روز 12 شهریور زنی متاهل به اسم شلیر رسولی و دارای دو فرزند 13 ساله و 16 ساله، اهل روستایی از توابع شهر مریوان از سوی یکی شخص شرور به اسم «گوران قادری» که یکی از مهره های منفور رژیم بوده، طی یک نقشه مزورانه از قبل، مبنی بر کمک به همسر مریضش، شلیر را به داخل خانه خود در طبقه دوم ساختمان کشانده میشود. گوران به قصد تعرض جنسی، به شلیر حمله ور میشود، و شلیر در برابر این تعرض وحشیانه ریسک جانی را ترجیح میدهد و خود را از بالکن طبقه دوم ساختمان به بیرون پرت می کند. هر چند بعد از این واقعه دردناک و تراژیک مردم محله او را سریعا به بیمارستان منتقل میکنند، اما متاسفانه بدلیل خونریزی و شدت ضربات وارده در کما فرو می رود.

گسترش اعتراضات اجتماعی و مبارزه طبقاتی در جامعه، مبارزات مستمر کارگران، معلمان، بازنشستگان و اقشار مختلف اجتماعی برای مطالبات زمینی و مادی و بر علیه فقر و فلاکت حاصل از حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی که زندگی میلیونها انسان را به گروگان گرفته است و ناتوان از جواب به کوچکترین خواسته های مردم هست، هر روزه دامنه و ابعاد تازه ای بخود می گیرد. امروزه کارخانه، محیط کار، مدرسه و دانشگاه و خیابان‌ به میدانی برای تمام اعتراضات اجتماعی بر علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

روز 11 سپتامبر 2001، روزی که در تاریخ بشر ماندگار است و فراموش شدنی نیست چرا که این روز به معنای واقعی تاریخ بشر را تغییر داد. روزی هولناک و تکان‌دهنده!در این روز، بسیاری از کشورهای جهان، برنامه معمولی تلویزیون‌ها قطع شد و اخبار مربوط به برخورد یک فروند هواپیما با برج های دوقلوی نیویورک پخش گردید. اولش، برخی فکر می‌کردند که این هم یکی از خبرهای بزرگ هالیوودی است، بسیاری متوجه نبودند چه اتفاقی افتاده اما وضع به سرعت تغییر کرد. از همان دقایع نخست، سخنان بوش در کاخ سفید، به‌ویژه تاکید بر راه‌حلی نظامی برای «جنگ علیه تروریسم»

"در دفاع از فواد مصطفی سلطانی" روز 1 سپتامبر 2022 به مناسبت سالروز جان باختن رفیق فواد مصطفی سلطانی کلاب هاوسی تحت عنوان "کاک فواد سوسیالیست و کوردستانی راسته قینه - زاگروس – کونفیدرال" از سوی جمعی از افراد قوم پرست پ ک ک وپژاک و با شرکت پانلیستهایی از رهبری همین حزب و کادرهایشان و جمعی دیگر از قوم پرستان هوادار شان ترتیب داده شده بود. سخنرانان و سپس شرکت کننده گان که زیر نام گرامیداشت کاک فواد این جلسه را برگذار کرده بودند، تمام تلاششان را کردند که نخست فواد را تا سطح خودشان تنزل دهند و سپس با خیالی راحت به این قناعت برسند که او را همچون کالایی مصادره کنند. این که چرا پژاک و پ ک ک به شدّت مشغول مصادره شخصیتهای جانباخته و خوشنام و حتی در مصادره شخصیتهای زنده کردستان نیز فعال است، به آن خواهم پرداخت.

مختصات بحران حاکم بر جهان، ریشه‌ها و صورت‌بندی آن (بخش نخست) مقدمه: پرسش‌های سایت نقد اقتصاد سیاسی* پیرامون «سوسیالیسم قرن بیست‌ویکم»، به‌طورکلی حول دو موضوع متمرکز است: نخست، وخامت وضعیت بحرانی حاکم بر جهان با برشمردن شماری از مهم‌ترین مصادیق آن در عرصه‌های گوناگون و بن‌بست سرمایه‌داری نولیبرالی. دوم، درباره‌ی ویژگی‌های بدیل ترقی‌خواه و یا سوسیالیسم قرن بیست‌ویکم به نحوی که هم درس‌های گذشته را فراگرفته و هم بتواند قابل‌دوام باشد.

كمونیست: تا امروز ایران یك پای كشمكشهای منطقه ای در خاورمیانه بوده است، كشمكش آمریكا با ایران، عربستان و ایران، اسرائیل و ایران و بعلاوه نقش ایران در عراق و سوریه و... نیز بخشی از مسئله است. امروز به نظر میرسد ایران و آمریكا با میانجیگری دول اروپایی بر سر برجام به نتیجه میرسند. این توافق چه تاثیراتی بر موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی خواهد داشت؟ خالد حاج محمدی: هنوز توافق رسما نهایی و اعلام نشده است و تا زمانی كه رسما به نتیجه نرسند و توافق را اعلام نكنند با قطعیت نمیتوان گفت نتیجه چه میشود.

کمونیست: مدتها است مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی در دستور جامعه قرار گرفته است و مهر خود را بر اوضاع سیاسی در ایران، در رابطه مردم با حاکمیت و همینطور بر صفبندی نیروهای سیاسی زده است. بازیگران اصلی صحنه در پروسه سرنگونی چه نیروهایی هستند؟
آذر مدرسی: در چند سال اخیر ما علاوه بر تشدید و گسترش و همگانی شدن مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، به گفته شما در دستور قرار گرفتن آن در جامعه، شاهد رادیکال شدن و سمپاتی عمومی به نیروهای رادیکال و سوسیالیست در ابعاد توده ای و گسترده آن هستیم.

مصطفی هجری در گفتگوها پیرامون وحدت دوباره دو جریان منشعب حزب دمکرات کردستان، برخی حقایق تاریخی را ابتدا “منشعب” و سپس با روایتی تماما متضاد با اصل حقیقت، تکه های حقیقت مثله شده را بهم پیوند میزند. در پی این ماجرا، بی بی سی فارسی با او به عنوان کسی که این عمل جراحی “پیچیده” را هدایت کرده است، گفتگوئی داشته است. در همان حال شاهد برخی “تبریک” و “شادباش” گفتنها نیز بودیم، که مختصرا به اینها نیز اشاره ای خواهم داشت.

در یک نگاه: دو روز قبل ٣١ اوت ٢٠٢٢ اولین سالگرد هزیمت مفتضحانه ارتش آمریکا و ناتو از افغانستان بود. همانوقع در دو یادداشت کوتاه زیر نگاهم را به این تحول پر از رنج و درد برای مردم افغانستان توضیح دادم. در سالگرد این رویداد علاقمندان را به مطالعه مجدد این دو نوشته کوتاه جلب میکنم. درست یک دقیقه به ۱۲ شب کابل در ٣١ اوت، آخرین واحدهای ارتش آمریکا "منظم و مرتب" به تعهد خود در مقابل طالبان عمل نموده و افغانستان را ترک کردند. تحلیل و تفسیرها در مورد این رویداد متنوع و فراوانند.

لطفا ویدئوی زیر را بدقت ملاحظه بفرمائید تا نتیجه تورم و افزایش فقر در هلند را که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است بهتر درک کنید! دزدی، فساد، آدم کشی بخاطر دریافت چند صد یورو!...همانطوریکه ملاحظه می فرمائید تمام چرخهای ماشین های مرسدس بنز نو را که در مقابل یکی از نمایندگی های مرسدس بنز بودند، شبانه باز کرده و دزدیده اند و زیرا ماشین ها آجر گذاشته اند! اینگونه دزدی ها در هلند سابقه نداشت!... اکنون با مواد منفجره یا نارنجک دست ساز در ورودی یا پنجره خانه ها یا ماشین ها را منفجر می کنند و بسرعت اشیاء قیمتی را می دزدند!... به اعتراف پلیس این شیوه دزدی بسیار زیاد شده...

(بازنشرنوشته مستند ومستدل حسین مرادبیگی(حمه سور) در مورد جنگ حزب دمکرات علیه کومه له

توضیح کوتاه و ضروری:اخ ه له، با همان استدلالات قلدرمنشانه و فرسوده و عقب مانده به ارث برده شده از عبدالرحمن قاسملو و کنگره ششم حزبشان در چهاردهه قبل، کومه له کمونیست آن دوره را مقصر آغاز جنگ بین این دو جریان معرفی کرد. بی استعدادی ودگماتیسم مصطفی هجری را گاهأ دیده و البته بارها از جانب هم حزبیهای قدیم و جدیدش شنیده بودم، اما این درجه از خشک مغزی و درجازدن در گذشته نزد ایشان گویی "هنری" است.

 سفر خروشچف و بولگانین به افغانستان در ۱۹۵۵ نقطه عطفی در روابط دو کشور محسوب می‌شد. در پی این سفر حجم وسیعی از کمک‌های شوروی و متحدان آن به افغانستان سرازیر گردید.
روند سوسیالیزه شدن ادبیات و فرهنگ، ارتش، اقتصاد و سیاست در کابل و دیگر مراکز شهری افغانستان سرعت و شتاب یافت به طوری که حدود ده سال پس از سفر خروشچف در ۱۹۶۵ حزب دموکراتیک خلق توسط گرایشات چپ اعلام موجودیت کرد.

در بیان واقع، اظهارات سراپا کذب اخیر آقای هجری دبیراول حزب دمکرات در مصاحبه با ژیار گل خبرنگار صدای بی بی سی پیرامون جنگ دهه شصت میان کومله و دمکرات هر چند موضعی غیره منتظره نبوده، اما چرا این همه حساسیت از سوی شخصیتهای کمونیست و آزادیخواه را به خود معطوف کرد؟!. چرا حتی سازمان زحمتکشانیها را که خود از جعالان تاریخ کومله و ضدیت با کمونیزم هستند صف کشیده اند و از اظهارات دبیر اول حزب دمکرات شکوه دارند؟! روشن است واکنش جامعه و جنبش کمونیستی و صف آزادیخواهی به این جعل تاریخی از سر احساس مسئولیت در برابر تاریخ و جلوگیری از تکرار آن میباشد.

در حاشیه ایت الله شدن مجتبی خامنه ای: در شرایطی که مردم در سراسر ایران برای دستیابی به حداقلی از زندگی انسانی، برای معیشت و حق زن، به میدان آمده اند و حکومتی را که بیش از چهل سال است این نیازهای انسانی را در حداقل ترین سطح هم از آنها دریغ کرده است، در حلقه محاصره خود قرار داده اند و هر روز آن را تنگ و تنگ تر میکنند! در شرایطی که حکومت زندان هایش را از معلم، بازنشسته، کارگر و زن معترض، هر روز "پر" و زیر فشار مردم "خالی" میکند، ناگهان خبری چون پرواز سفینه ای به یکی از کرات غیرقابل دسترس، منتشر میشود!

یک‌سال پس از بازگرداندن طالبان به قدرت، در پس همهٔ آن هیاهوی پوچ و فریبکاری رذیلانه تحت عنوان پروسه صلح و سازش، هیولایی بیرحم گلوی جامعه‌ای مصیبت دیده را میفشارد! توحش طالبان چنان عظیم است که دیگر پرده‌های کراهت اهلی نشان دادن آن فرو افتاده است. سرمایه‌داری عصر حاضر با خلق آلترناتیوی قرون وسطایی‌ چون طالبان ظرفیت ضد بشری خود را بیش از پیش نمایان کرده است! همه آن وجاهت دروغین اهلی سازی تروریسم اسلامی و وعده‌های بازگشت صلح و آبادانی، سند رسوای استقرار جهالت و شرارتی "مقدس" به نام امارت اسلامی طالبان شده است.