با هدف آزادی توماج صالحی و همه زندانیان سیاسی! به دنبال قتل مهسا امینی، دختر 22 ساله سقزی، انقلاب نوینی در ایران با شعارهایی هم‌‌چون «زن، زندگی، آزادی»Images and Links و «نان، کار، آزادی، اداره شورایی» ...، آغاز شد که اکنون این انقلاب، وارد مرحله حساس‌تر و سرنوشت‌سازی برای سراسر جامعه ایران شده است؛ اعتصابات سراسری سازمان‌دهی می‌شود؛ در بیش از 100 دانشگاه کشور اعتصاب و اعتراض روزانه در جریان است؛ حکومت اسلامی هم روز‌به‌روز ناتوان و درمانده‌تر می‌شود و در تکاپوست که معترضان را وابسته به قدرت‌های خارجی جلوه دهد، با این وجود، همبستگی‌ با زنان شجاع و معترضان ایران، نه تنها منطقه، بلکه جهان را فرا گرفته است. در ترکیه نیز این همبستگی جلوه ویژه‌ای دارد.

مسئله هژمونی در انقلاب ۵۷ و روند فعلی! «بروتوس عزیز تقصیر از ستارگان ما نیست بلکه از خود ماست که این طور زیر دست مانده‌ایم.» شکسپیر، ژولیوس سزار، پرده‌ی اول صحنه‌ی دوم، صفحه ۷۶۰ جلد ۱ پازاگادی«سنت تمامی نسل‌های پیشین [است که] بر ... مغز زندگان سنگینی می‌کند.» (مارکس)بهترین زمان و بدترین زمان (داستان دو شهر، چارلز دیکنز) اکنون انقلاب دیگری در افق و در حوزه‌ی امکان سر برافراشته است.

بعد از تظاهرات برلین، رضا پهلوی از جانب افراد جنبش خودش به شدت زیر سوال بود. میگفتند از تو عبور شد. نه فراخوان دادی، نه سخنران بودی. مگر میشود ۴۳ سال ما تبلیغات کنیم که تو شاهزاده ای، ال هستی و بل هستی، بعد اونوقت مردم برای کس دیگری در برلین سوت و کف بزنند؟ جوابش در کنفرانس مطبوعاتی این بود که بابا ولم کنید. من نمیخواهم رهبر جایی باشم. من طرحی دارم برای دولت موقت تکثر گرای انتقالی که آنهم با شرکت تعدادی از مقامات دولت فعلی و نیروهای انتظامی و ارتش همین حکومت است. خودم هم در آن دولت موقت کاره ایی نیستم.

طرح های دست راستی آمریکایی خنثی باید گردد! جنبش اعتراضی وارد پنجمین هفته شد. فاکتور های معینی این خیزش را از جنبش های اعتراضی پیشین متمایز می کند. این جنبش سریعا سراسری شد. مردم در بسیاری از شهرها به خیابان ها آمده اند و سرکوب خشن رژیم اسلامی نتوانسته مردم معترض را به عقب نشینی وادار سازد. دانشگاه ها در سراسر کشور به محل اعتراضات دائمی و رادیکال دانشجویان بدل شده است. دانش آموزان به جنبش اعتراضی پیوسته اند. و اکنون طبقه کارگر بعنوان طبقه وارد میدان شده است.

سالها قبل از انقلاب مشروطیت زمزمه زیر زبان عدالتخواهان‌ این بود. “گسترده شود در همه جا فرش عدالت”. چرا عدالتخواهان هیچ حرفی از کسانی که در پایداری قدرت نقشی داشته اند را نمی توانند ببپذیرند؟ حتی امروز بازانتشارچاپ نامه ای که در آبان ۱۳۸۴ حسین منتظری به همسر یکی از زندانیان سیاسی می نویسد پخش می شود که درآن اشاره شده است، “اینجانب به عنوان کسی که در پیروزی انقلاب نقش داشته، از ظلمی که در این جمهوری به شما و امثال شما می‎شود احساس شرمندگی می‎کنم” در تلگرام(فقیه دوراندیش)دیگر تاثیری بر مردم ندارد.

سلطنت طلب ها و در راس آنها رضا پهلوی ادعا می‌کنند پرچم شیر خورشید نشان، پرچم ایران است و این پرچم با این نشان متعلق به کشور ایران است. این واقعیت ندارد. پرچم کنونی ایران پرچمی است که امروزه جمهوری اسلامی صاحب آن است. سلطنت طلب ها که فعلا دستشان به قدرتی نرسیده در خیابان کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌روند تا از سر تعصب به پرچم شیر و خورشید و فرزند شاهی که با انقلاب مردم به زیر کشیده شد و دلیل آمدن خمینی وجود وی و نظام حاکم بود، علاوه بر شارلاتان بازی، شکم مخالفین را هم می خواهند پاره کنند.

دو صحنه و دو تصویر سازی را در دو برهه زمانی با هم مقایسه کنید. تصاویر اول از “رهبری” تراشیده برای انقلاب علیه رژیم شاه در روزهای آخر بهمن ماه ۱۳۵۷ و متعاقبا شیوع شعار “اتحاد” و مجاز نبودن “تفرقه اندازی”. اینجا من به ریشه ها و دلایل اینکه چرا “چپ” و یا سوسیالیسم چپ موجود در آن سالها، ربطی به سوسیالیسم کارگری نداشت و بلکه جناح چپ و مسلح بورژوازی ملی و مترقی بود، نمیپردازم، چرا که فکر میکنم به اندازه کافی این نقد اکنون یک داده چه در سطح تئوریک و چه از نظر سیاسی است.

سخنی با مردم، ٣٠ اکتبر ٢٠٢٢(متن کتبی گفتار ویدیوئی) توماج صالحی خواننده مبارز و محبوب رپ را دستگیر کرده اند. برای آزادی فوری او باید به میدان بیائیم. دستگیری توماج میتواند نقطه شروع یک حرکت اعتراضی قدرتمند باشد برای آزادی همه دستگیرشدگان تظاهراتهای اخیر و برای آزادی همه زندانیان سیاسی. همانطور که قتل مهسا جرقه شروع انقلاب ما بود، دستگیری توماج هم میتواند نقطه آغاز برآمد جنبش قدرتمندی برای آزادی زندانیان سیاسی باشد.

بازار شایعات درباره حمله مسلحانه به شاه‌چراغ بسیار داغ است از جمله خبری در سایت بالاترین با این عنوان منتشر شده که «شناسایی شد کسی که تو شاه‌چراخ خیلیارو کشت... سعید حنیفه معروف به ابو حامد عضو حشت‌الشعبی عراق سعید حنیفه کیست؟ سعید حنیفه اصالتا خوزستانی و اهل حمیدیه می‌باشد از سال 1370 به سپاه قدس پیوست و به‌دلیل تسلط بر زبان عربی از سال 1378 به عراق فرستاده شد تا به‌عنوان مترجم در حشت‌الشعبی عراق‌(سازمان تروریستی جمهوری اسلامی در عراق) فعالیت نماید. در عراق ازدواج کرد و دارای چهار فرزند است(سه پسر و یک دختر. مسئول ارسال تابوت سلیمانی به ایران هم همین شخص بود و در فیلم تشییع جنازه سلیمانی همین دیده می‌شود...

فشار شدید بر خانواده مهسای قلب جهان، بستن ورودی و خروجی برسقز آغازگر انقلاب ، راه بندان بر آرامستان آیچی حماسه ساز، یک به یک شکست خورده و ناکام ماندند. زنان و مردان و جوانان سقز و شهرهای همجوارو از سراسر ایران خروشیدند. با جسارت و اراده انقلابی همه موانع را کنار زدند.سرود خوانان برمزار ژینا، مهسای نماد قیام علیه زور و ستم و تبعیض و آپارتاید جنسیتی متینگ و مارش دهها هزار نفری چهلمین روز درگذشت دختر جهان بر صفحه تاریخ تحولات بزرگ حک کردند.

اینهمه صحبت از حقوق زن و دفاع از کارگر زندانی و مردم ستم کشیده کردی. اینهمه داد روشنفکری سر دادی. بحث های فلسفی راه انداختی. حتی جون خودت رو به خاطر کارهات به خطر انداختی که ناگهان سربزنگاه تاریخی بیای از "نسبت" و "تناسب" بگی و خانواده پهلوی رو تبلیغ کنی؟ فکر کردی ملت بچه هستن و کلاس برگزار کردی؟ یکی دوبار عق زدم هر چی شعر و ترانه و کار داشتی بالا بیارم بعد یه لیوان آب هم روش بنوشم که بشوره ببره اما ناگهان فکر کردم شاید اشتباهی شده و دیگه از این کارهای اشتباه نمیکنی.

بازشناسی موقعیت جامعه و رهبری می‌تواند مفید واقع شود و چشم‌اندازهای روشن‌تری را ترسیم کند؛ شوربختانه مدتِ طولانی است مفهوم و جایگاه تحرکِ کمونیستی و اعتراضات توده‌ای جابه‌جاشده است. زمانی نیرو و سازمانِ کمونیستی موتور و نیروی محرکه اعتراضات کارگری و توده‌ای بود و چند دهه‌ای است مشوق «چپِ» خارج از کشور، جنبش‌های اعتراضی داخل شده است. به دنبال جستار، باطل سازی آنچه هفت و هشت هفته سرتاسر جامعه را فراگرفته است، نیست، بلکه دریافتِ کمونیستی به‌منظور برون‌رفت از ستمگری حاکم است.

از نظر من صلاح مازوجی در این گفتگو حول «خیزش جاری و مواضع اپوزسیون در خارج از کشور» دقیقا به استنتاجاتی معکوس از شرایط انقلابی دست یافته. تاریخا در دوران رو به اعتلای انقلابی و انقلابی حتی هر دمکرات مآبی تلاش دارد خود را با جنبش کارگری و کمونیستی تداعی کند یا به آن آویزان شود! اما اکنون در متن این شرایط انگار بر خلاف همیشه، حقایق تاریخی وارونه شده است. یعنی طیفی از کمونیستها متحزب و نامتحزب میخواهند نظیر صلاح مازوچی با توجیه اخلاقی، اینکه باید اعتماد بنفس داشته باشیم،

در مکتب اسلامی رهبران جمهوری اسلامی « حفط بیضه اسلام اوجب واجبات » و انجام هر عملی در این رابطه از طرف همه مراجع عظام و شخص خمینی مرتجع و خامنه ای و رفسنجانی مجازبوده است .نمونه هائی که تا کنون در این باره افشا شده کشتار زندانیان عقیدتی در سالهای شصت ، قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 بنا به فتوای خمینی با مشارکت فعال احمد خمینی ، اکبررفسنجانی ، سید علی خامنه ای و باند موتلفه ای ها ، انتشار نشریه ای به نام «قندپارسی» با محتوای ضد دینی که توسط سعیدامامی و باهدف گرفتن فتوا برای قتل روشنفکران منشر می شد

( همراه با خطابیه ای به فرقه سالاران ِ خود کارگر پندار) ما جوانان ونوجوانان ِ 1357 فراموش نکرده ایم همه با همی ِ خیزشی را که مطالبه و هدف ِ محوری اش دموکراسی و آزادی های سیاسی بود- یا قاعدتن باید می بود- اما با ورود ِ روحانییت ِ اسلام مدار و واپسگرا و شخص ِ خمینی ِ توضیح المسائل نویس ِ پایین تنه اندیش و پایین تنه شناس و مستبدالرای به آن تغییر ِمسیر وتغییر ِمطالبه داد وصدوهشتاد درجه رو به عقب واگشت نمود و به حکم ِ مستبدانه و یک کلام ِ خمینی تبدیل شد به « جمهوری ِ اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد».