رضا پهلوی را التماس کردند که بیاید به اصطلاح رهبریشان را بعهده بگیرد و او هم بعد از مقداری ناز و غیره آمده است.  منتهی به نظر من رهبری سیاسی شان اگر بنا باشد ادعای سلطنت داشته باشد، از حالا باخته اند. اینها با گره زدن جنبش طرفدار غرب محافظه کاری به شکل سلطنتی بزرگترین خدمت را دارند به چپ میکنند. چون اگر بگوید من دست از سلطنت برداشته ام و سلطنت نمیخواهم، من رضا پهلوی هستم، بابام را میشناسید، ولی من کس دیگری هستم، آن سیستم را قبول ندارم، شاه هم نمیخواهم بشوم، رئیس حزب دمکرات ایرانم که در واشنگتن تشکیل شده و شروع کرده به عضوگیری، بنظڕ من بعد از مدتی وضعش بد نمیشود.

اخیرا هواداران سه آتشه ارتجاعی فرشگرد که در بی هویتی و بدنامی نام خودرا به« حزب ایران نوین » تغییر داده اند با همکاری برخی از نیروهای رژیم جمهوری اسلامی که ظاهرا به خارج پناهنده شده اند « احسان کرمی مزدور تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی و گوینده فعلی شبکه من وتو» ، طرحی نو در انداخته و با راه اندازی هشتک « من وکالت می دهم» در صدد اعطای وکالت خودباخته های صف مبارزه به رضا پهلوی برای مذاکره با دول بیگانه برای تعیین سرنوشت انقلاب برآمده اند. در جهان رسانه ای امروز ، احزاب واشخاص ذینفوذ با مباشرت رسانه‌ها و همکاری و دستیاری شبه‌فیلسوفان و روانشناسان و «نویسندگان» و «هنرمندان وورزشکاران » صاحب‌نام کوشش می کنند احساسات پراکنده‌ مردمان جوامع خود را با استفاده از تکنیک‌های مختلف در قالب نفرت، خودبزرگ ‌بینی و میل به برتری سازمان می‌دهند.

بهاره سلیمانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، طی نامه‌ای که به دست زمانه رسیده، شرایط بند زنان زندان اوین را به تصویر کشده است. متن نامه بهاره سلیمانی از زندان اوین:  «اول از همه این موضوع را روشن کنم که به عنوان یک انسان آزادی‌خواه و زندانی سیاسی با هر شکل از سرکوب، زندان، سلول انفرادی، اعدام و شکنجه مخالف هستم. من معتقدم که هیچ‌کس نباید به خاطر دیدگاه سیاسی و عقیدتی‌اش مورد آزار و اذیت قرار گیرد یا زندانی شود.

جناب آقای رضا پهلوی عزیز ! با سلام و احترام  محسن مخملباف هستم شهروند ایرانی که مدت چهار سال و نیم برای مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده ام. هنگام دستگیری گلوله خوردم و برای مداوا تنها دو هفته در بیمارستان ماندم، اما در زندان شاه در ١٧سالگی چنان شکنجه شدم که برای آنکه بتوانم دوباره روی پای خودم راه بروم، چهار بار جراحی شدم و مدت صد روز در بیمارستان بستری شدم. اکنون بعد از ٤٣ سال هنوز به اندازه ٢٠ سانت در ٢٠ سانت، یادگارهای شکنجه دوران شاه بر بدنم باقی مانده است.

نوشته‌ ای از آتش شاکرمی خاله نیکا شاکرمی جوان معترضی که بدست نیروهای جمهوری اسلامی به قتل رسید، در باره جنجال وکالت به رضا پهلوی. از آنجایی که این نوشته خیلی به دلم بود آنرا باز نشر می دهم و امیدوارم از نظر خانم آتش شاکرمی اوکی باشد. «وقتی برای ثبت ازدواج به دفتر اسناد رسمی می روید وکیلی که تخصص اش در ثبت ازدواج و طلاق است و مجوز این کار را دارد یک دفترچه می گذارد جلوی تان تا انرا بند به بند مطالعه کنید و زیر هر کدام از ان بندها را با علم به اینکه چه اختیاراتی میگیرید و می دهید را امضا کنید.

بیش از چهارماه است شبحی درآسمان ایران به گشت وگذار مشغول است .نظام جمهوری اسلامی با تمام توان برای از بین بردن این شبح وارد عمل شده است. تنها راه تبدیل این شبح به واقعیت ، تداوم و انباشت ابرهای سپیدی است که در گوشه وکنار ایران وجوددارند تا بتوانند با بارش سنگین و مداوم خیابانها را بشویند وآن را برای فردای مبارزه پاکسازی کنند» . در جهانی که مردم نتوانند خواسته خودرا ازطریق انتخابات پارلمان و صندوق رای اعمال کنند بدون شک خیابان منصه برحق خواسته های مردم است .

امروز دوشنبه 3 بهمن 1401- 23 ژانویه 2023، ششمین جلسه دادگاه استیناف حمید نوری‌(عباسی)، دادیار سابق زندان گوهردشت در کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در تابستان 1367، در شهر استکهلم برگزار شد. در این جلسه که پس از طرح نظرات و استدلال‌های وکیلان مشاور شاکیان و شاهدان تشکیل شد، وکلای مدافع جدید حمید نوری به دفاعیه خود پرداختند و در دفاع از موکلش سخن گفتند.  جلسه امروز به ارائه دفاعیات توماس بودستروم و هانا لارسون رَمپ، وکلای مدافع حمید نوری، از موکل‌شان‌(نوری) اختصاص داشت.

«بنده وکیل‌ام؟»، نخیر شما متهم‌اید! استقبال از «وکالت» شاهزاده رضا پهلوی، اما به چه معنا؟ عاقد در مراسم عقد می‌پرسد بنده وکیلم؟ عروس به مزاح می‌گوید نه پس شما متهمی! برخلاف نظر شماری از مخالفان و رفقای چپ که فراخوان برای وکالت رضا پهلوی را مورد شماتت قرارداده‌اند که به همبستگی خدشه وارد می‌کند، من اما از آن استقبال می‌کنم. به چه معنا؟ از یاد نبریم که قدرتِ رمز و راز گفتارها و چهره‌هایی که غالبا در هاله‌ی ظل‌الله و علوی فرو رفته‌اند یا مستعدند که از خود هاله‌ای اسرارآمیز بسازند، هر چه در معرض «پراتیک اجتماعی» قرار گیرند، از شدّت و حدّت رمزآلودی آن کاسته خواهد شد، به‌عبارتی از آن افسون‌زادیی خواهد شد.

 گفتمان و تحرکاتی که بر سر وکیل کردن "شاهزاده" به راه افتاده نه تنها هیچ ربطی به انقلاب زن زندگی آزادی ندارد، بلکه در نقطه مقابل آنست. همچنانکه نفس لقب "شاهزاده" در نقطه مقابل جوهر و مضمون و حتی نام و مقوله هر انقلابی است.  انقلاب جاری نه به متحد کننده و هماهنگ کننده نیازی دارد، و نه به وکیل و سخنگو در رابطه با دولتهای دیگر و نه به مدیریت دوره گذار. چرا که:  اولا: صفوف مردم ایران از تهران تا سنندج و زاهدان و تبریز و اهواز و شیراز و همه شهرها چنان یکپارچه و هماهنگ و متحد است که تحسین جهانیان را برانگیخته است.

مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” خیزش ”! زن، زندگی، آزادی، که در حدود بیست و شش روز است ایران و جهان را به لرزه در آورده است، هر روز با وسیع تر و سراسری شدن در اتحاد بین جنبشهای اجتماعی سمت و سویی رادیکال بخود میگیرد. روند مبارزه و عنوان شعارها نظام جمهوری اسلامی و بزیر کشیدن آن را نشانه گرفته است. بنابراین، جایی برای عرض اندام بدیلهای راست و ارتجاعی باقی نگذاشته است.

(بخش پایانی سخنان رحمان حسین زاده در سمینار لندن به تاریخ چهاردهم ژانویه ٢٠٢٣) با درود به مردم مبارز، به زنان پیشکسوت خیزش انقلابی چهارماهه اخیر، نسل جوان پرشور و مبتکر، کارگران و آزادیخواهان، و شما حضار و بینندگان و شنوندگان این سمینار. فرصت محدود است و من هم به طور فشرده نکاتی را طرح میکنم.

 از زمان آغاز انقلاب نوین مردم ایران، به‌دنبال قتل «مهسا امینی» در تهران توسط گشت ارشاد جمهوری اسلامی و سر دادن شعار «ژن، ژیان، ئازادی» در مراسم خاک‌سپاری این دختر عزیز در شهر سقز، رضا پهلوی و حامیانش و هم‌چنین سران و مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، هم‌چنان بر طبل «تجزیه‌طلبی» می‌کوبند. رضا پهلوی، در هر گفت‌و‌‌گوی خود، تاکید می‌کند که خط قرمز من «تمامیت ارضی» ایران است! اما روشن نیست که خطاب رضا پهلوی چه کسی و چه جریانی است؟

رادیکالیسم مردم، بویژه در چهار ماه گذشته، غیرقابل انکار و مشهود است اما معضلات اپوزیسیون راست و "غیرمردمی" آن، که در سطح تبلیغات بسیار اکتیو، "میلیتانت" و فعال است، به همان اندازه آشکار نیست. برای نشان دادن واقعیت معضلات اپوزیسیون راست، نگاهی گذرا به رادیکالیسم مردمی که تنها ظرف چهار ماه گذشته شکل گرفته است و تاثیرات آن بر اپوزیسیون راست، ضروری است!  چهار ماه از خیزش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی میگذرد. خیزشی که در هر طپش خود، نه فقط گسترده تر و وسیعتر که خودآگاه تر، هوشیارتر و رادیکالتر شده و با ایجاد فضایی انقلابی، صف اپوزیسیون راست را هم مواج کرد و به تقلاهایی "غیرمعمول" انداخت.

شرایط کنونی ایران در یک برش تاریخی سهمگینی قرار دارد. همه ما ایرانی‌ها پس از سالیان سال اگرچه شعار اتحاد را سر می‌دهیم، ولی با کمال تاسف باید بپذیریم که ما ملت ایران هنوز به “درک اتحاد” نه تنها نرسیده ایم، بلکه در مواردی در صدد تخریب اتحاد ملی به هر بهانه ای هستیم. چطور و چگونه ما مردم می‌توانیم در جهت درست تاریخ قرار بگیریم، بدون اینکه در صدد خدشه وارد کردن بر یکدیگر باشیم و ورق زرینی بر کتاب تاریخ بیفزائیم تا این که آیندگان از ما به نیکی یاد کنند؟!