غیبت غزه و فلسطین در کنگره 11 حزب حکمتیست | من با دیدن نشریه کنگره ۱۱ و قطعنامه ها و پیامهای پایانی کنگره یازده حزب حکمتیست متوجه شدم که حزب حکمتیست درباره نسل کشی در غزه و مسئله فلسطین و حمایت جهانی از آن هیچ قطعنامه و پیامی نداشته است.
من همین واقعیت عینی را به رفیقانه ترین بیان ممکن، به روشی بسیار لیبرال منشانه و سازشکارانه در فیسبوکم نوشتم و به جای نقد و گذاشتن مسئله در جای درست خود، آن را به "پاسیفیسم" و "بی عملی" تقلیل دادم. با خودم گفتم بگذارم به جای نقد و پیدا کردن ریشه های این فراموشی تلاش کنم توجه آنها را به مسئله جلب کنم. شاید کسانی در میانشان پیدا شوند و به منشاء این فراموشی و " بی عملی" و " پاسیفیسم" فکر کنند و بخواهند چیزی را عوض کنند. به جای آن متوجه شدم این رفقای ما یا سیاست نمیدانند و یا در سیاست خود صائب هستند و محکم ایستاده اند. در پاسخ من ادعا کردند که در بیانیه اوضاع جهانی، به مسئله فلسطین نیز پرداخته اند. واقعا انسان میماند در مقابل این استدلالات چه بگوید. یا رفیق سعید آرمان بیانیه جنگ تروریستها که بیشتر مربوط به حملات نظامی ایران و اسرائیل به یکدیگر و کل مسائل خاورمیانه میباشد را به رخم کشیده و نوشته است از آنجا که ما این قطعنامه را در پلنوم خود داشته ایم، لزومی به "سمبل کاری" ندیدیم و به آن در کنگره نپرداخته ایم. به اطلاعیه پایانی پلنوم مورد اشاره رفیق سعید یعنی پلنوم ۴۹ هم مراجعه کردم. در آنجا نیز بحث و قطعنامه مستقلی بر سر فلسطین و غزه و بخصوص شرکت و یا عدم شرکت در جنبش جهانی حمایت از فلسطین ندیدم. در باره کردستان چرا، بحث مستقلی بر سر کردستان ارائه شد اما از فلسطین و غزه خبری نبود، جز جمله قصار "تقابل مردم آزادیخواه جهان با تروریسم اسلامی و تروریسم و نسل کشی اسرائیل" چیزی در آنجا یافت نمیشود. تازه اگر هم چیز دندان گیری در باره فلسطین و جنبش جهانی حمایت از آن در آنجا یافت میشد، نمیشد آن را از دستور کار کنگره حذف کرد. پایین تر کمی به اهداف ساده یک کنگره حزبی میپردازم.
اما در دستور قرار نگرفتن ناآگاهانه مسئله فلسطین و غزه و جنبش جهانی حمایت از آن در دستور کار کنگره ۱۱ حزب حکمتیست علت دارد. میگویم ناآگانه و فراموشکارانه، چون مطمئنم برای ظاهر قضیه هم شده یک حزب چنین مسئله با اهمیت و سرنوشت ساز برای خاورمیانه و جهان را حتما در دستور کار کنگره خود قرار میدهد و حتی اگر در عمل قصد و هدفی نداشته باشد پیامی برای جنبش جهانی حمایت از فلسطین صادر میکند. اما این رفقا این ظاهرسازی را بدست فراموشی سپرده اند. حتی پیام برای حمایت و شرکت در جنبش جهانی حمایت از فلسطین را بدست فراموشی سپردند. خواندن پیامهای احزاب و گروهها در کنگره و هدر دادن وقت کنگره با این پیامها بیشتر از هر چیزی رفقای ما را تشجیع میکند.
اما علت فراموشکاری فلسطین در کنگره
حزب حکمتیست از جمله احزابی است که قرص "جنگ تروریستها "را در بمباران مردم غزه و فلسطین و نسل کشی مردم فلسطین در آنجا قورت داده است و به صورت نامنسجمی آن را بیان و بروز میدهد. میگویند این جنگ تروریستهاست که از مردم غزه و فلسطین قربانی میگیرد. این را رفیق سعید ارمان هم در مورد علت تحریم جنبش حمایت از مردم فلسطین توسط حزبشان بیان کرده است. او در کامنتی در فیسبوک در پاسخ به من نوشته است: " ضمنا در مورد حضور ما در تجمعات ضد جنگ و قتل عام فلسطینیان من بعنوان دبیر تشکیلات خارج کشور این ادعای شما را بی اساس میدانم. در سوئد رفقای ما با شعار "نە بە تروریسم دولتی، نە تروریسم اسلامی" قصد شرکت در تظاهرات را داشتە بودن کە محافظین (سیکیوریتی) تظاهراتها کە عمدتا طرفداران حماس هستند، مانع عضور رفقای ما شدەاند".
از این همه تلاش که فقط یکبار و یکروز به سرانجام رسید باید تشکر کرد و با این تجربه اصلا لزومی به بحث درباره شرکت و یا عدم شرکت در جنبش جهانی فلسطین باقی نمیماند!!! و آیا این بی رغبتی به شرکت در جنبش جهانی فلسطین از همین موضع " نه به تروریسم اسلامی" برنمیخیزد که برای عدم شرکت در آن بهانه جویی میکنید.
ایا کسی در آن حزب نبود تا خواهان بحث در باره این مواضع ارتجاعی در آن کنگره شود؟ "نه به تروریسم اسلامی" در جریان نسل کشی غزه و فلسطین چه معنی دارد؟ آیا علت "فراموشی" فلسطین از همین مواضع "شیرین" برنمیخیزد؟ آیا ما در جریان تحریم اقتصادی و بمباران و حمله نظامی امریکا و ناتو به یوگسلاوی و عراق چنین مواضعی در جنبش ضد جنگ اتخاذ کرده بودیم؟
همانطور که نه به رژیم صدام حسین در جنبش ضد جنگ به معنای همراهی با حمله نظامی آمریکا بود، نه به تروریسم اسلامی هم در جریان نسل کشی در فلسطین با هر استدلالی به معنای همراهی با اسرائیل معنی میشود. منظورم این نیست که حزب حکمتیست در این موضع ایستاده است، بلکه نتیجه چنین موضع گیریی همین میشود. نتیجه اش از جمله فراموشی غزه و فلسطین در کنگره را به بار میاورد. در ضمن چه کسی گفته است که کسانی که جلوی شعار "نه به تروریسم اسلامی" شما را گرفته اند، حماسی بوده اند. از کجا این را میگویید؟ هیچ نشانی از حماس در تظاهراتهای حمایت از فلسطین و نسل کشی در آنجا نیست و پیدا نمیشود. اینکه نیستند و یا خودشان نمیخواهند با پرچمشان حضور داشته باشند، مسئله جدایی است. آنچه مهم است این است که نشانی از حماس در تظاهراتها نیست. تازه اگر چند پرچم حماس هم باشد، ماهیت این جنبش عظیم را تغییر نمیدهد. در جریان حمله نظامی به عراق همیشه اسلامیها حضور داشته اند و گاها پرچم عراق هم اینجا و آنجا پیدا میشد. آیا ما آن جنبش ضد جنگ را با این معیار که اسلامیها هم حضور دارند قضاوت میکردیم؟ حالا در جنبش حمایت از فلسطین نشانی از حماس و اسلامیون نیست. حماس میداند اگر نام و نشانی از او وارد تظاهراتها شود، این تظاهراتها پراکنده میشود و مردم در تظاهراتها شرکت نمیکنند. در این مورد حماس از حزب حکمتیست پیچیده تر رفتار میکند. نه جنبش جهانی ضد جنگ و حمله نظامی به عراق میتوانست شعار نه به رژیم صدام را در دستور خود بگذارد و نه جنبش جهانی حمایت از فلسطین میتواند "نه به تروریسم اسلامی" را در دستور خود قرار دهد. اینها وظائف مردم و جنبشهای سیاسی در عراق و فلسطین بوده و میباشد. مردم عراق حق داشتند رژیم صدام را سرنگون کنند، همان مردم میبایست به حمله نظامی نه بگویند. اما جنبش جهانی ضد جنگ یک وظیفه داشت، نه به تحریم اقتصادی و حمله نظامی آمریکا و متحدینش به عراق. همچنین جنبش جهانی در حمایت از فلسطین یک وظیفه دارد، نه به تروریسم اسرائیل و آمریکا و نسل کشی آنها در غزه و فلسطین. ایا درک این مسائل دشوار است؟ تظاهراتهای حمایت از فلسطین در همه کشورها مقررات واحدی دارد. از جمله اینکه از هر نوع پرچمی به جز پرچم و نشان فلسطین خودداری شود و از هر نوع شعار آنتی سیمیتیزمی، آنتی اسلامی، آنتی همجنسگرایانه و....خودداری شود. و با همین مقررات گردانندگان تظاهراتها توانسته اند جلوی جریانات اسلامی را سد کنند و حضور وسیع مردم را تامین کنند. از تجربه خودم بگویم که اتفاقا به دلیل دخالت و رهبری جریانات چپ اروپایی در جنبش حمایت از فلسطین، بسیاری از فعالین فلسطینی مرتبط با این گروهها، بیش از پیش تحت تاثیر افکار چپ قرار گرفته اند. با این مقررات گردانندگان تظاهرات حق داشتند جلوی شعار غیرمرتبط با جنبش جهانی حمایت از مردم فلسطین حزب حکمتیست را بگیرند. این شعار با اهداف جنبش حمایت از مردم فلسطین در تضاد میباشد. کنترل درست تظاهرات حمایت از فلسطین موجب شده است تا صف یهودیان و همجنسگرایان در تظاهراتها در همه کشورها برجسته باشد.
در مقابل نقد مماشات جویانه من، کادرهای حزب حکمتیست پاسخهای عجیبی مبنی بر اینکه آنها در باره مسئله نسل کشی در غره و فلسطین اینجا و آنجا نظر خود را ابراز کرده اند، دادند. آدم میماند که آیا ما در باره کنگره یک حزب صحبت میکنیم یا جلسه یک جمع و محفل. حتی جلسه یک جمع و محفل کمونیستی هم نمیتواند از مهمترین واقعه جهان امروز یعنی نسل کشی در فلسطین و غزه شانه خالی کند. نمیتوان حمله نظامی به افغانستان وعراق و یا مسئله غزه و فلسطین را به زیر بیانیه اوضاع جهانی برد و به طور واقعی به آنها نپرداخت. برعکس باید اوضاع جهانی را به زیر مسئله فلسطین و غزه، به زیر مسئله حمله نظامی به عراق برد و به آن پرداخت. شیوه اول به هیچ موضع گیری و دستور کار عملی منجر نمیشود، اما شیوه دوم به موضع گیری و دستور کار عملی میانجامد. یک جنبه هدف کنگره حزبی این است که اعضا و کادرهای گروه و حزب در آنجا نمایندگی شوند و نظرات قبلی حزب مورد تاکید و یا اصلاح و بازبینی قرار گیرد و یا مسیر و راهکار جدیدی پیش پای حزب گذارده شود. هر موضع و دستور کار عملی که یک حزب در باره مسائل مهم روز قبلا داشته است، در کنگره مورد بحث و بررسی قرار میگیرد تا نظرات کل یک حزب یکدست شود و یا جناحهای سیاسی بر سر مسئله شکل گیرد. حالا با این شلنگ تخته شعار " نه به تروریسم اسلامی" در جریان جنبش حمایت جهانی از فلسطین و تحریم جنبش از طرف حزب حکمتیست، آیا جا نداشت تا کنگره آن را به بحث بگذارد و بر این مواضع تاکید کند و یا آن را تغییر دهد؟ کنگره جدا از جنبه های دیگر، مجرایی مهم برای دخالت اعضاء و کادرهای یک حزب میباشد و وظیفه رهبری حزب میباشد که مباحث مهم روز را برای دخالتگری آنها باز کند.
سوال آخر از حزب حکمتیست: چرا حزب حکمتیست درباره "جبهه متحد کارگری در دفاع از مردم فلسطین" که اتفاقا از جمله با تلاش دو حزب کمونیست کارگری در عراق و کردستان عراق و حزب حکمتیست (خط رسمی) و با شرکت اتحادیه ها و سازمانهای کارگری در منطقه خاورمیانه تشکیل شده است سخنی نمیگوید؟ چرا به آن نمی پیوندد؟ مخالفت حزب حکمتیست با آن چیست؟ مسکوت گذاشتن این حرکت از چه رو میباشد؟ آیا این از سکتاریسم سرچشمه میگیرد و یا از شعار "نه به تروریسم اسلامی" و یا از هر دو؟
------
برای آگاهی خواننده من یک اطلاعیه قدیمی ما در جریان بمباران و حمله نظامی به عراق را که از نوشته های منصور حکمت میباشد را در اینجا میگذارم تا خواننده از مواضع کمونیسم کارگری مطلع شود.