مردم سوریه حق دارند از خلاصی از شر حکومت مستبد بالای سرشان خوشحال باشند! اما نیرویی که قرار است به رهبری این «شورشیان» ، با دخالت و شراکت انواع دولت های مرتجع جهانی و منطقه ای، اگر بتواند بر مسند قدرت بنشیند!
اگر از اسد فاسد تر و مستبد تر و ارتجاعی تر نباشد، از او کمتر منشا بی حقوقی و سرکوب و تبعیض و استبداد نیست! سقوط دولت اسد، سوریه و خاورمیانه و بخصوص موقیعت جمهوری اسلامی در مقابل مردم ایران را دستخوش تغییرات مهمی می کند. برای جنبش ما، جنبش آزادی و برابری، حنبش کارکری و جنبش زنان و اکثریت هشتاد میلیونی جامعه ایران، دستور کارمان، جنگ و جدال مان با حکومت بالای سرخود، همان کاری است که بیش از دوسال است به آن مشغولیم! اما در شرایط جدید!
این شرایط نباید نه تنها مانع پیشروی جنبش ما شود، که باید بعنوان یک تغییر جدید، سیر پیشروی را تسهیل کند! حکومت بشار اسد بسرعت سقوط کرد! نه به خاطر قدرت نظامی حمله کنندگان که از جنس بهتری از اسد نیستند که اساسا بدلایل داخلی! حکومتی که به زور میلیتاریسم در منطقه، میلیتاریسم غرب (به رهبری امریکا و مقابله شرق (به رهبری روسیه) با ان، به سختی سرپا مانده بود!
حکومت اسد، که شروع اعتراضات علیه او بسرعت به میدان تقابل های میلیتاریسم جهانی به رهبری امریکا تبدیل شد، پس از تخریب و کشتار نیم میلیون نفر و آوارگی و بی خانمانی میلیونها نفر، در سوریه. پس از ۱۳ سال جنگ و تخریب و بحران های پی دی پی انسانی، سقوط کرد!
صحنه در سوریه، قبل از سقوط اسد، از زاویه منافع مردم در سوریه، نه قابل دوام بود و نه قابل دفاع! اما تغییر صحنه میدان را برای دخالت همه نیروهای ارتجاع مذهبی و قومی و میلیتاریستی و باندهای جنایی و نیروهای سناریو سیاه باز می کند!
صحنه همزمان برای نیروهای مترقی و مردمی، چپ و سوسیالیستی در سوریه و خاورمیانه که برایشان سقوط اسد مانع دیدن مخاطرات نیروهای سیاه اسلامی و ارتجاع منطقه ای و جهانی نیست!
نیروهای کمونیستی، کارگری و مترقی که تشتت و بن بست و بی آلترناتیوی ارتجاع منطقه ای و جهانی، از ارتجاع صهیونیستی و آمریکا و روسیه تا ارتجاع ترکیه و ایران در خاورمیانه را می بینند، میتواند باز شود تا ورق را در خاورمیانه به نفع بشریت برگردانند! ایران و جنبش حق طلبانه مردمی، که برای حق زن، برای رفاه و آزادی و امنیت می جنگد، در راس این نیرو در خاورمیانه است.