برای نخستین بار جنبشی در ایران از پایین علیه کل ساختار حاکمیت می‌شورد که خاستگاه جهانی دارد و متحدین خود را نه در صفوف متخاصم دولت‌ها و قدرت‌های حاکم بر جهان، بلکه در اردوی طبقه کارگر و بشریت متمدن جستجو می‌کند. جنبش رهایی زن در ایران که به دنبال قتل مهسا امینی زبانه کشیده و تا الان پوزه حاکمیت ارتجاع اسلامی و قوانین زن‌ستیز آن را به خاک مالیده است، در اولین گام خود بخش‌های وسیعی از زنان و مردان آزادی‌خواه را در سراسر ایران، دست در دست هم به حرکت درآورد و انقلابی برای سوسیالیسم که در آن زن و مرد بعنوان دو انسان کاملا برابر و رها از انقیاد اقتصادی باشند را گام‌ها به تحقق آن نزدیک کرد.

ببینید! به نظر من باید از حرفا هی قدیمی و رسوای خامنه ای بگذریم که هر اعتراضی در ایران کار امریکا و اسراییله و ادعایی تکراری و شرم آوره. هذیانی که حتی اطرافیان خودش را هم قانع نمیکنه. اطرافیانش که شش کلاس سواد هم نداشته باشن و یک ذره شعور داشته باشن می فهمن که این ادعایی مزخرفه. نیروهای سرکوبش شبانه روز می شنوند و می بینند. می بینند که شعار و خواست توده های مردم از زن و دختر و دانش اموز و دانشجو و کارگر و زحمتکش هر لحظه مثل پتکی بر سرشان وارد می آید.

در جستجوی جذابیت یک تابلو! نگاهی به کار ناصر قاضی زاده: تذکر: عکس/تابلو بدون توضیحی به دستم رسید. تابلو گویا نامی ندارد، اما امضاء قاضی‌زاده در پای آن دیده می‌شود. در این نوشته به اعتراضات جاری که عنوان نوشته از یکی از شعارهای آن گرفته شده است، به طور مستقیم پرداخته نخواهد شد. بواسطه‌ی اهمیت اعتراضات در جای دیگر به آنان پرداخته خواهد شد. تابلو (یا عکس) دو جزء فی‌نفسه روزمره دارد. یک اسلحه و یک مادر که فرزندش را شیر می‌دهد. این دو جزء در کنار یکدیگر نقاشی شده‌اند و یک «واقعه» را نمایش می‌گذارند. واقعه نیز اگر چه برای ایرانیان روزمره نیست، اما پیوندهای بسیار به زندگی روزمره‌ی یک زن-سرباز دارد. آنچه شاید در ایران، و فقط در ایران مردسالارانه که زنان از برخی از حوزه‌های کار کنار گذاشته شده‌اند، روزمره نیست، در مقیاس جهانی امری روزمره است.

یادداشت های جنبش کارگری: قیامی که از 26 شهریور 1401 در اعتراض به قتل حکومتی مهسا ( ژینا) امینی در اسارت گشت ارشاد آغاز شد و از همان آغاز برعلیه کلیت ارتجاع اسلامی حاکم با سرعت به سراسر ایران زبانه کشید، اگر با تداوم خود به انقلابی تمام عیار و سرنگونی جمهوری اسلامی منجر نشود، قطعا حلقه ای تعیین کننده در به سرانجام رساندن این انقلاب است. انقلابی که برای سرنگونی استبداد مانند همه موارد تاریخی و در ایران نیز ابتدا همگانی است و همه بخش های جامعه را که به نحوی تحت ستم استبداد قرار دارند در بر می گیرد.

با درود. دوستان چپ ما، انگار به تناقضات سخن خود نیز توجه نمی کنند. برای نشان دادن تناقضات آنچه مطرح می کنند، به بررسی چند تکه اصلی نوشتار، می پردازیم تا نشان داده شود که مشکل نوشتار کجاست، چرا که عصاره اندیشه آنها در همین چند مطالب برجسته شده، می باشد. نوشته شده " پس نکتۀ اصلی، صرفا شرکت کارگران به صورت اعتصاب یا تظاهرات و یا ترکیب این دو ‏در جنبش عمومی نیست. مسأله این است که کارگران چگونه و با چه خواست هائی و با کدام ‏رهبری باید وارد جنبش شوند و برخوردشان به جنبش های عمومی و دموکراتیک مردم – ‏مانند جنبش کنونی- چگونه باشد تا بتوانند این جنبش را ارتقا بخشند؟

اجرای ایده شورایی در سال‌های پس از انقلاب، به درگیری هواداران آیت‎‎الله خمینی با شوراها منجر شد و در نهایت در ترکمن صحرا و کردستان به مداخله نیروهای نظامی انجامید. نیروی واقعی انقلاب 1357 مردم ایران، کارگران و آزادی‌خواهان میلیونی و اعتصاب‌کنندگانی بود که حکومت شاه را سرنگون کردند. بنابراین شورای انقلابی تاسیس شده پس از پیروزی بهمن، باید از نمایندگان منتخب کمیته‌های اعتصاب و شوراهای متنوعی که مردم برای کنترل امور خود تاسیس کرده بودند، تشکیل می‌شد. در این شورا، نمایندگان کارگران، زحمت‌کشان روستایی، کارکنان، پرسنل دانشگاهی و آموزشی، و روشنفکران مشارکت می‌کردند.

مرگ مهسا امینی و گسترش اعتراضات سراسری به آن در مدتی كوتاه یكبار دیگر دامنه و وسعت خشم و نفرت عمومی ازجمهوری اسلامی را نشان داد. سرنگونی جمهوری اسلامی از طرف مردم وتقریبا همه نیروهای سیاسی از راست وسلطنت طلب تا ناسیونالیستها و سازمانها و نیروهای چپ بعنوان خواست اصلی این اعتراضات اعلام شدند. همین نگاهی دقیق‌تر به اوضاع سیاسی و راه‌هایی كه برای سرنگونی جمهوری اسلامی توصیه می‌شوند را مهمتر میكند. باید این راه‌ها را بررسی كرد وبه ضرر و نفع آن‌ها برای جنبش كارگری و رهبران كمونیست آن پرداخت. در این رابطه توجه رهبران كمونیست طبقه كارگر را به نکات زیر جلب میكنیم:

حرکتی را که برای بزیرکشیدن حکومت کشتار و جنایت شروع کرده اید در هر شکلی که مناسب میدانید ادامه دهید، از دستاوردهای تاکنونی خود عقب ننشینید، سرنگونی جمهوری اسلامی در این دوره در مقایسه با دیماه 96 و آبان 98 امکان پذیرتر است. راهی را که باید رفت، بتدریج و با تحکیم دست آوردهای قبلی و با تثبیت و همه گیر کردن شعارهای سلبی آزادیخواهانه و برابری طلبانه باید تا انتها طی کرد و رسالت خود را به سرانجام رساند.

گزارش و دیدگاه علی ناظر: همانطور که می دانید طی چند هفته اخیر دیدگاه مورد هجوم قرار گرفته است. مسوولین سرویس دهنده دیدگاه دات نت، سعی کردند مشکل را برطرف کنند، ولی این هجمه هر لحطه از گوشه ای انجام می شد. اعتراف به اینکه در یک عملیات و یا فعالیت شکست خورده ای، برای هرک سی سخت است. متاسفانه باید اقرار کنم که در این مصاف الکترونیکی، آنها که چشم دیدن سایت فراسازمانی، ملی و سرنگونی طلب را نداشه اند، باالخره موفق شدند تا دیدگاه را عمال غیر فعال کنند.

خودسازمان‌دهی، رهبری از پایین و هم‌گرایی چندراستایی: جنبش انقلابی ژینا/مهسا که طی چند روز سراسر جامعه‌ی ایران را فراگرفته و جمهوری اسلامی را آماج قرار داده به سمت فرایند‌های یک انقلاب در حرکت است. اگرچه هنوز در فاز‌های نخستین این فرآیند هستیم و گذار به مراحل دیگری همانند اعتصاب عمومی و حضور جنبش طبقاتی کارگران در متن آن و ایجاد شکاف‌های عمیق در ساختار قدرت به صورتی که «حکومت‌کنندگان دیگر نتوانند» سرکوب کنند نیاز است. در این میانه همچنین سناریوهای دیگری همانند سازش و یا مصادره‌ی جنبش از بالا برای ایجاد بدیل ارتجاعی دیگری نیز امکان‌پذیر است. اما آن‌چه که از هم‌اکنون روشن است بازگشت به شرایط پیشین برای جمهوری اسلامی امکان‌پذیر نیست.

حامد اسماعیلیون: امروز هزار روز گذشت. بر باد نوشتیم که به قتل رسیدند و بر همان باد توفانی درو می‌کنند که آتش به خانه‌ی آدمکش خواهد انداخت‌. گفتم شاید بد نباشد گزارشی بدهم از فعالیت‌های یکی دو هفته‌ی اخیر انجمن خانواده‌ها.از هفته‌ها پیش و شاید ماه‌ها پیش برای روز هزارم برنامه‌ریزی کرده بودیم. چون روند ارجاع پرونده به نهادهای بین‌المللی کند و آهسته پیش می‌رود برنامه‌ریزی کرده بودیم که با ابزاری که در اختیارمان هست به دولت‌ها فشاری دوچندان بیاوریم.

بخوابند! خانم یاسمن پهلوی که اخیرا از زیر سایه همسر خارج شده پا به دنیای سیاست گذاشته در تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در روزهای گذشته در پاریس
این گونه فعالیت سیاسی خود را شروع می‌کند!ً او مقابل کسی در میان جمعیت که می گوید «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» به ندیمه های دربار شکل نگرفته «خط میدهد» و می گویند «نگویید مرگ بر لنین و استالین آنها که مرده اند، بگویید مرگ بر این هایی که هنوز زنده اند»!

از صمیم قلب به شما درود می فرستم که هم اکنون در کنار توده‌های رنجدیده ایران نبرد سهمگینی را علیه رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیست‌هائی که این جرثومه جنایت و فساد را در کنفرانس گوادلوپ به مردم ایران تحمیل کردند، پیش می برید. امروز توده‌های قهرمان ایران با عزمی راسخ به جنگ با دشمنان خود برخاسته و انقلابی را در ایران آغاز کرده اند. صحنه های جنگ بی امان و خون های ریخته شده در کف خیابان‌های سراسر کشور تماماً بیانگر و نشان‌دهنده جریان یک مبارزه حاد طبقاتی در جامعه ما می باشد؛ مبارزه حاد و سرنوشت ساز بین توده های تحت ظلم و ستم سرمایه داران- اعم از امپریالیست‌ها و سرمایه داران داخلی- و نیروهای سرکوبگر حافظ نظم استثمارگرانه و جنایتکارانه آنها.

همانطور که انتظار میرفت و پیش بینی میشد, با پیوستن معلمان و فرهنگیان به جنبش سراسری, دانش آموزان نیز صحن مدارس و خیابانها را با اعتراضات پرشور خود در اختیار گرفته و موجی جدید به راه انداختند. گفته میشود که این طیف شامل بر 6 میلیون از جمعیت هشتاد و چند میلیونی کشور هستند.دانش آموزان دختر نیز همانند زنان قهرمان با شعار زن, زندگی, آزادی و مرگ بر دیکتاتور امروز در بسیاری از شهرهای ایران صحنه های زیبایی آفریدند و نشان دادند که ساکت نخواهند ماند.