سیاست‌های دوگانه‌ای که زیر نام اتحاد، زنان معترض را بسوی تعامل با طالبان می‌کشاند.  نشستی که قرار است در 18 و 19 فبروری در دوحه برگزار شود، دومین نشست از سلسله نشست‌هایی خوانده می‌شود که سازمان ملل متحد، همراه با نمایندگان دولت‌ها و نهادهای سیاسی و حقوق‌بشری گوناگون، پیرامون اوضاع افغانستان، برگزار کرده و ادامه می‌دهد. ولی این، دومین گفتن به نشست دوحه، یک تاکتیک لفظی بسیار زیرکانه است؛

در روز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ انتخابات دوازدهمین دوره مجلس اسلامی و هم‌زمان انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری برگزار می‌شود. "انتخابات" پیش رو در میانه شرایط بسیار ویژه‌ای (دوره تداوم تجارب و دستاوردهای یکی از مدرن‌ترین خیزش‌های اجتماعی، انقلاب زن زندگی آزادی که جامعه ایران و صف‌بندی مبارزاتی مردم با حکومت اسلامی را دگرگون کرد) برگزار می‌شود که شرایط سیاسی و صف‌بندی مردم با حکومت اسلامی بیش از هر دوره‌ای تغییر کرده است. 

در کنار نابودی ایران از طریق جنگ، که در دستور کار صهیونیسم تروریست آدمخوار اسرائیل قرار دارد، خطرات و چالش‌های دیگری نیز میهن عزیزمان را تهدید می‌‌کند: فروپاشی اقلیمی، فروپاشی اقتصادی، ابربحران اجتماعی و فروریزش ساختار قدرت سیاسی در ایران. همه‌ی این‌ها کار را به جایی رسانده که برخی از تحلیلگران بیگانه فروپاشی رژیم را «اجتناب‌ناپذیر» می‌دانند. اما فراموش نکنیم که آن چه آنها «رژیم ایران» می‌نامند در واقع همان ایران است؛ رژیم بخشی از مجموعه‌ای است که محکوم به فروپاشی است، بخش اصلی آن را ملت ایران و سرزمین ایران تشکیل می‌دهند.

یکم: آقای عبدالستاردوشوکی هراز چند گاهی یادش می آید که باید تلویزیون ِ ایران اینترنشنال را که در ایران به عنوان ِ یکی از رسانه های ِخبری ِ قابل ِاعتماد شناخته شده است ومیلیون ها بیننده وشنونده دارد– زیرااکثر ِشهروندان ِایرانی خبرهای این رسانه را چه حضوری و چه ازطریق ِموبایل به همدیگر اطلاع می دهند-، و گوینده گان و مجریان ِ برنامه های اش در لیست ِ ترور ِ رژیم هستند، به باد ِ تهمت و افترا و اهانت بگیرد. من نمی دانم دشمنی ِ دوشوکی با این رسانه ی خبری برای چیست.

در دنیایی كه تقریبا همه دولتهای بزرگ و كوچك جهان جز اسرائیل رسما اعلام میكنند که خواهان جنگی همه گیر نیستند، بخش اعظم دولتهای غربی برای جنگی همه گیر خود را آماده میكنند. این حقیقت مستقل از اینكه این دولتها چقدر وارد این ریسك بشوند و چنین تصمیم غیر مسئولانه، غیر عقلانی و ماجراجویانه و خطرناكی را بگیرند یا نگیرند، عملا جهان را وارد دوره ای حساس و پر مخاطره كرده اند.

ميگويند در سالهاى اخير يک روند "بازبينى" و "بازنگرى" در بين انقلابيون و چپگرايان اپوزيسيون ايران در جريان بوده است. نگاهى به نشريات متعددى که اين طيف بويژه در خارج کشور منتشر ميکند به وجود چيزى از اين دست صحه ميگذارد، هرچند در اينکه "بازبينى" کلمه مناسبى براى توصيف اين روند باشد جاى ترديد جدى هست. در خلوت، وقتى بيان حقيقت کسى را نميرنجاند، ميتوان اين روند را يک روند ندامت توصيف کرد.

مخاطب این بحث کارگران سوسیالیست و کمونیست و رهبران عملی مبارزات جاری کارگری است. هدف نیز تقویت و انسجام سنت شورائی، تاکید بر اهمیت مجمع عمومی و ارتقای آن به یک جنبش مجمع عمومی بعنوان کلیدی ترین راه پیشروی مبارزات کارگری در شرایط حاضر است. هر زمان کارگران با اتکا به مجمع عمومی در مراکز صنعتی اعتصابات بزرگ سازماندهی میکنند و متحدانه به میدان می آیند، "نگرانی"ها و حساسیت عده‌ای از موضع سندیکا و نیاز به "تشکل پایدار" عود میکند.

این روزها، مقامات و رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی از «فراز مغزها» می‌نالند در حالی که پس از استقرار حکومت جمهوری اسلامی در ایران، همواره شمار مهاجرت و فرار ایرانیان در حال افزایش بوده است. اما گزارش‌های تازه نشان می‌دهد که تعداد مهاجرت در سال‌های اخیر به‌صورت «چشم‌گیر» افزایش یافته است. بی‌تردید با بحرانی‌تر شدن وضعیت اقتصادی شهروندان ایران و نیز سرکوب اعتراضات آزادی‌خواهانه مردم در ماه‌های اخیر،

موسسه گمان که توسط عمار ملکی اداره می شود امروز در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب ٢٢ بهمن در آخرین نظرسنجی "علمی" و مستند خود که در تلویزیون ایران اینترنشنال نیز تبلیغ شده است با آمار و ارقام مدعی است که ٦٠ درصد مردم ایران خواهان "براندازی" رژیم نیستند. در بخش گرایش سیاسی ایرانیان گزارش نتایج نظرسنجی که در نیمه دوم بهمن ماه سال جاری صورت گرفته است, این چنین آمده است:

 روز دهم بهمن ۱۴۰۲ مردم در چند شهر کردستان در اعتراض به اعدام محمد فرامرزی، محسن مظلوم، وفا آذربار و پژمان فتحی اعتصاب کردند. این اعتصاب در شرایطی انجام گرفت که موج اعتراض به اعدام‌ زندانیان جامعه ایران را در آستانه یک اعتراض عمومی با شعار لغو حکم اعدام، "اعدام قتل عمد دولتی است"، قرار داده بود. سایه شروع چنین اعتراضی در جامعه علیه اعدام و همراه آن با شعار متحد کننده "زن، زندگی، آزادی" برای بزیر کشیدن رژیم اسلامی همه جا را گرفته است.

مقدمه کوتاه: تا حدود سه سال بعد از قیام نیز هنوز مقرات کومله و "سازمان چریکهای فدائی خلق" در دهستان ما تکانتپه واقع در ضلع جنوب شرقی و بیست کیلومتری شهر بوکان حضور داشتند! بعدا با لشکرکشیهای سراسری به کردستان موقعیت پیشین حضور آنها تغییر کرد، و مجبور به ترک دهستان و منطقه شدند. اما دهستان ما کماکان همان تب و تاب و شور انقلابی روزهای آغازین انقلاب 57 را با خود همراه داشت.

ما باید این کلمه دموکراسی را کنار بگذاریم و در این خیمه شب بازى اواخر قرن بیست، ولو ناخواسته، شرکت نکنیم. ما دموکرات نیستیم، ما آزادى خواهیم، ما سوسیالیستیم، ما مدافع انسان و حقوق و حرمت او، اعم از فردى و جمعى، در برابر نظام طبقاتى حاکم هستیم. هدف تاریخى ما دموکراتیزه کردن دولت نیست، از میان بردن پایه وجودى آن است. ما از آزادى هاى فردى و مدنى انسانها در مقابل تعدیات دولتها و احزاب اعم از دموکراتیک و غیر دموکراتیک، پارلمانى و غیر پارلمانى، قاطعانه دفاع میکنیم و معتقدیم تنها انقلاب سوسیالیستى کارگر و انسانهایى که حول پرچم این انقلاب بسیج میشوند، میتواند جامعه اى به معنى واقعى کلمه آزاد ایجاد کند.

حکومەتی هەرێم لەگەڵ خراپترین قەیرانی نەدانی موچەدا، ڕوبەڕوی واقعیەتێکی ئاڵۆزتربۆتەوە، بێجگە لە حساباتی ساڵانی پێشو، هەر لە ٢٠٢٣ و ٢٠٢٤دا نەدانی پارەی چوارمانگ قەرزارە، ئەگەری ئەوە هەیە ئەم قەرزە زیاتر بێت. لەگەڵ ئەوەی ناڕەزایەتیەکان بەردەوامن، بەڵام هیچ هەنگاوێکی جدی و ڕۆشنی نیە بۆ پێدانەوەی ئەو قەرزە، لە هەمان کاتدا گرێی چارەسەری پەیوەندی کێشەکانی نێوان هەرێم و ناوەند نەکراوەتەوەو نیشانەیەکیش نیە بۆ کردنەوەی. ئەوەی جێگای سەرنج و ڕیسوایی و گاڵتەجاریە، بڕیاری سزادانی مامۆستایان پەیامی هەڕەشەی حکومەتە بۆ شکاندنی بایکۆت بەبێ وەڵامی داواکاریەکانیان!.

روز کومه‌له را به رفقای عزیزم در صفوف حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن «کومه‌له»، صمیمانه تبریک می‌گویم. هم‌چنین یاد عزیزان از دست رفته‌مان کاک فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر، جعفر شفیعی، غلام کشاورز و  صدها پیشمرگ و کادر و هوادار جان‌باخته کومه‌له و حزب کمونیست ایران را گرامی می‌دارم. «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران»، بعد از حدود نه سال فعالیت مخفی، در روز ۲۶ بهمن ماه ۱۳۵۷، با جان‌باختن رفیق محمدحسین کریمی، اعلام موجودیت کرد.

پاسخ این سئوال در یک جمله این است: نظام سلطنتی، ملی-اسلامیها و دول غرب. نظام سلطنتی زمینه ساز بود. ملی- اسلامیها پادویی سیاسی کردند. دول غرب با تمام قوا نقش ایفا کردند. و همه این نیروها یک دغدغه داشتند: مقابله با کمونیسم و آرمانهای عدالت طلبانه انقلاب با توسل به جریان اسلامی.  هر سال در سالگرد انقلاب ۵۷، جدال روایتها بر سر آن انقلاب اوج میگیرد.