سقوط دیکتاتوری اسد و پیامدهای آن!

تریبون آزاد

رژیم دیکاتوری اسد اینبار نه در جدال و رویارویی با مردم بپاخاسته بشیوه ای که سال 2011 اتفاق افتاد و نزدیک بود به زیر کشیده شود، و حامیانش به دادش رسیدند، بلکه در جنگی که قدرتهای جهانی و منطقه ای در پشت پرده  آغازگر آن بودند، پس از کمتر از دو هفته جنک و گریز نهایتا بامداد دیروز 08.12.2024 سقوط کرد.

جبهه جنگی که دو کمپ ارتجاعی هر کدام با اهداف خویش گشودند، تنها طی این چند روز دو طرف درگیر صدها کشته و هزاران زخمی از مردم بیدفاع گرفتند و ده ها و صدها هزار نفر را از خانه و کاشانه متواری و آواره نمودند، تا اینکه متعاقبا دیکاتوری اسد فرو ریخت و نیروهای ارتجاعی دیگری به رهبری «ابو محمد جولانی» از هئیت تحریر الشام پس از متواری شدن اسد قدرت را قبضه کردند. بدلیل اینکه حامیان سابق دولت اسد اعم از دولت روسیه و ایران در نشست دوحه  نتوانستند برای حفظ بقایای اسد توافقی حاصل کنند، رژیم تک افتاده اسد موقعیتش شکننده تر از آن بود، بدون حامیان و بویژه با ارتش روحیه باخته، تاب مقاومت در برابر حملات غافلگیرانه این نیروهای نیابتی تا دندان مسلح تحت حمایت دول فاشیستی اردغان و غرب از یکسو و نیروهای تجهیز شده "اس.د.اف" تحت حمایت غرب از دیگر سو را بیاورد و این سقوط غیرمترقبه نبود. بارها ما کمونیستها گفته ایم جمهوری اسلامی ترس از خیزشهای شکوهمند توده ای و رفتن بسوی یک برآمد انقلابی آنهم نه در مقیاس ده ها و صدها هزار نفری بلکه اینبار در مقیاس ده ها میلیونی  چنان پایه های ایدئولوژیک و سیاسی آنرا زیر ضرب قرار داده و به لرزه افکنده، که برای حفظ بقای ننگین خودش حاضرست تن به هر توافق و مماشات خفتباری بدهد، و یکی یکی پایگاههای نیروهای نیابتی، را سهل است، حتی دولتها متحد خود نظیر بشار اسد، و صف متلون محور مقاوتیها اعم از حزب الله لبنان و حوثی ها یمن و حشد شعبی ها عراق را هم قربانی حفط موجودیت ننگین خود کند.  کما اینکه در میلیتاریزم و جدال میان کمپها به شیوه ای خفتبار دارد یکی پس از دیگری پایه های محور مقاومت آن فرو می ریزد.

اسد وقتی سال 2011 با خیزش توده های بپاخاسته روبرو شد و می رفت با قهر توده ای و طی روند رو به اعتلای انقلابی به زیر کشیده شود، آنزمان همین قدرتهای جهانی و منطقه ای با نیروهای نیابتیشان هر کدام در پی مقاصد خویش از دو سو بسرعت به تکافو افتادند. این دو کمپ و نیروهایی دخیل در صحنه سیاسی آنرمان سوریه برغم اهداف و مقاصد متباین، یک مخرج مشترک داشتند، آنهم این بود، همه میخواستند خیزش توده ای را از پیمودن مسیر رو به اعتلای انقلابی باز دارند و آنرا در راستای منافع خود به بیراهه بکشانند. کمااینکه دخالتگری قدرتهای منطقه ای و جهانی در همه خیزشهای توده ای منطقه ای که از سال 2011 به اینسو در تونس، لیبی، یمن، لبنان و مصر ... نیز انجام گرفت نیز یکی از اهداف عمده آن این بود طبقه کارگر و فرودستان جان به لب رسیده را از رسیدن به قدرت سیاسی دور کنند، با این تفاوت که در سوریه دولت اسد با حمایت هوایی و لجستیکی دولت روسیه و حمایت نظامی سپاه قدس رژیم ایران و دیگر نیروهای نیابتیش تا حزب الله لبنان، و با مدیریت کردن یک جنگ فرساینده از سقوط حتمی جان سالم به درد برد، اما در سایر کشورها هر چند دیکتاتورهای چندین دها سقوط کردند اما دخالتگران غربی توانستند خیزشهای توده ای را تماما به بیراهه بکشاند و قدرت را بین بالایی ها دست به دست کنند. 
حتما بخاطر می آورید، رژیم اسد برغم حمایت همه جانبه روسیه و ایران و نیروهای تروریستی حزب الله لبنان و نیروهای محور مقاومتی، چنان با نیروهای تجهیز شده از سوی غرب تضعیف شده بود، تنها توانتست منطقه ای که بیشترین ساکنان از نظر اسد علوی نشینان بود را تحت کنترل داشته باشد. و عملا مجبور گشت اداره مناطقی از خاک سوریه را که اپوزسیون کرد و نیروهای دموکراتیک سوریه در آن پایگاه قوی داشتند در یک توافق ضمنی به آنها واگذارد و مناطقی هم در دست همین نیروهای تروریستی هیات تحریر الشام موسوم به "ارتش آزاد سوریه" (ت.اف.اس .آ)تحت پوشش اردوغان بیفتد که امروز کنترل دمشق را در دست گرفته اند. در دل چنین شرایطی غرب هم که رفتن جامعه بسوی بر آمد انقلابی را منتفی دید، و تداخل آنها در همین سطح با سه شقه شدن کشور سوریه بشدت وضعیت اسد را شکننده کرده اند، اینبار آموزشهای جنگی و تجهیز و تسلیح نیروهای نیابتی دخیل در جنگ داخلی سوریه را زیر زمینی کردند،  چرا که میدانست در فردای تحولات منطقه ای اگر نتوانند اسد را به کمپ خود ملحق کنند، و بسراغ اسد بیایند، نیروی هایی که در جنگ داخلی سر به کمپ غربی بوده و از آنها تغذیه کرده، می تواند آنها را دوباره تحت فرمان  در آورد و برای اهداف آتی نیز بکار بگیرد. کمااینکه وقتی غرب در پی نشستهای علنی یا پشت درهای بسته با حامیان دولت اسد این جبهه جنگ ارتجاعی علیه دولت اسد را گشود دقیقا همان نیروها را با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی وسیعتر و با حمایت دولت اردوغان بحرکت در آورد. کمپ غرب و دولت فاشیستی اردوغان میدانستند دولت اسد از جنگ داخلی در سوریه چنان ضرباتی خورده که هنوز نتوانسته خود را تماما باز سازی کند. و مهمتر از آن به این امر هم بخوبی واقف بودند که اسد جدا از مناطق تحت نفوذ "هئیت تحریر الشام" و "جبهه دموکراتیک خلق" در بخشی از منطقه تحت حاکمیتش نیز چه قبل از جنگ داخلی و چه بعد از آن اعم از حلب و ادلب و حما و حمصه مخالفین سرسخت سیاسی دارد و آرزو می کنند رژیم اسد سر به تن نداشته باشد. به همین خاطر هیات تحریر الشام با حمایت اردوغان و تجیهزات جنگی غربیها حملات را دقیقا از همین حلقه های ضعیفتر به اسد شروع کرد، تا مقاومتش را بسرعت در هم بشکند. 

اینکه رژیم دیکتاتوری اسد طی چند دهه از حاکمیت ننگینش به بیرحمانه ترین شیوه مردم معترض علیه وضع موجود را در بخشهای مختلف جامعه قلع و قمع کرده و اختناق سیاسی و آپارتاید قومی و مذهبی را اشاعه داده، و از آنان سلب آزادی کرده بود و زندگی و معیشتاشان را گرو گرفته، بر همه روشن است. اما تاریخ گواهی میدهد هر جا این رژیمهای مستبد بجای اینکه از سوی مردم بپاخاسته به زیر کشیده شوند، با بند و بست از بالا قدرت سیاسی در آنان دست بدست شده باشند، آینده جامعه بیش از پیش تیره و تار گشته در دست حاکمان تازه بقدرت رسیده! نمونه بارز آن در یمن و تونس .... را شاهیدیم. کشیدن نقشه سقوط رژیم دیکتاتوری اسد از سوی کمپ های منطقه ای و جهانی و به کمک نیروهایی که بخش زیادی از آنها متحجرتر از رژیم اسد و رژیم ننگین ایرانند، از همین امروز روشن است، جامعه سوریه برای سالیان طولانی به محل تسویه حسابهای بسیار بیرحمانه و خونبار همین نیروهای نیابتی تبدیل و اوضاع در این کشور بمراتب بغرنج تر از دوران دیکتاتوری اسد خواهد شد.

کماینکه خبرها از محل حاکی از آنند، «نیروهای دموکراتیک سوریه» موسوم به (اس.د.اف)تحت حمایت آمریکا دیروز و امروز هم با نیروی های افسارگسیخته تحت فرمان اردوغان در حال هجوم به مبهج که قلمرو نیروهای دموکراتیک میباشد بشدت درگیر شده اند. دولت فاشیستی ترکیه که خود را دشمن قسم خورده کردهای سوریه میداند و طی این چند سال بارها نقشه به شکست کشاندن تجربه خودمدیریتی نیروهای "جبهه دموکراتیک سوریه"را کشیده، بدنبال سقوط اسد نقشه اشغال مناطق تحت نفوذ نیروهای دمکراتیک سوریه را دارد.

این در حالیست که در بیانیه ای که طی روزها اخیر وزارت امور خارجه روسیه در واکنش به تحولات اخیر سوریه منتشر کرده نیز آشکارا پرده از یک بند و بسست پشت پرده در حین جنگ و دور از چشم جامعه سوریه با نیروهای نیابتی تحت حمایت قدرتهای منطقه ای و جهانی بر میدارد: «در نتیجه مذاکرات میان بشار اسد و چند تن از مشارکت‌کنندگان در درگیری مسلحانه در خاک جمهوری عربی سوریه، آقای بشار اسد تصمیم گرفت از ریاست جمهوری کناره‌گیری و کشور را ترک و دستور انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را صادر کند». در ادامه بیانیه وزارت خارجه روسیه اذعان میدارد «ما خواهان احترام به دیدگاه‌ همه گروه‌های قومی و مذهبی در جامعه سوریه هستیم و از تلاش‌ها برای ایجاد یک روند سیاسی فراگیر بر اساس قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد حمایت می‌کنیم.».

نیروهای دموکراتیک سوریه بعد از سقوط اسد، بجای اتکاء به پتانسیل مبارزاتی میلیونی توده های معترض به وضع موجود، روی حمایت کمپ غربیها حساب باز کرده و علنا به پیاده نظام آمریکائیها تبدیل شده اند، بعید نیست در بند و بست بعدی بین روسیه و اردوغان از یکسو و از دیگر سو دشمنی دیرینه ای که اردوغان عضو ناتو بویژه با کردها دارد برغم همیپانی هر دو با آمریکا سرنوشتی غم انگیزتر از دوران اسد نیروهای دموکراتیک سوریه و بویژه کردها را تهدید نکند!  هر چند نشانه ها بیانگر آنست بین روسیه و اردوغان از یکسو و کمپ غربیها و نیروهای نیابتی از دیگر سو توافقاتی صورت گرفته است اما این نیروهای مرتجع و فرقه ای بعید نیست در میدان عمل زیر همه توافقات حاصله را بزنند. چرا که بنظر می رسد تقسیم قدرت  باوجود این همه نیروی ناهمگون پس از سقوط اسد به ایجاد شکاف های عمیتری و بیشتری در جامعه سوریه بیانجامد. هنوز روشن نیست روسیه دو پایگاه استراتژیک هوایی الحمیمیم  در استان لاذقیه و تاسیسات طرطوس به عنوان تنها مرکز تعمیر و تدارکات روسیه در دریای مدیترانه که از آن به عنوان ایستگاهی برای گسیل پیمانکاران نظامی خود به داخل و خارج آفریقا استفاده می کند، میخواهد چگونه در این آشفته بازار شام که پیشی بینی میشود هر روز اوضاع در آن پیچیده تر شود، حفظ خواهد کرد. اما بطور حتم روسیه این پایگاههای استراتژیک در دریای مدیترانه را در هوا رها نخواهد کرد و دیر یا زود از بند و بست بزرگتر روسیه با رقبای جهانیش پرده بر خواهد داشت؟ 
بعد از گشودن دو جبهه جنگ چند روزه و متعاقبا توافقی که میان قدرتهای منطقه ای و جهانی انجام شد و به سقوط اسد منجرگشت، صحنه سیاسی سوریه از هر سو چنان به محل تاخت و تاز نیروهای نیابتی تحت حمایت اردوغان و غرب تبدیل شده است و مبارزات چندین دهه توده های مردم معترض علیه دیکتاتوری اسد نادیده گرفته شده، که اگر آلترناتیو کارگری و کمونیستی با اتکاء به سازماندهی از پائین و هدایت و رهبری اقشار فرودست جامعه بمیدان نیاید و به وظایف خطیر خود عمل نکند و ورق را بنفع آلترناتیو کارگری و کمونیستی و صف آزادیخواهی برنگرداند، جامعه سوریه با حضور این جنگ افروزان تحت حمایت قدرتهای منطقه ای و جهانی آینده بمراتب دردناک تر از دوره حاکمیت بیش از نیم قرن خاندان اسد را تجربه خواهند کرد!