سەردانی فەرمی نێچیرڤان بارزانی بۆ تاران هەرچەندە وەها نیشاندرا کە لەپەیوەند بە هەڵبژاردنی هەرێم و کێشەی هەولێر لەبەرامبەر بریارەکانی دادگای فیدرالێدایە، هەڵبەتە لەو بارەیەوە قسەکراوەو بارزانی داوای جدی هەبووە لەو بوارەدا، بەڵام ئەم سەردانە زیاتر ئاکامی سەردەمێکی نوێیە لەو ئاڵوگۆرانەی لە ناوچەکەدا پێشبینی دەکرێت، هەروەها پەیوەندی نێوان تورکیا و عێراق لە پەیوەند بە پرۆژەی گەشەپێدانەوە، لەهەمانکاتدا ئاماژەیە له ئەگەری گۆڕانی پەیوەندیەکانی نێوان هەرێم و عێراق و ئێران.

تعداد زیادی فلسطینی‌ و اوکراینی در حملات موشکی به فاصله چند روز کشته شدند. برخورد متفاوت رسانه‌ها با این رویدادهای مشابه سرنخی است برای فهم این که چه وظیفه‌ای به راستی به عهده رسانه‌ها گذاشته شده است. زمانی که تنها چیزی که باید برای درک رابطه خود با رسانه‌های خبری به آن تکیه کنیم، ارزیابی خودخوانده رسانه از نقش خود است، شاید تعجب‌آور نباشد که بسیاری از ما «مطبوعات آزاد» غرب را نیرویی برای امری مثبت تصور کنیم: بستر دموکراسی، سنگ محک تمدن برتر غربی.

آنچه در ایران میگذرد، نشان تمام نمائی از ناممکن بودن بقاء سلطه اسلام سیاسی به شیوه ای است که در چهل سال گذشته وجه مشخصه جمهوری اسلامی بوده است. خود سران رژیم متوجه شده اند که در تداوم بکار گرفتن آن شیوه ها، از پَسِ مردم و قبول مطالبات و خواستهایشان بر نیامده اند. هیچ رژیم فوق دیکتاتوری و سوپر ارتجاع، نمیتواند به اتکاء صرف سرکوب و کشتار به حکومت خود ادامه بدهد، اگر قادر نباشد از نظر اقتصادی اقدامات و سیاستهائی را به نفع  اقشاری از جامعه در دستور کار خود بگذارد.

۸ ژوئیه ۲۰۲۴ تحولاتی همه جانبه در سطح جهان در جریان است. توازن قدیمی و قطب بندیهای جهانی و منطقه ای آن، دوستی ها و دشمنی ها كلا در دو سه دهه گذشته دستخوش تحولات و دگرگونی های جدی شده اند. این تحولات و به هم خوردن توازن و بالانس قدیمی، تلاش و كشمكشهای جدیدی را برای تعیین حوزه نفوذ و دامنه اقتدار دولتهای مختلف دامن زده است. این اوضاع تاثیرات مستقیم خود را بر صف بندیها نه فقط در سطح قدرتهای جهانی و منطقه ای كه بعلاوه به رابطه احزاب و جریانات مختلف بورژوایی با دولتهای حاكم در سطح منطقه و ایران زده است.

مقدمه: بنا به گزارش خبرگزاری‌ها، در مسابقات فوتبال ۲۰۲۴ اروپا و هم در داخل کشور ترکیه، نماد فاشیستی و نژادپرستی «گرگ‌های خاکستری» بیش از پیش علنی‌تر شده است و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، از نمایش این نماد بسیار خوشحال است!  مریح دمیرال، بازیکن تیم ملی فوتبال ترکیه پس از زدن گل دومش به تیم اتریش با انگشت‌های خود نماد گروه راست افراطی «گرگ‌های خاکستری» را نشان داد.

"انتخابات" ریاست جمهوری ایران پایان یافت و مسعود پزشكیان جانشین رئیسی شد. در حاشیه این ماجرا موجی از تبلیغات و وعده پوچ از درون و بیرون حكومت، از صف اصلاح طلبان، طیف طرفدار رفسنجانی، بخشهای دیگری از نزدیكان نظام و تا بخشی از "اپوزیسیون" بورژاوایی ایران كه در طول تاریخ از ترس طغیان پایین دل به تحولات در درون حكومتی بسته اند، راه افتاده است. عده ای آرزو و امیدهای خود برای تغییرات میلی متری در فضای باز سیاسی و معضل زنان در جامعه را به نام وعده پزشكیان در بوق كرده اند و تلاش میكنند جامعه را منتظر اجرای قول های نگفته و نداده او كنند.

مصاحبه با راديو انترناسيونال درباره ١٨ تير:     انترناسیونال: شش روزى که رژيم اسلامى را لرزاند، توصيف گويائى براى رويدادهاى اخير است، که بطرز خيره کننده و بيسابقه‌اى نفرت عمومى عليه جمهورى اسلامى و آمادگى توده مردم براى برخاستن و رويارويى راديکال با رژيم را روى صحنه خيابانها آورد، تأثيرات اين خيزش بر رابطه آتى مردم و رژيم را چگونه ارزيابى ميکنيد؟

در یک نگاه:  بیانیه تمامآ جنگ طلبانه سران ناتو در نشست  هفتاد و پنجمین سال تأسیس این ائتلاف جنگی ضد بشری  بیش از پیش و به وضوح سوق دادن دنیا به کام جنگ جهانی دیگری است.  خط و نشان کشیدنهای ناتو علیه دیگر قدرتهای امپریالیستی رقیب یعنی روسیه و چین و متقابلا عکس العمل  تند آنها لفاظی تبلیغاتی نیست. ریشه در رقابتها و تناقضات و نیازهای قطبهای رقیب امپریالیستی جهان معاصر دارد.

با پایان یافتن عملیات محیرالعقول همراه با اعداد من‌درآوردی، بخش خنده‌آور نمایش ریاست‌جمهوری رژیم آخوندی به پایان رسید و بخش گریه‌آور آن آغاز می‌شود. حال باید دید که این منتخب بیت رهبری، مسعود پزشکیان، به عنوان ریاست‌جمهوری، در رأس ساختاری که دچار بحران‌های عمیق است چه خواهد کرد.  مجموعه‌ای از چالش‌های بزرگ و کوچک کلیت کشور و نظام را در بر گرفته که هر یک از آنها به تنهایی برای بر هم آشفتن مملکت کافیست. آیا یک فرد، آن هم فاقد دانش و تجربه‌ی مدیریت، می‌تواند به راستی نجات‌بخش رژیم و یا مانعی برای فروپاشیدن ایران باشد؟ 

در حاشیه انتخابات در فرانسه و بریتانیا: نتیجه انتخابات مجلس ملی فرانسه، در یکشنبه هفتم ژوییه در دور دوم، نه تنها حزب مارین لوپن، "اپوزیسیون" راست افراطی "اجتماع ملی"، که پیش بینی میشد بسرعت به قدرت نزدیک میشود، را عقب زد که بعلاوه "حزب در قدرت" و  ائتلاف نیروهای هوادار رئیس جمهور را هم شکست داد. گفته میشود که این شکست که توسط آرا بالا ائتلاف گستردۀ نیروهای چپ به نام "جبهۀ مردمی جدید" صورت گرفت، ائتلافی که کمتر از یک ماه از شکل گیری آن میگذشت، شوک عظیمی نه تنها بر فرانسه که بر اروپا وارد کرد.

به عنوان ِ مقدمه: نقل از نامه ی مارکس به جان باپتیست شوایتزر، در نقد ِ فرقه گرایی ِ فردیناند لاسال. « لاسال همانند ِ تمام ِ کسانی که فکر می کنند نوشداروی درد ِ توده ها را در جیب ِ خود دارند، ازهمان ابتدا به تحریکات و تحرکات ِسیاسی ِ خود رنگ و ماهییت مذهبی و فرقه گرایانه داد. چرا که هر فرقه ای در حقیقت نوعی مذهب ( دین) است.لاسال ازآنجا که موسس یک فرقه بود تمام ِ پیوندهای طبیعی با جنبش های کارگری را چه در داخل و چه در خارج ِ آلمان نفی و قطع نمود.

پیشتر بارها از زوایای مختلف به این ترم‌ها پرداخته‌ام ولی اکنون قصد دارم از زاویه‌ای دیگر به اینها بپردازم.  در جهان سوید به داشتن بهترین یا برترین دمکراسی شهرت دارد. در چندین مورد که با تعدادی سیاسیون و پرفسورهای سویدی (که بعضی هم فعال سیاسی) بودند در خصوص دمکراسی بودن کشور صحبت می‌کردم سوالی ساده اما دقیق و بسیار کوتاه را از آنها می‌پرسیدم:

صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی یک پرونده سازی آشکار و نمونه دیگری از شناعت «عدالت اسلامی» است. نهادهای اطلاعاتی رژیم اسلامی استاد این روشهای نخ نما هستند. پرونده های بیشماری وجود دارند که فرد از دنیا بیخبر را زیر شکنجه وادار به قبول خواست بازجویان از جمله «جاسوسی» برای آمریکا و اسرائیل، «عملیات تروریستی»، «اقدام علیه امنیت ملی» و یا رابطه با احزاب «منحله» کردند و با اعدام زندانی «قدرت» شان را به رخ جامعه معترض کشیده اند.  

روز ۱۹ تیرماه ۱۴۰۳، ماموران اطلاعات اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، در یک اقدام جنایت‌کارانه شیشه خودروی خانم گیسو شاکری هنرمند ساکن استکهلم را شکسته و به آن خسارت وارد کردند. خانم شاکری و هم‌چنین تعدادی از فعالین سیاسی به ویژه آن‌هایی که در دادگاه حمید نوری‌(عباسی) حضور فعالی داشتند پیش از این نامه‌های تهدیدآمیز از سوی عوامل اطلاعاتی-امنیتی جمهوری اسلامی دریافت کرده بود.

نویسنده قبل از پرداختن به این دو درک نادرست ناچار است خود مقوله «دیکتاتوری پرولتاریا» را در کوتاهترین شکل ممکن توضیح دهد! «دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنای حاکمیت اکثریت عظیم تولید کنندگان بر حیات اقتصادی و سیاسی جامعه است!
«دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنی عالیترین شکل دموکراسی؛ از طریق مشارکت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان؛ در تنظیم، هماهنگی تولید، نظارت بر توزیع و ارتقای خدمات اجتماعی است! «دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنای آغاز دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم، با مشارکت و مدیریت مستقیم خود این اکثریت عظیم تولیدکنندگان است!