روز یک شنبه ۸ دسامبر رژیم بشار اسد سقوط کرد و موجی از شادی سراسر سوریه و ایران و منطقه را فراگرفت. سقوط اسد که ستون اصلی حکومت اسلامی و روسیه در منطقه بود، بسیار ناگهانی و سریع صورت گرفت و شهرهای بزرگ سوریه طی دو هفته اخیر پی در پی به دست شورشیان افتاد.
رژیم اسد سمبل کشتار ۵۰۰ هزار نفر در خیزش و انقلاب سال ۲۰۱۱ در سوریه و سکوی اصلی جمهوری اسلامی و روسیه در منطقه بود. از این نظر سقوط او اهمیتی جهانی پیدا میکند.
اینکه در راس نیروهای شورشی جریانات اسلامی قرار دارند این نگرانی را ایجاد کرده است که نظام بعدی در سوریه نظامی اسلامی از نوع طالبان خواهد بود. اما این احتمال بسیار ضعیف است و آینده سوریه را جریانات اسلامی رقم نخواهند زد. با توجه به اینکه فضای حاکم بر سوریه اسلامی نیست و مردم وسیعا به جریانات سکولار همراهی و سمپاتی دارند و بویژه با توجه به تنوع قومی و مذهبی وسیع در سوریه که سر هم بندی یک حکومت مذهبی را با دشواریها و بحرانهای زیادی روبرو میکند و بویژه به این دلیل که در کنار مرز سوریه اسرائیل قرار دارد که به شدت نسبت به جریانات اسلامی حساس است و حاضر به تحمل یک حکومت اسلامی نیست، و با توجه به اهمیت استراتژیک وضعیت سوریه برای دولتها و قدرتهای مختلف جهانی، بسیار بعید به نظر میرسد که سر کار آوردن یک حکومت اسلامی از هر نوعی در این کشور امکان پذیر باشد. در کوتاه مدت ممکن است که فضای اسلامی بر جریانات شریک در حکومت حاکم باشد. اما در میان مدت به طور قطع اوضاع به سمت ایجاد دولتی با رنگ و بوی سکولار و ائتلافی پیش خواهد رفت. این تنها راه جلوگیری از یک بحران سیاسی حاد در سوریه است.
اما مهمترین اهمیت سقوط اسد تاثیر آن بر وضعیت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی طی یک سال گذشته ضربات مهلکی خورده و تمام نیروهای نیابتی اش در منطقه زخم های عمیق و مهلکی برداشته اند. در سطح بین المللی نیز این حکومت دچار انزوای بی سابقه ای بوده است. اکنون با سقوط اسد در واقع سقوط جمهوری اسلامی در چشم انداز نزدیک قرار گرفته است. اینکه حکومت در برابر تحولات سوریه کاملا آچمز شد و فلج ماند وضعیت نزار این حکومت را به خوبی نشان میدهد. بی تردید خیلی زود بازتاب این فضا را در جامعه ایران میتوان دید. جشن و شادی وسیع مردم از سقوط اسد بیشتر از این حقیقت ناشی میشود.