سفر خروشچف و بولگانین به افغانستان در ۱۹۵۵ نقطه عطفی در روابط دو کشور محسوب می‌شد. در پی این سفر حجم وسیعی از کمک‌های شوروی و متحدان آن به افغانستان سرازیر گردید.
روند سوسیالیزه شدن ادبیات و فرهنگ، ارتش، اقتصاد و سیاست در کابل و دیگر مراکز شهری افغانستان سرعت و شتاب یافت به طوری که حدود ده سال پس از سفر خروشچف در ۱۹۶۵ حزب دموکراتیک خلق توسط گرایشات چپ اعلام موجودیت کرد.

در بیان واقع، اظهارات سراپا کذب اخیر آقای هجری دبیراول حزب دمکرات در مصاحبه با ژیار گل خبرنگار صدای بی بی سی پیرامون جنگ دهه شصت میان کومله و دمکرات هر چند موضعی غیره منتظره نبوده، اما چرا این همه حساسیت از سوی شخصیتهای کمونیست و آزادیخواه را به خود معطوف کرد؟!. چرا حتی سازمان زحمتکشانیها را که خود از جعالان تاریخ کومله و ضدیت با کمونیزم هستند صف کشیده اند و از اظهارات دبیر اول حزب دمکرات شکوه دارند؟! روشن است واکنش جامعه و جنبش کمونیستی و صف آزادیخواهی به این جعل تاریخی از سر احساس مسئولیت در برابر تاریخ و جلوگیری از تکرار آن میباشد.

در حاشیه ایت الله شدن مجتبی خامنه ای: در شرایطی که مردم در سراسر ایران برای دستیابی به حداقلی از زندگی انسانی، برای معیشت و حق زن، به میدان آمده اند و حکومتی را که بیش از چهل سال است این نیازهای انسانی را در حداقل ترین سطح هم از آنها دریغ کرده است، در حلقه محاصره خود قرار داده اند و هر روز آن را تنگ و تنگ تر میکنند! در شرایطی که حکومت زندان هایش را از معلم، بازنشسته، کارگر و زن معترض، هر روز "پر" و زیر فشار مردم "خالی" میکند، ناگهان خبری چون پرواز سفینه ای به یکی از کرات غیرقابل دسترس، منتشر میشود!

یک‌سال پس از بازگرداندن طالبان به قدرت، در پس همهٔ آن هیاهوی پوچ و فریبکاری رذیلانه تحت عنوان پروسه صلح و سازش، هیولایی بیرحم گلوی جامعه‌ای مصیبت دیده را میفشارد! توحش طالبان چنان عظیم است که دیگر پرده‌های کراهت اهلی نشان دادن آن فرو افتاده است. سرمایه‌داری عصر حاضر با خلق آلترناتیوی قرون وسطایی‌ چون طالبان ظرفیت ضد بشری خود را بیش از پیش نمایان کرده است! همه آن وجاهت دروغین اهلی سازی تروریسم اسلامی و وعده‌های بازگشت صلح و آبادانی، سند رسوای استقرار جهالت و شرارتی "مقدس" به نام امارت اسلامی طالبان شده است.

انقلابیون تشرین ٢٠١٩؛« ما بودیم این جنبش را برای تغییر نظام شروع کردیم.» جمعه دوم سپتامبر جنبش مشهور به «انقلاب تشرین» در بغداد با شرکت هزاران نفر دست به تجمع زدند. آنها خواهان سقوط کامل حکومت، توقف(دخالت)و بیرون رفتن حکومت اسلامی از عراق شده اند. این جنبش با توجه به رویدادهای خونین و پیچیده جاری در عراق؛ بحران سیاسی و حکومتی، و رو در رویی های خونین دو قطب اسلامی مقتدی صدر و جریانهای تحت هژمونی خامنه ای و سپاه قدس بار دیگر به میدان آمده است. حضور انقلابیون تشرین رویدادی مهم البته دور از انتظار نبود. حضور آنها پیام آور دفاع از برابری و کرامت انسانی ست.

اتحاد کادرهای کمونیسم کارگری: مبارزه ریشه ای با مذهب و مشخصا اسلام سیاسی، یکی از جبهه های اصلی مبارزه جنبش کمونیسم کارگری علیه وضعیت موجود است، مبانی این مبارزه بر چه پایه های اعتقادی و عملی استوار است؟ علی جوادی: مبارزه علیه مذهب یکی از عرصه های مهم مبارزه در سیر آزادی همه جانبه انسانها از چنگال خرافات، ارتجاع و عقب ماندگی در جامعه است. مذهب حتی بصورت امری شخصی مجموعه ای از قید و بندهای ارتجاعی بر ذهنیت و عملکرد جامعه است که تماما در ضدیت با آزادی و شکوفایی و خلاقیت انسان ها قرار دارد. آزادی جامعه بدون آزادی از شر مذهب و کل دستگاه کثیف مذهب قابل تصور نیست.

احتمالا مسموم‌ دانستن‌ایده‌دخیل‌بستن به‌سپاه به‌عنوان‌گاردحفاظتی حکومت اسلامی و «میدان‌دار»اصلی سپهرسیاست در ایران برای عبوراز آن توسط رضاپهلوی و نیز لزوم انحلال و محاکمه عادلانه جنایتکاران در یک محکمه صالح و عادلانه در مقاله من تحت عنوان « ترومای بازگشت سلطنت، و حکمت دخیل بستن رضاپهلوی به‌سپاه‌پاسداران!»*، آقای محسن کردی را به صرف تشابهی که بین آن ایده مسموم و سم سیانور و یا «دادگاه صالحه» و قصاص اسلامی یافته است،

مردم سوید موش‌های آزمایشگاهی!
ماجرای آدم دزدی و مبادله جاسوس!
در این چند ساله اخیر پرده از چهره سوید کاملا به کنار رفته است. سرمایه‌داران بزرگ سوید در همکاری با سایر سرمایه‌داران بزرگ بین‌المللی، کشور را به شکلی در آورده‌اند که کاملا به یک آزمایشگاه تبدیل شده و مردم سوید موش‌های آزمایشگاهی آن هستند.

 مقدمه
انقلاب 1357 مردم ایران با شعار«نان - کار - آزادی»، توسط حکومت اسلامی تازه به قدرت رسیده، به انحراف و شکست کشانده شد. بسیاری از شهروندان سکولار و غیرمذهبی و هم‌چنین نیروهای مخالف حکومت اسلامی، در اعتراض به سرکوب انقلاب‌شان، در مقابل این حکومت ارتجاعی مذهبی ایستادند. در این راه بسیاری از هواداران و اعضا و کادرهای سازمان‌های سیاسی مخالفت و معترض حکومت اسلامی، زندانی و یا فردی و جمعی اعدام شدند.

به عنوان گزارشگر ویژه در حوزۀ شکنجه، من از سوی شورایِ حقوق بشر سازمان ملل گماشته شدم که پاس داشته شدنِ ممنوعیتِ شکنجه و رفتارِ بد را نگاه بان باشم و اتهامهای ندیده گرفتن این ممنوعیت را بررسی کنم و پرسشها و سفارشها را برای کشورهای مورد نظر برای روشن شدن وضعیت افراد بفرستم. با وارسیِ وضعیت ژولیان آسانژ، مدرک های انکارناپذیری از سرکوب سیاسی، خودسری قضایی و همچنین شکنجه و رفتارِ بدِ آگاهانه با ایشان بدست آوردم. با این وجود، کشورهای مسئولِ [این رفتارها] از همکاری با من برای راه اندازی بررسیهای بایسته و الزامیِ قانونِ بین المللی سرباز زدند.

عکس العمل هیستریک یک آخوند(حامد رضا معاونیان)، با الفاظ رایج در لومپنیسم اسلامی به یک “استوری” در اینستاگرام “علی کریمی”- کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال و باشگاه پرسپولیس- در “شب آشورا”، دریچه ای را به آنچه در اعماق جامعه ایران میگذرد باز کرد. 

آن “استوری” این جمله بود که داد و فغان و هتاکی آخوند مذکور را در آورد: [میلیارد‌ها تومان خرج می‌کنیم نذری بدهیم و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان می‌میرند]

احتمال "رژیم چنج" چقدر جدی است؟
سعید آرمان: اوضاع سیاسی ایران پرتحول است. اخیرأ تحرک اپوزیسیون راست پروغربی هم بیشتر شده است. اینها به آمریکا و دولتهای غربی متکی اند. در این رابطه پروژه "رژیم چنج" را چقدر محتمل و جدی میدانید؟

آیا واقعا مسخره و نوعی پریشان فکری نیست که یک مدعی اپوزیسیون حکومت اسلامی به نهادی چون سپاه به مثابه ریسمان نجات و اهرم گذار از نظام جمهوری اسلامی دل به بندد؟!. آن‌هم نه یک دل که صددل!. بیش از چهل سال است که این نهادضدمردمی بجان مردم ایران افتاده و به‌عنوان نیروی نظامی- ایدئولوژیک و خط شکن و گاردویژه حافظ نظام، بیشترین نقش را در سرکوب و حفظ و بقاء حکومت جبار و قرون وسطائی ولایت فقیه داشته است و از بیشترین عنایت ویژه سیستم هم برخورداربوده است،‌ به‌طوری که تصوربقاء نظام بدون چنین تکیه‌گاهی ناممکن است.

در پی تلاش برای کشتن سلمان رشدی، نویسنده کتاب «آیات شیطانی»، بار دیگر نام خمینی بنیان‌گذار حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی در جهان و در اغلب رسانه‌های بین‌‌المللی و رسانه‌های داخلی کشور بر سر زبان‌ها افتاد.با این وجود برخی مقامات و نهادها و رسانه‌های وابسته به حکومت اسلامی، بلافاصله پس از حمله به سلمان رشدی، جشن و سرور راه انداختند و خواستار مرگ وی شدند.حیرت‌انگیزتر آن‌ست که دولت‌های غربی با وجود ادعاهایشان در دفاع از حقوق بشر، در راستای منافع اقتصادی و نظامی خود، همواره به تروریسم حکومت اسلامی ایران چشم می‌بندند و حتی با آزادی تروریست‌های این حکومت، مستقیم و غیرمستقیم تروریسم حکومت اسلامی و آدم‌ربایی و گروگان‌گیری آن را تشویق هم می‌کنند.

"سلمان رشدی و حقیقت در ادبیات" معرفی کوتاه یک کتاب: بعد از اقدام تروریستی اخیر علیه سلمان رشدی سراغ کتابی رفتم که سالها پیش خوانده بودم. کتاب "سلمان رشدی و حقیقت در ادبیات" به قلم صادق جلال العظم. این کتاب یکی از تیزترین، پربار ترین و جسورانه ترین دفاع از سلمان رشدی و "آیات شیطانی" است که درست زمانی که خیلی از مدعیان آزادی بیان در غرب و شرق سلمان رشدی را در مقابل تروریسم اسلام سیاسی به سرکردکی خمینی تنها گذاشته بودند منتشر شد.