ناصر بابامیری: هر روز، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است! (بمناسبت 25 نوامبر)

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

پس بگذارید سخن آخر را اول بگویم! تا دنیای واژگونه سرمایه داری از سوی صاحبان اصلی همه نعمات زندگی، همانا پرولتاریای مدرن جهان و فرودستان، بر قاعده برگردانده نشود، بجز اقلیتی انگل و مفتخور که بر همه جهان چنگ انداخته اند، و در سایه حاصل نیروی کار اکثریت عظیم جامعه بشری لم داده اند و می آسایند، طبقات استثمار شونده و فرودست عموما و زنان در این میان بطور مضاعف در هیچ نقطه ای از جهان بمعنای واقعی کلمه از خشونت و تبعیض رها نخواهند شد، و آزادی و برابری را هم آزمون نخواهند کرد!

مبرهن است نباید تا فرا رسیدن چنین مقطعی تاریخی که نیروی زیر و رو کننده ما اکثریت عظیم جامعه بشری جهان وارونه را بر قاعده می نشاند، دست روی دست بگذاریم. و باید هر روز، روز جهانی لغو خشونت و آپارتاید علیه زنان باشد و بیوقفه در جای جای دنیا برای بهمدیگر متصل کردن این نیرو و تغییر تناسب قوا تا پیروزی نهایی مبارزه کرد و جنگید!
کما اینکه مبارزه جنبش کمونیستی و کارگری، صف آزادیخواهی و برابری طلبی، قدمتی بسیار طولانی تر از 25 نوامبر دارد، که سازمان ملل به مناسبت قتل فجیع خواهران میرابال در 1960 بدست دستگاه دیکتاتوری حاکم رافائل تروخیو دومینکن، آنرا روز منع خشونت علیه زنان عنوان کرده است. از تاریخ قتل و عام پاتریا، مینروا و ماریا ترزا بیش از شش دهه میگذرد، مبارزه پیشروترین بخش های جامعه همانا کارگران آگاه، کمونیستها و آزادیخواهان سایر اقشار فرودست، کماکان بدون وقفه در سراسر جهان به پیش می تازد! اما دقیقا بخاطر وجود این نظام وارونه، ما هنوز هم که هنوزست، هر روزه در گوشه و کنار جهان شاهد تولید و باز تولید تبعیض و تعرض مضاعف به زنان که نصف جامعه بشری میباشند، هستیم. هنوز طبقه حاکم اقتصادی، از قبل برده داری مدرن، سود اندوزی میکند! هنوز دول سرمایه داری در پی مطامع و مصالح حقیرشان نمی گذارند، بشریت امروز طوق انقیاد و اسارات را از گردن برکند. هنوز زنان از موقعیت برابر با همنوعان خود در عرصه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برخوردار نیستند! تازه دول سرمایه داری دارند دستاوردهای چند قرن پیش علیه نژاد پرستی و رشد فاشیسم را یکی یکی پس میگیرند. اما برغم تمایلی که طبقات حاکمه برای استیلای مرز و محدودهای کاذب قومی، نژادی، مذهبی و جنسیتی دارند اگر کوتاه مدت هم اهرم فشاری علیه طبقات فرودست باشد، در میانمدت و درازمدت قطع به یقین دوام نخواهد آورد و محکوم به شکست است. نخست بدلیل اینکه این میل از پایه و اساس در تضاد با روند خود انکشاف سرمایه داریست، و دول کاپیتالیستی در چهارچوب این مناسبات راه حلی برای این تناقضات بنیادی، پیش رو ندارند، ثانیا رشد فزاینده جنبش مبارزات پرولتاریا و فرودستان که زنان بخش بسیار تعیین کننده و غیرقابل تفکیک از ارتش آنند دیر یا زود اینجا و آنجا این نظامها را به زانو در خواهند آورد.
اگر در شش دهه پیش در خانواده ای سه، چهار خواهر همچون ستاره ای در آسمان کشور جمهوری دومینکن و در برابر یکی از هارترین رژیمهای متوحش سرمایه داری با قامتی استوار جانفشانی کردند و درخشیدند، دیگر کسی نیست نداند، طی این یکی دو دهه اخیر اگر نتوان گفت در هر شهر و محله ای ده ها و صدها خواهران میرابال داریم، بدون اغراق می توان گفت در هر کشوری هزاران هزار، پاتریا، منیرا و ماریا به مصاف آمده اند و هر کدام بنحوی درخشیده اند. یعنی ما شاهد یک جنبش عظیم جهانی هستیم. جنبشی که علیرغم همه مرزها و محدودیتها تمایز جنسیتی را که سهل است می رود تا همه مرزهای ملی، قومی، مذهبی و نژادی ساخته دست این مناسبات نابرابر را در هم بکوبد. کمااینکه طی سالهای اخیر در ایران، ترکیه، عراق، سوریه، افغانستان، تا سایر کشورها در دیگر قاره های جهان اعم از لبنان، عربستان، یمن و ...در آفریقا..در کشورهای آسیاسی نظیر هند، پاکستان و .... و یا در کشورهای آمریکای لاتین نظیر، مکزیک، برزیل، شیلی، ونزوئلا .....و خود اروپا و آمریکا سالانه شاهد حضور فعالانه هزاران، هزار چهره کار کشته کمونیست و سوسیالیست و آزادیخواه مشابه خواهران میرابال و حتی کوشاتر از آنها بوده و هستیم.
همین خیزشهای دی ماه 96 و آبانماه 98 و امسال ایران را اگر نگاهی گذرا بیاندازیم مصداق عینی این واقعیت است که ما شاهد حضور هزاران زن رزمنده و هوشیار نظیر خواهران میرابال، و جوانان شاید انقلابی تر و پیشروتر از همسران آنها پدرو، مونولا و لئوناردو در جنگ تمام عیار با رژیمی هارتر از رژیم رافائل تروخیو دومیکن هستیم. زنان و مردانی که با دست خالی و مشتهای گره کرده و ساده ترین ابزارهای دفاع از خود بیش از هفتاد روز آزگارست در برابر رژیمی تا دندان مسلح و متوحش میجنگند.
اکنون دو ماه بیشتر است خیزشی انقلابی در سراسر این کشور علیه رژیم حاکم می خروشد، و آنرا به یکی از کانونهای بزرگ تحول در منطقه و جهان تبدیل کرده است. و خود جرقه این خیزش، با قتل حکومتی یک زن جوان در تهران شعله ور شد، و بسرعت سراسر ایران را در نوردید. طی این خیزش انقلابی از همان روزهای نخست تا به امروز، در تمام شهرهای ایران زنان بدور از هر گونه تمایز جنسیتی از سازمندهندگان و پیشقراولان جدال و پیکار با رژیم تا دندان مسلح بوده اند! با به زیر کشیدن همه مظاهر ارتجاع و الگو و نمادهای اسلام سیاسی، نشان دادند، می روند تا همه زنجیرها که به درازای تاریخ بر دست و پاهایشان سنگینی کرده بگسلند. و صدها جلوه با شکوه، از هوشیاری، ابتکارات، جسارات انقلابی، نظیر زنان کمونارد در پشت دیوار های باستیل را در برابر حافظان نظم موجود در کنار سایر همنوعان و همرزمانشان از خود نشان دادند، که در تاریخ مبارزاتی برای همیشه ثبت خواهد شد.
اگر هنوز تناسب قوای مبارزاتی در سراسر جهان آنچنان قدرتمند نیست که دنیا طبقاتی کنونی را از بیخ و بن بر افکند و زنان یک بار برای همیشه در جایگاه و منزلت والای انسانی خود قرار گیرند، اما راهی نداریم جز مبارزه برای تحقق آن. این روزها در ایران شانس اینکه تناسب قوا بنفع کارگر و کمونیزم تغییر کند، کم نیست و زیاد است. تحقق این امر گره خورده به اینکه کارگران بمثابه طبقه و رهبر کل جامعه عرض اندام کنند. و فردا در جاهای دیگر منطقه و جهان. تنها و تنها کمونیزم است، میتواند همه بندهای اسارت و بردگی را که این مناسبات مزدی در طول تاریخ اینجا و آنجا بر گردن بشریت انداخته و خواسته آنرا ازلی و ابدی جلو دهد، از هم بگسلد و جهان وارونه را بر قاعده برگرداند!
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری! 26.11.2022