ئەوەی لەشەڕی نێوان رووسیا و ئۆکرانیادا دەگوزەرێ، واشنتۆنی خستۆتەبەردەم ستراتیژێکی نارۆشن بەرامبەر بە ئۆکرانیادا. هەموو پێوەرەکانیش ئەوە دەردەخەن کە ئۆکرانیا توانای پێشکەوتنی لە شەڕەکەدا لەدەستداوە، بەو پێیەی تواناکانی نزیکە لە نەبوون، ئومێدی سەرکەوتن تەواو لە تاریکیدایە بۆ ئۆکرانیا. هەربۆیە هاوپەیمانەکانی لە ڕۆژئاوا، ئیتر  ئەو جۆش و خرۆشەیان بۆ سەرکەوتنی ئۆکرانیا شەڕەکە نەماوە. واشنتۆنیش تا ئەو ڕادەیەی کە قەناعەتی بەوەیە ڕووسیا لەم شەڕەدا سەرکەوتووە، پێیانوایە دەبێت سەرۆکی ئۆکرانیا ئەو ڕاستیە قەبوڵ بکات.

توضیح: کمونیست ِ الاهیاتی-آخرالزمانی کسی است که ادعا می کند کمونیست و مارکسیست است اما به دلایلی که خواهم گفت، نه مارکسیست است و نه کمونیست:  دلیل ِ نخست این که: فرقه گراست، یعنی اراده ی فرقه را بر ساز و کارهای قانون مند ِ خود ِ جامعه و طبقات ِ اجتماعی ِ آن ارجحییت می دهد و از این رو، منفعت و مصلحت ِشخصی و فرقه ای را نیز بر مصلحت ِ تاریخی ِ جامعه برتر می داند، یعنی در تمام ِ زمینه های مادی تولیدی و سیاسی- مناسباتی انحصار طلب و تمامییت خواه است.

خیزش اجتماعی و انقلابی ۱۴۰۱ در مدت کوتاهی تا کنون جامعه را بیشتر از پیش سیاسی کرده است. این تحول، انقلابی در تفکر و عمل انسان ها بوجود آورده است که شاید یک دهه کار و فعالیت سیاسی و تبلیغی و عملی نمی توانست این تغییر و  تحول را ایجاد کند. تحول انقلابی نه تنها مرزها را شکست و به جامعه جهانی رسوخ کرد بلکه در ایران مرزهای ملی و قومی و نژادی و جنسی و حتی سن و سال را هم در نوردید.

 اسرائیل راهِ رفته‌ی افریقای جنوبی را رفته و به نقطه‌ای بازگشت‌ناپذیر رسیده است! پایه‌های تاریخی که صهیونیسم بر آن‌ها بنا نهاده شده، لرزان‌تر می‌شوند! آیا درس‌های آن تجربه، آموخته می‌شوند؟ در قرن بیستم اپارتاید نمی‌توانست در افریقای جنوبی ماندنی باشد!  ادامه‌پذیر نبودن تبعیض و جداسازی نژادی، در اواخر قرن بیستم در افریقای جنوبی، با آزمونِ زمان، به اثباتی بدون تردید رسید، و سرانجام رژیم آپارتاید مجبور شد اولین انتخابات با امکان مشارکت چندنژادی را در سال ۱۹۹۴ برگزار کند. دولت نژادپرست آفریقای جنوبی، رفتنی بود و رفت!

گویا سریال پرویزثابتی ادامه داراست و این بار شاهین نجفی با کسی که او را «شاعرو نویسنده و فلفسه دان» خوانده نه فقط مدعی هستند که ادعای شکنجه ساواک توسط جریان‌های چپ روایت سازی دروغ و غیرواقعی است و مطلقا چنین چیزی حداقل اثبات نشده است (البته همراه با تناقضاتی که درهمین رابطه ناخواسته ابراز می دارند) و درهمین ارتباط با وقاحتی بی‌مانند و به نمایش گذاشتن چندتا باصطلاح سندنخ‌نماشده پیرامون چپ ها و هنرمندان، دقیقا به همان شیوه ساواک و ساواما والبته بسی رقت انگیزتر و حتی منحط تر از‌ آ‌ن‌ها گوی سبقت را از شیوه‌های آشنای ساواک و جمهوری اسلامی می ربایند.

بیش از دو ماه از کشتار غیرنظامیان در فلسطین می گذرد. با کشته شدن نزدیک به ۲۰ هزار انسان بی گناه که نزدیک به نیمی از آنها کودک و نوجوان هستند، تلفات این جنگ دو ماهه بیش از تلفات جنگ اوکراین در دو سال گذشته می باشد! برغم اعتراض گسترده و میلیونی وجدان های بیدار در سراسر جهان، دولت‌های امپریالیستی مدافع دولت صهیونیستی از یکطرف و دولت های ارتجاعی منطقه از طرف دیگر، تمایلی به آتش بس پایدار نشان نمی دهند!

درست  دو ماه از هجوم وحشیانه مغولهای عصر جدید به نوار غزه می گذرد. رژیم آپارتاید نژادی علیرغم اُلدورم بُولدرمهای شِداد و غِلاظ  تا این لحظه جز خانه های ویران و اجساد سوخته زنان و پیران و کودکان فلسطینی هیچ دستاورد نظامی محسوسی نداشته است. شکستن کمر حماس بجای خود، ارتش قدر قدرت ! کودک کش هنوز بعد این همه جنایت و سبعیت  حتی توان محدود کردن آتش رزمندگان فلسطینی را نیز نداشته است. تنها هنراین جرثومه نفرت انگیز با خاک یکسان کردن خانه های مردم غیرنظامی بوده است.

این مرحله از جنگ طبقه حاکمه اسرائیل علیه مردم تحت ستم فلسطین که  از فردای 7 اکتبر سال جاری در غالب «جنگ اسرائیل و حماس» جریان دارد در امتداد و متن و بستر همان جنگی رخ داده  که بیش از 75 سال توسط طبقه حاکمه اسرائیل علیه مردم تحت ستم فلسطین جاری است. دلایل سیاسی و طبقاتی این جدال تاریخی و راههای  مطرح برون رفت از آن با فرمول های «دو دولت» و «یک دولت سکولار  و دمکرات» شناخته شده اند و از این نظر تحول تازه ای رخ نداده است هر چند که باید بیشتر بدانها پرداخت.

نسل کشی مردم فلسطین و تبدیل نوار غزه به قتلگاه کودکان، عربده های فاشیستهای حاکم در تل آویو که تا نابودی کامل نوار غزه دست از کشتار بر نمیدارند و بازی دیپلماتیک همه قدرتها، از قدرتهای جهانی تا منطقه ای، تبدیل "قدرت" و "خاصیت" سازمانهای جهانی به گلایه و اعتراض بی خاصیت، جانبداری آشکار دستگاه تبلیغات رسمی در غرب، هنوز جامعه بشری را در شوک و ناباوری عمیق غرق کرده است.

 ساختار سیاسی – اجتماعی : در توضیح و بررسی ساختار سیاسی- اجتماعی در شیوۀ تولید آسیایی، به موارد مهم زیرین  یعنی دولت، طبقه و دین پرداخته می شود:  دولت، دین و طبقه:  میدانیم که :  بطور کلی « هر طریقه از تولید بنیاد های قضایی مخصوص به خود و یک نوع خاص از حکومت و غیره را سبب می شود».(خنجی -همان) و « شرایط تولید هر دوره موقف عناصر را تعیین می‌کند و جمیع شئون اقتصادی و اجتماعی را مشخص می سازد.

سال ۱۴۰۱، سال بیم و امید برای همه شهروندان ایران به‌ویژه زنان و جوانان بود. جنبشی با محوریت شعار «زن، زندگی، آزادی»، سراسر جامعه ایران و هم‌چنین ایرانیان خارج کشور را چنان فراگرفت که حتی جهانیان را نیز دچار شگفتی کرد. در این سال، جرقه امید رهایی از چنگال خونین جمهوری اسلامی زده شد اما از سوی دیگر، هم‌زمان کشتارهای خیابانی به خصوص کودکان و دستگیری ده‌ها هزار نفر از مخالفین، همه شهروندان آزادی‌خواه جامعه ایران و حامیان بین‌المللی آن‌ها را نیز در بیم و نگرانی فرو برد.

چکیده: نبرد صنف روشنفکر جنبش دموکراسی خواهی با "دیو ایدئولوژی ها" بخشی از پروژه پرورش و بقای یکی ازآن ها- یعنی ایدئولوژی طبقه حاکم و وحشت پراکنی علیه جنبش کمونیستی زیر نقاب مخالفت با "ایدئولوژی" ها است. هدف این پروژه خودی نشان دادن هر ایده ای است که با وضع موجود سازگار بوده و دشمنی با هر ایده ای است که مخالف وضع موجود باشد.

توضیحی به خواننده گان، خصوصن خواننده گان ِ ساکن ِ ایران: من، مقالات ام را که عمدتن در دفاع از مارکسیسم ِ بد فهمیده شده و بد فهمانده شده اند برای تمام ِسایت های اسم ورسم دار ِتشکیلات های موسوم به چپ ارسال می کنم. اما غیر از دو- سه سایت، هیچ یک از این سایت ها نوشته های من را درج نمی کنند. خواننده گان می توانند با مراجعه به به سایت های اسم و رسم داروتشکیلات داردرستی ِ حرف ِ من را ببینند و سایت هایی را که دفاعیه های من از مارکسیسم ِراستین را در زمینه های مختلف ِ سیاسی، فلسفی، و ایدئولوژیک درج نمی کنند بشناسند.

 از نظر ما به عنوان یک حزب سوسیالیستی وهمچنین از نظر جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر مبارزه اقتصادی طبقه کارگر یک رکن مهم مبارزه طبقاتی و عرصه سرنوشت سازی برای پیشروی جنبش ما محسوب میگردد. یک جنبش رادیکال کارگری با استراتژی سرنگونی دولت و طبقه حاکمه و همینطور یک حزب کمونیستی و کارگری نیز، اگر حزب آن طبقه باشد، و استراتژی و هدفش سرنگونی جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن طبقه حاکمه و پایان دادن به استثمار وحشیانه ی دولت و طبقه حاکمه است، نمیتواند به مبارزه اقتصادی طبقه لاقید باشد!

توضیح: مقاله پیش رو  از منیر شفیق، یکی از کادرهای مارکسیست-لنینیست جبهه الفتح می باشد که با توجه به ارتباط مبارزاتی بین نیروهای مارکسیست- لنینیست در جنبش مقاومت خلق فلسطین با انقلابیون ایران، اولین بار به زبان فارسی در ارگان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ("نبرد خلق" شماره 3) به تاریخ خرداد 1353 درج شده است. امروز که برخی از بزرگترین دشمنان خلق فلسطین یعنی امپریالیستها و به تبع از آنها نیرهای سازشکار یک بار دیگر "راه حل" ورشکسته "دو دولت" را پیش کشیده اند،