امروز زاهدان غرق در ماتم و عزا دار و تحت سیطره "حکومت نظامی اعلام نشده" است. دیروز جمعه ٨ مهر ١٤٠١ یکی از تاریک ترین و خونین ترین روزهای بلوچستان هم برای مردم زاهدان بود که در آن روز جمهوری اسلامی جنایتی هولناک را مرتکب شد و دهها جوان بیگناه بلوچ کشته شدند, و هم برای شخص بنده که دیروز خواهر عزیزم را از دست دادم. اما می نویسم چون قصه شخصی پر غصه پر پر کردن یک گل نیست بلکه این نامردمان باغ را درو می کنند. متاسفانه از سرزمین مرگ و ماتم و تجاوز و جنایت بخصوص از بلوچستان مظلوم خبر دیگری نیست. چرا زاهدان قیام کرد و در خون غلتید. این نوشتار کوتاه گزارش تحلیلی و موجزی است از عقبه ماجرا و اینکه دقیقا چه گذشت و چرا؟

کارگران انقلابی متحد ایران: دو هفته از قتل فجیع مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد تهران می گذرد. این رویداد ننگین انبار باروت خشم فروخوردۀ زنان و دیگر توده های ستم دیده و سرکوب شده، بویژه جوانان را برافروخت. طی این دو هفته شعله های سرکش این آتش فراگیر، تقریبا همۀ شهرها و برخی از مناطق روستائی را دربرگرفته است و پیوسته بر عمق و گسترۀ آن افزوده می شود. برای هر فعال این جنبش وسیع و هرکسی که دغدغۀ این جنبش و جنبش های مقاومت توده های مردم در برابر رژیم سراپا ارتجاعی، مستبد و خونخوار اسلامی را دارد این پرسش مطرح می شود که سیر تحول این جنبش و دیگر جنبش های حاضر چگونه خواهد بود؟ به بیان دقیق تر و درست تر: چگونه می توان بر سیر تکاملی این اعتراضات و ارتقای کیفی و کمّی و توان و انرژی آنها اثر مثبت گذاشت و چنین اثرگذاری مثبت و انقلابی از جانب کدام نیروی اجتماعی می تواند و باید صورت گیرد؟

مختصات پیشروی تا پیروزی، جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی زنان: بند ناف حاکمیت جمهوری اسلامی از بدو سرکار آمدنش با زن ستیزی و تعرض و ضدیت با شان، حقوق و حرمت زنان بسته بود. قوانین ضد زن مانند حجاب و آپارتاید جنسی، سنگسار و ..... با خشن ترین و وحشیانه ترین شکل از پونز زدن به پیشانی تا اسید پاشی، باز کردن دست وحوش حزب الله و بسیجی و ... در تعرض به زنان و سرکوب مقاومت وسیع زنان علیه این توحش لجام گسیخته، ممکن شد.

 «نوآم چامسکی»، زبان‌شناس و فیلسوف سرشناس آمریکایی، با انتشار ویدئویی ضمن اشاره به سرکوب «بی‌رحمانه» معترضان در ایران، مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس را «قتل» نامید و آن را «یکی از بی‌شمار جنایات» جمهوری اسلامی خواند.هشتگ مهسا امینی باز هم در توئیتر رکورد شکست. فوت مهسا امینی‌(ژینا)، واکنش‌های زیادی در داخل ایران و در سطح جهانی بە دنبال داشت.هشتگ #مهساامینی به دو زبان انگلیسی و فارسی در داخل و خارج از ایران بسیار پرکاربرد است. هشتگ مهسا امینی به طور مرتب در شبکه اجتماعی توییتر رکورد می‌شکند و ترند اول بودە است.

از شکاف میان حکومتیان تا به امروز نمیتوان بوضوح سخن گفت. تداوم مبارزات خیابانی و همبستگی کارگران در امتداد اعتصابات سراسری آنها و بویژه صنعت نفت و پتروشیمی میتواند از سویی بنیه قیام با شکوه مردم کشورمان را افزایش دهد و از سوی دیگر شکافهای درون حکومتی را تعمیق کرده و شفافتر سازد. چنانچه شاهد این روند باشیم سپس و بر اساس تعاریف کلاسیک تاکنونی میتوان از شرایط عینی انقلاب اجتماعی در ایران سخن گفت. فراموش نکنیم که این موقعیت زمانی است که پائینی ها نخواهند و بالایی ها نتوانند. هنوز نمیتوان از شرط دوم با قطعیت سخن راند زیرا بخشی از نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی هنوز بکار گرفته نشده اند و

سیل خروشان زنان و مردان آزادیخواه ایران در ده روز گذشته جهان را به تماشا كشاند و مشعلی بزرگ در در كل خاورمیانه در دفاع از حق زن را برافراشت. قدرت و توان این جنبش كه با مرگ مهسا امینی چون آتشفشانی سر برآورد و جامعه ایران را تماما در بر گرفت، علاوه بر جمهوری اسلامی كل ارتجاع منطقه را هراساند. در این ده روز در بیش از صد و بیست شهر ایران و دهها دانشگاه تجمعات و تظاهرات های بزرگ برپا شد كه خواست مشترك آن برابری زن و مرد و خلاصی از نکبت حکومت اسلامی بود.

ظهور اعتراضات محله‌محور و ضربتی: تنها چند روز پس از شروع خیزش خیابانی اخیر، شاهد ظهور سبکی نوین در تجمعات خیابانی مردم بودیم: تظاهرات محله‌محور و ضربتی! برخلاف روال سال‌های قبل که نقاط اصلی شهر کانون تجمعات انبوه چندساعته بود، این بار برخی محلات مسکونی کانون‌های اصلی تجمعات شدند. به این صورت که ساکنان محله از خیابان‌ها و کوچه‌های فرعی، اعتراضات را در قالب گروه‌های چند ده نفره آغاز می‌کنند (عموماً به شکل آتش زدن سطل زباله و ایجاد ترافیک مصنوعی و شعار) و پس از مدت نسبتاً کوتاهی (چه بسا ده دقیقه) از محل متواری و عازم محل دیگری برای یک تجمع دیگر می‌شوند.

توضیح مترجمین: متن زیر ترجمه گفتگوی ویژه برنامه‎ای است از کانال تلویزیون کومه‎له با رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه‌له و از اعضای کمیته رهبری موقت حزب کمونیست ایران. این ویژه برنامه روز جمعه یازدهم شهریورماه به مناسبت ۳۹مین سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران از تلویزیون کومه‌له پخش شد. این گفتگو را رفیق امیر اسماعیل پور انجام داده است.ما با موافقت رفیق ابراهیم این گفتگو را پیاده و از زبان کُردی به زبان فارسی ترجمه کردیم. گفتگو تا حدودی که به اصل مطلب لطمه نزند از زبان محاوره‎ای به زبان نوشتاری برگردانده شده است. متن نهائی را هم رفیق ابراهیم علیزاده ادیت و تائید کرده است.

موج دیگری از شورشهای اجتماعی یکبار دیگر سراسر ایران را فرا گرفته است ، اینبار اما بسا متفاوت با امواج پیشین. چرا که اینباراین موج اساسأ از جنس دیگری است. نه شباهت به قیام عاشورای 88 دارد و نه از جنس شورشهای آبان 98 . جنس این جنبش اگر قرار بر مقایسه هم باشد بیشتر از جنس قیام 57 است ، با این تفاوت که آن جنبش رهبری داشت و این یکی نه ! آنجا اکثریتی قاهر حول شعار "شاه باید برود" جمع شده بودند و اینجا می توانند و باید حول شعار "لچک باید برود" جمع شوند.

قبل از از ظهر امروز 28 سپتامبر رژیم ایران بطور هماهنگ اردوگاه مسکونی احزاب اپوزسیون کردستان ایران در مناطق شهر سلیمانه و اربیل را هدف موشک پهبادهای انتحاری قرار داد. در نتیجه این حملات هوایی وحشیانه تا کنون ده ها نفر زخمی و جانباخته اند و دو نفرشان کودکان خردسال هستند و همچنین تلفات مالی فراوانی را به این مناطق مسکونی وارد نموده است. رژیم ایران در اثنایی دست به چنین اقدامی غیرانسانی می زند که در برابر اعتراضات و خیزش چندین روز جامعه که روز به روز در حال گسترش است بشدت قوای سرکوبش به تحلیل رفته است.

مرگ مهسا (ژینا ) امینی جرقه ای شد که انبار خشم و نفرت فروخفته ی چهل و اند ساله ی اقشار و طبقات جامعه، بویژه زنان را شعله ور ساخت. جنبشی فرا روئید که سراسرایران را درگیرخروش وقیام توده ها کرده است. به این قتل فجیع در25 شهریور، با تجمع درمقابل بیمارستان کسری اعتراض شد، در مراسم خاک سپاری درسقزمردم خروشیدند، در سنندج و کرمانشاه ودیگرشهرهای کردستان اعتراضات تدوام یافت و در 28 شهریوربااعتراضات وسیع درچهارگوشه ایران، به جنبشی سراسری وهمگانی تبدیل گشت.

اعتراضات اخیر علیه جمهوری اسلامی که به آن ابعادی جهانی داده و حمایت و سمپاتی وسیعی را نیز بدنبال داشته است، بیانگر موقعیت زن در سرمایه داری تحت حاکمیت این رژیم است، نشان داد که زن در ایران توسری خور نیست، حاضر است اگر لازم شده برای آزادی خود دست به انقلاب بزند و پایه های حکومت اسلامی را نیز بلرزه درآورد. 43 سال مبارزه شبانه روزی زنان علیه جمهوری اسلامی و قوانین پوسیده اسلامی آن این را ثابت کرده است. نسل جدیدی بوجود آمده است که ارزشی برای قوانین و مقررات اسلامی جمهوری قائل نبوده و نیست و نخواهد بود، آن را بارها نشان داده است.

صلاح‌الدین دمیرتاش، رییس سابق حزب دموکراتیک خلق‌ها و سلجوک میزراکلی شهردار برکنار شده کلان‌شهر دیاربکر، که در زندان امنیتی «ادیرنه» در ترکیه زندانی هستند، در اعتراض به مرگ مهسا امینی، موهای خود را تراشیدند.باشاک دمیرتاش که نامه صلاح‌الدین دمیرتاش را در حساب کاربری خود در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته است، خاطرنشان کرد: صلاح‌الدین و سلجوک میرزاکلی در اعتراض به قتل مهسا امینی که در ایران به قتل رسید موهای خود را تراشیدند. از مقاومت در ایران حمایت کنید.»

«زن، زندگی، آزادی»، یک شعار مهم سیاسی و اجتماعی است. این شعار نخستین بار توسط زنان مبارز کرد در کردستان ترکیه، سر داده شد و سپس به روژاوا‌‌(کردستان سوریه) کشیده شد. بنابراین این شعار برای خود، تاریخ و سابقه معین و مشخصی دارد. این شعار نخستین بار در ایران، در مراسم تدفین مهسا امینی‌(ژینا) در گورستان آیچی شهر سقز و سپس در اعتراضات شهر سنندج پس از مراسم تدفین سر داده شد و سرانجام این شعار به اعتراضات دانشجویان در دانشگاه تهران و پس از آن به اعتراضات سایر شهرهای ایران در روزهای بعد نیز راه یافت.