بدعت جمهوری اسلامی و عملکرد ۴۴ ساله حاکمان ایران، باعث نفرت سراسری اکثریت محکومان خارج از قدرت، از دولت ایدیولوژیک شده است! با توجه به این بدعت سراسری، سوالات مشخصی در مورد چند و چون شکل‌گیری قدرت در فردای نفی این بدعت و بازگشت آزادی به ایران، در مورد جایگاه مذاهب و مسالک گوناگون، ایجاد می شود. سوالاتی که هر ساکن ایران، بر مبنای فرهنگ خود، بدنبال جواب آن می گردد تا اینبار با جدایی باورهای فردی از زندگی اجتماعی، این فاجعه تاریخی هرگز در ایران تکرار نگردد!

 # - اشاره: در پی وقوع جنبش اجتماعی موسوم به ( زن، زندگی، آزادی) موجی از نوشئته ها، تحلیل ها و تفاسیر در« شبکه های اجتماعی» انتشار یافته است. نگاهی به آنها نشان می دهد که بسیاری از مفاهیم و مقوله ها مانند: خیزش، جنبش، انقلاب، موقعیت انقلابی، شرایط عینی انقلاب ، طبقه و طبقاتی بودن یا نبودن و غیره نابجا، سطحی و نادرست بکار رفته اند.در سطح وسیعی از این جنبش بنام انقلاب یاد می شود و برخی آن را حتی انقلاب اجتماعی و یا انقلاب فرهنگی خوانده اند، بدون آنکه تعریف، مختصّات و پارامتر های مربوط به یک انقلاب را در نظر گرفته باشند.

دو قرن ناتوانی بورژوازی ایران در مدیریت تولید، باعث نارضایتی عمومی در سراسر کشور شده است. بی تردید این نابسامانی تولید و عدم توزیع عادلانه ثروت تولید شده، فاجعه ای ست که بیش از همه بر دوش اکثریت عظیم تولیدکنندگان سنگینی می کند! در وضعیت فاجعه بار ایران و منطقه، قشر آگاه طبقه کارگر؛ به منافع و نقش حیاتی خود؛ است که برغم همه محدودیت ها و هزینه های مضاعفی که پلیس سیاسی سرمایه داری بر این قشر اعمال می کند، قشر آگاه طبقه کارگر جهت نجات همیشگی جامعه ایران از فقر و فلاکت اکثریت عظیم تولیدکنندگان، در سراسر کشور به میدان آمده اند!

نهایتا بدنبال «منشور مطالبات حداقلی ...» که بنوعی اسم برنامه حداقلی را نیز با خود حمل میکرد و در بیان واقع کپی سر و ته بریده برنامه سوسیال دمکراتهای دول غربی بود، اینبار طیف دیگر منشوریستها، خواه در هماهنگی با منشور حداقلی خواه در رقابت با منشوریستهای تا کنونی، منشور حداکثری و تکمیلی خود تحت عنوان «منشور آزادی رفاه برابری» را انتشار دادند. یک تفاوت مهم منشور حداکثری با منشور حداقلی و منشوریستها در اینست خواسته اند به خواننده القاء کنند ضد سرمایه داری است، اما نیست.

درود به حضورپرشورتان حضار عزیز و بینندگان کنونی و آتی این همایش! پنل ما در رابطه با جنبش کارگری است و در این چهارچوب مشخص باید صحبت کنیم. در صحبت کوتاه کنونی به مسأله دوره جدید سیاسی و از نظر من دوره انقلابی جاری و رسالت جنبش کارگری میپردازم. فرصت هفت دقیقه ای داریم و هر ثانیه اش غنیمتی است.اما یکی دو دقیقه از این وقت گرانبها را تقدیم میکنم به یاد اولین پیشکسوتان جنبش کارگری سازمانیافته ایران، محمد دهگان و یارانش که در رأس اولین تشکلهای کارگری توده ای نزدیک به ۱۲۰ سال قبل بودند.

آسو سهامی: در آستانه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر هستیم و این در حالیست که تحرکات وسیعی در مراکز و تجمعات کارگری شکل گرفته و همزمان ما شاهد اعتصابات، تجمعات اعتراضی از سوی طبقه کارگر، بازنشستگان، پرستاران و معلمان هستیم، هم اکنون شاهداعتصاب گسترده ای دربیش از شصت مرکز کارگری نفت و پتروشیمی هستیم، در این رابطه ارزیابی شما را می شنویم. مظفر محمدی: اجازه بدهید بحث اول مه را در ادامه و جای دیگر داشته باشیم.

جامعهٔ کارگری همواره با دو موضوعِ موازاتِ هم، یعنی اعتراض به بی‌حقوقی و بی‌عدالتی و نیز تعرض از سوی کارفرمایان، صاحبان تولیدی و ارگان‌های حامی طبقهٔ سرمایه‌داری روبرو است. دو طبقهٔ متضاد از هم هستند و کارگر علیرغم فروش نیروی کارِ بسیار پائین، فاقدِ حق‌وحقوقِ ابتدایی ازجمله واخواهی و دست از کار کشیدن نسبت به اجحاف و تعرض به دستمایه‌های خود هست. بدین‌سان پاگیری اول ماه، مربوط به اعتراضِ کارگرانِ شیکاگو و متعاقباً تعرض خونین توسط نیروی سرکوبِ وابسته به طبقهٔ حاکمِ بود.

 اخبار دهشتناک مسموم شدن دانش آموزان غالبا مدارس دخترانه، هر روز ابعاد گسترده تری میگیرد و بی پاسخی مسئولین و مقامات، ورای هزیان گویی های گاه و بیگاه مقام معظم و برخی مقامات دون پایه تر نظام، مردم را در سراسر ایران به خشم آورده است. مردم، والدین و معلمان به روشنی دریافته اند که بیش از هرچیز، مهار و سرکوب اعتراض آنها، عقب زدن فشار آنها و کم کردن شر مردم از بالای سرشان، مسئله نظام است، نه امن نگاه داشتن سلامت و زندگی کودکان و بخصوص دختران! مقابله با اعتراضات آنها، مقابله با اعتراضات و اعتصابات کارگری در کارخانه ها و محیط های کارگری، سرکوب اعتراضات در مدارس و دانشگاهها و ادارت و خیابانها، مهمترین مشغله نظام است!

اعتصاب سراسری کارگران ایران به پیشاهنگی نفت و پتروشیمی که از هفته قبل آغاز گشته، گام اول قدرت نمایی آنها در برابر حافظان نظم سرمایه داریست. اعتصاب به سرمایه داران و پاسداران این مناسبات وارونه نشان میدهد، که اگر آنها بر ابزار تولید چنگ انداخته، و ماشین سرکوب دولتی را دارند، اما در برابر کارگران هم جهت در هم کوبیدن این مناسبات مزدی ظالمانه و استثمارگرانه، ارتش متحد و متشکلی را دارند که اگر چرخه تولید را تماما متوقف کنند، حیات آنها که به حرکت سرمایه بستگی دارد، تماما از دم و بازدم خواهد افتاد!

اندک زمانی از اعلام توافق تهران ـ ریاض با مدیریت جمهوری خلق چین می گذرد. این تحول یک نقطه عطف جدید در آرایش نیروهای منطقه ای و مناسبات قدرت در این نقطه حساس یعنی جغرافیای خاورمیانه بزرگ می باشد که اگرخوب مدیریت شود تبعات کوتاه مدت خود را درجای جای این منطقه بارز خواهد کرد. اولین و مهمترین نشانه این توافق خود را درجنگ یمن نشان خواهد داد و نشان هم داده است. عادی شدن رابطه میان جمهوری اسلامی با کشورهای حوزه خلیج فارس بویژه بحرین و امارات ، حل بحران لبنان و تشکیل دولت با ثبات در بیروت، تثبیت حکومت در عراق و نهایتأ بازگشت سوریه به جامعه عرب و بحث بازگشت آوارگان سوری در ترکیه، لبنان و اردن از تبعات محتوم این توافق حساس می باشند.

مخالفان منحل کردن نیروهای مسلح حرفه ایی (ارتش و تمامی دستگاه های نظامی) ادعا میکنند که کمونیست ها امنیت جامعه و "میهن" را به خطر میندازند و باعث هرج و مرج در جامعه خواهند شد. قبل از پرداختن به اصل ادعای این مخالفان که مجموعه ایی از طبقات استثمار گر و مرتجعین را تشکیل میدهند، لازم و ضروری است چند نکته در رابطه با دولت و تمامی ماشین دولتی توضیح داده شود. سخنگویان جامعه بورژوایی و طبقات استثمارگر حاکم چنین ادعا میکنند که دولت یک نهاد ضروری است که برای اداره جامعه و منافع عمومی و مشترک کل اعضای آن تشکیل شده، دولت و کل ماشین دولتی اراده جمعی مردم را منعکس میکنند.

از آنجایی که نویسنده با برخی از امضاکنندگان رابطه اخوت، با گروهی رابطه همکاری و به جمعی احترام بخاطر عدم مشارکت در قدرت دارم، این مجموعه سوالات را بنام خود «هستی» بخشنده مهربان آغاز می کنم! هستی که به موجودات زنده و انسان ابزار ساز، جان و آب و هوا و خوردنی داد و انسان «خالق»، نان و مسکن و آبادی و شهر ساخت! با احترام به شما ذکر این نکته در آغاز و قبل از طرح سوالات را بی فایده نمی بینم که، برای من هیچ نامی بجز «انسان و زندگی و آزادی» استحکام لازم و کافی جهت آنکه بنامش بگویم و بنویسم و برایش عمل کنم، ندارد!

از زمان حضور بیگانگان استعمارگر در ایران، به ویژه از زمان نفوذ انگلیس‌ها، عرصه‌ی سیاست در کشورمان پیوسته تحت نفوذ مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های خارجی بوده است. بریتانیا، آمریکا، فرانسه و آلمان برخی از دولت هایی هستند که در یک قرن اخیر در تحولات سیاسی میهنمان نقش داشته‌اند. جایگاه اسرائیل اما در این میان خاص است چون نوع نفوذ قدیمی تر و ریشه دارتر آن در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما دست صاحبان قدرت در این کشور را به مراتب بازتر کرد تا بتوانند رویدادهای سیاسی ایران را به سوی اهداف مورد نظر خود هدایت کنند.

در پس رویارویی عبدالفتاح البرهان و حمیدتی، وحدت سودان و جایگاه مناطق پیرامونی در آن نیز در خطر است. تهدید فروپاشی این کشور پهناور واقعی است. تظاهراتی از سوی نظامیان در این سه‌شنبه، ۱۸ آوریل ۲۰۲۳ در شندی برگزار شد. در شرائطی که جنگ با سلاح‌های سنگین و جت‌های جنگنده همچنان وحشت را بر پایتخت سودان مسلط کرده است، این امر می تواند بی اهمیت به نظر برسد. شاهدان بسیاری از غارت‌ها و کشتارها در دارفور گواهی می دهند و مردم در سراسر کشور از روز شنبه ۱۵ آوریل توسط دو ژنرال رقیب و نیروهایشان در وحشتی بی پایان به سر می برند.با این وجود این تظاهرات بی اهمیت نیست. زیرا ممکن است نشانه بدتر شدن وضعیت و یک چرخه خشونت افزون تر باشد.

ابتدا چند نکته ی ضروری را در ارتباط با اسلام ِ مجاهدین توضیح دهم . اول این که، مذهب و دین با هم تفاوت دارند. یعنی، مذهب لزومن دین نیست یا به دین ارتباط ِالزامی ندارد. مذهب،اعتقاد به نیروی ماوراء و مافوق ِ طبیعت و مسلط بر آن است. مذهب، عام در مفهوم ِ فلسفی ِ آن است یعنی اعتقاد به نیروی مافوق ِ ماده و طبیعت در تاریخ ِ انسانی عمومییت و تقدم ِزمانی بردین دارد. دین اما، اعتقاد به پیامبر ِ خاص و خدا یا خالق ِ خاص یا خود ویژه ی هر دین ِ به خصوص با مقررات و کار کردهای مشخص ِ همان دین دارد.