آیا اصولا می‌توان یکی از مولفه‌های موثر در فقر را جنسیت دانست؟ فقر که مقوله‌ای اقتصادی و طبقاتی است، چگونه با جنسیت در ارتباط قرار می‌گیرد؟ در کشورهایی مثل ایران، از یک سو فشار اقتصادی، عقب افتادگی فرهنگی، نبود امکانات آموزشی در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه ای، نبود جاده و امکاناتِ امن رفت و آمد برای دسترسی به نزدیکترین مراکز آموزشی و…، موانع سنگینی را برای آموزش و کسب مهارت‌های مورد نیازِ بازار کار، بیش از همه بر دختران تحمیل ساخته و درصد بالایی از زنان را از تحصیل علم و کسب مهارت‌های لازم برای اشتغال، محروم می‌سازد؛

بمناسبت نخستین سالگرد به قدرت رسانیدن دوباره باند تروریستی طالبان در افغانستان توسط دولت آمریکا، صدها نفر از زنان این کشور دیروز شنبه ۲۲ مرداد تظاهراتی وسیع در شهر کابل علیه این باند جنایتکار برگزار کردند. "ما زنان بیداریم، از تبعیض بیزاریم"، "می‌مانیم، می‌سازیم، طالبان رفتنی است"، "کار، نان، آزادی" و "عدالت، عدالت، خسته‌ایم از جهالت" از جمله شعارهای زنان در این تظاهرات بود.

نامان قرچک صرفا نام یک زندان, برای نگهداری محکومین و متهمین زن نیست. قرچک بازنمای دیدگاه، اراده و عمل حکومت استبداد دینی علیه زن است. کم نیستند زنانی که نه به موجب رفتاری خلاف قوانین بلکه به دلیل اصرار بر حق پوشش، نگرش و زیست انسانی شان گرفتار این نامکان هولناک شده اند. کم نبودند ماموران و زندانبانانی که به آزادی زندانی از این زندان به منزلهٔ رهایی او از شرایط دشوار غبطه خورده و به دنبال راه نجاتی از آنجا بودند.

وزیر ارشاد جمهوری اسلامی: "مردم نسبت به موضوع عفاف و حجاب و همچنین نسبت به پوشش، یک حس تاریخی عاطفی دارند که وابسته به هویت ملی و تاریخی شان است" زنان در ایران: "نه روسری، نه توسری، رهبر منم، رهبر تویی، فریاد کن آزادی" شاید هیچ کلامی، هیچ تصویری، هیچ بیانی شفاف تر و روشنتر از این دو ابراز وجود سیاسی - اجتماعی، تقابل و جدال عمیق میان جنبش حق زن که آزادی، حرمت، برابری اش اسیر حکومتی سرتاپا عفونت و ارتجاع شده است بازگو نمیکند.

سوئد طبق معمول در برابر خواسته ها و اظهارات نژادپرستانه و فاشیستی اردوغان در مورد کردها کوتاە می‌آید. این افتضاح است که ماگدالنا اندرسون و UD اجازه می دهند درخواست های سفارت ترکیه در مورد استرداد من و بسیاری دیگر از مبارزان آزادی به ترکیه آشکار نشود و مسکوت نگهداشتە شود. این یک اشتباە سادە نیست ، دقتقا اسم من در در خواست سفیر نوشتە شدە بود.تعجب آور است چندرو پیش، این خانم، من و اردوغان را تروریست می خواند!.

درود بر تمامی زنان مبارز و درود بر همبستگی بین‌المللی آنان! توضیح “پیام فدایی”: آنچه در زیر می آید متن سخنرانی رفیق مرضیه در مورد شرایط زندگی و کار زنان کارگر، تحت حاکمیت رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی ست که در جلسه ای که در تاریخ شنبه 21 اسفند ماه برابر با 12 مارچ توسط چریکهای فدایی خلق ایران در “کلاب هاوس” برگزار گشت، ایراد شد. “پیام فدایی” این سخنرانی را از گفتار به نوشتار تبدیل کرده و به این وسیله در اختیار علاقه مندان قرار می دهد.

برمتن جنگها و سیه روزی که قدرتهای جهانی به بشریت تحمیل کرده اند، در گرماگرم کشمکش های غرب و شرق و تقابل این نیروها بر سر تقسیم مجدد جهان در اوکراین، در هیاهوی رسانه ای برای منطقی جلوه دادن تحمیل فلاکت به میلیون ها انسان و در ادامه خطر قحطی و گرانی و کمبود غذا و مواد اولیه و ضروری ادامه حیات بشریت در سرتاسر جهان شاهد تعرض خصمانه دیگری، از سوی سیاه ترین نیروها و قدرتهای جهان، به زنان هستیم.

زنان در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی در شرایط دردناکی بسر می برند. تقریبا در هیچ حوزه ای از زندگی نیست که آنها با ظلم وستم آشکار مواجه نباشند. به همین دلیل هم مساله ستم بر زنان در کشور ما یک مساله کاملا ملموس ا‌ست که در بطن جامعه تحت سلطه ما نهادینه شده است.در جامعه ایران در حال حاضر زن ستیزی ناشی از ذات درونی حاکمیت نظام سرمایه‌داری وابسته و مناسبات ارتجاعی آن می باشد، نظامی که در جهت حفظ منافع طبقه سرمایه‌دار حاکم تنظیم شده است. ستم اقتصادی-اجتماعی به زنان به دلیل این که زنان نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند درعین حال ستمی بر خانواده آنان و از این طریق ستم بر کل جامعه می باشد.

توضیح مترجم: این متن[1] حدود یک ماه پس از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین بدون نام نویسنده در نشریه‌ی «مسکو تایمز» منتشر شده است و گزارشی میدانی از چگونگی حضور زنان در صف مقدم اعتراضات ضد جنگ در روسیه ارائه می‌کند. دقت در چنین تجاربی می‌تواند در فهم شیوه‌های نوین سازمان‌یابیِ منعطف در موقعیت‌‌های مشابه راه‌گشا باشد. این‌که چگونه فعالین می‌توانند نسبت به هر وضعیت و هر تغییر ناگهانی در متن آن، مبتکرانه مسیرهای جدیدی بگشایند. همه‌ی پانویس‌ها از مترجم است.

رهائی زنان: گزارشات تصویری برگزاری مراسم هشت مارس روز زن از تهران، رشت کردستان و کابل تا لبنان و اروپا و سایر نقاط جهان در برنامه رهائی زن به همراه سخنان و گزارش ویژه سحر صامت از بوروس در سوئد در مراسم هشت مارس حزب چپ سوئد

 

سپیده قلیان که به‌خاطر فعالیت‌های مدنی خود در حمایت از کارگران زندانی است، نامه‌ای را به‌تاریخ بهمن در شرح حال خود و شماری دیگر از زنان زندانی نوشته که اکنون به دست رادیوفردا رسیده است. سپیده قلیان در پرونده اعتراضات هفت‌تپه به پنج سال حبس محکوم شد. اسفند پارسال خانم قلیان را به زندان بوشهر تبعید کردند و او پس از مدتی گزارشی با عنوان «جایی که نزدیک آخر دنیاست» درباره این زندان نوشت و منتشر کرد و به موضوعاتی چون «صیغه موقت برخی زنان نیازمند توسط زندانی‌های مرد بند مالی با هماهنگی مسئول بند» پرداخت.

اطلاعیه مطبوعاتی - جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ اقدام مشترک تشکلهای مستقل زنان در گرامیداشت ۸ مارس روز جهانی زن به همت ۲۶ تشکل مستقل زنان برنامه های متنوع تحت عنوان “ مبارزه برای برابری جنسیتی، آزادی و عدالت اجتماعی پایدار” تدارک دیده است که در این روز از ساعت ۱۰ صبح بوقت کالیفرنیا، ۱۹ بوقت اروپای مرکزی و ۲۱:۳۰ بوقت تهران اغاز میشود. از رسانه های فارسی زبان و خبرنگاران صمیمانه دعوت میکنیم برای اطلاع رسانی در مورد این برنامه ما را یاری کنند.

تاریخچه 8 مارس روز جهانی زن: در هشتم مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاه‌های پارچه‌بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابان‌ها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتک‌زدن زنان برهم خورد. سال ۱۹۰۷ در دوره‌ای که مبارزات زنان برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی اوج گرفته بود، بمناسبت پنجاهمین سالگشت تظاهرات نیویورک در هشتم مارس، زنان دست به تظاهرات زدند.

بنا بر اخبار رسیده از زندان ، سپیده قلیان فعال کارگری و زندانی سیاسی به ویروس کرونا همراه با درد و تب شدید مبتلا شده است. این زندانی سیاسی بیش از ۱۵ روز است که از تب،‌ بدن‌درد،‌ اسهال، ‌استفراغ و کلیه‌درد شدید رنج می‌برد.یک فرد مطلع از وضعیت قلیان اظهار داشت؛ او خونریزی معده دارد و با وجود مثبت شدن آزمایش کرونا،‌ در روزهای اخیر به قرنطینه زندان منتقل شده و به وضعیت او رسیدگی نمی‌شود.در حالی که وضعیت جسمانی سپیده قلیان رو به وخامت است، مسئولین زندان از اعزام وی به بیمارستان امتناع کرده و جان وی را به خطر انداخته‌اند.

صدها مرد به جنازه زنی مینگرند که قربانی ناموسپرستی و مردسالاری شده است. این مردان به چه می اندیشند ، به زنان و فرزندان خود؟ شاید هرکدام فکر میکنند کافی بود فقط ده نفرمان صدایش را بلند میکرد و فریاد مرگ بر مرد سالاری بر میآورد شاید می شد کاری کرد؟ چند نفر از اینان حق را به مرد می دهند؟ چه نفر همین زن را نفرین میکنند؟ چند نفر روزانه دهها مرتبه به ناموسش قسم میخورد و معامله میکنند؟ این عکس تصویر عجیبی در یک دنیای بسیار عجیبتر است.‌