موج دستگیری ها، اقتدار یا درماندگی حاکمیت؟

تریبون آزاد

بنا به اخبار منتشر شده طی یک ماه گذشته حداقل بیش از صد و بیست نفر از فعالین کارگری، اجتماعی و سیاسی در سراسر ایران توسط نیروهای امنیتی حاکمیت جمهوری اسلامی دستگیر و بازداشت شده اند.

علاوه بر آن نیز صدها تن دیگر از فعالین جنبش های مختلف اجتماعی توسط نهادهای احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند. بنا بر همین گزارش ها اکثریت بازداشت شدگان، مربوط به مناطق کردستان و خوزستان می باشند. مامورین رژیم پس از دستگیری اقدام به شکنجه ، اذیت و آزار و بازجویی بازداشت شده گان کرده و از سوی دستگاه قضایی رژیم برای شمار زیادی از آنها احکام سنگین زندان، جریمه و شلاق صادرشده است. همچنین بنا بر گزارش رسمی سازمانهای حقوق بشری و کمیساریای حقوق بشر در سال 2024 "نهصد و یک 901" نفر در ایران اعدام شده اند. به عبارتی دیگر هر هفته حدود 17 نفر (هر 10 ساعت یک نفر) توسط رژیم اعدام شده اند. این در حالیست که ما روزانه شاهد صدور حکم اعدام برای فعالین سیاسی، اجتماعی، محیط زیست و غیره هستیم.

رژیم جمهوری اسلامی که هنوز نتوانسته از زیر آوار اعتراضات 1401 کمر راست کند، روزانه با اعتراضات و اعتصابات وسیع کارگری، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و دیگر مزد بگیران جامعه روبروست،حاکمیتی که بیش از سه سال است در تصویب قانون حجاب  همچنان در گِل مانده و از ترس اعتراضات وسیعتر جرات تصویب و اجرایی کردن آنرا ندارد، اکنون تاکیتک فرار به جلو خود را در پیش گرفته است. تشدید سرکوب ، خفقان و بازداشت گسترده مردم و فعالین جنبشهای اجتماعی ، نشانه استصیال و درماندگی حاکمیتی ست که دست و پا زنان به هر دسیسه ای چنگ می زند تا خود را از غرق شدن نجات دهد. 

طی یک سال اخیر ما شاهد مبارزات و اعتراضات وسیع طبقه كارگر ایران به بی حقوقی، به فقر، اخراج، ناامنی محیط کار و استبداد حاكم  بوده ایم. تجمعات و اعتصابات كارگری در ده ها مرکز کارگری از صنایع نفت، گاز و پتروشیمی گرفته تا فولاد، معادن و دیگر مراكز تولیدی و همزمان نیز اعتراضات و تجمعات روزانه سایر اقشار محروم جامعه از معلم و پرستار تا بازنشسته و اعتراضات زنان به قوانین ضد زن کماکان ادامه دارد، به عبارتی حاکمیت جمهوری اسلامی روی بشکه ای از باروت نشسته که جرقه ای کوچک منجر به نابودیش خواهد شد. 

حاکمیت بورژوازی ایران بیش از هر کسی بر این امر واقف است که ماندگاریش به مویی بند است و بی خود نیست که شاخکهایش نسبت به هر اعتراضی و خصوصا مبارزات طبقه كارگر حساس شده است، هر تحرکی را زیر ‌ذ‌ره بین می گیرد و تلاش می کند هر جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه ای را در جامعه کنترل و سرکوب کند. تحولات منطقه و شکستهای رژیم در بعد منطقه ای و جهانی  و ایجاد فضای جنگی به بهانه حمله اسرائیل و آمریکا برای رژیم امکانی فراهم کرده تا در این دوره و بر متن تحولات بزرگ خاورمیانه و به بهانه جدال با "دشمن خارجی" اقدام به صدور و اجرای حکم اعدام و دستگیری، سرکوب و زندانی کردن فعالین کارگری و اجتماعی کند، بلکه بتواند جامعه را به عقب رانده و فضای احتناق را بر جامعه حاکم کند.

با سقوط بشار اسد به عنوان یکی از متحدین جمهوری اسلامی و حملات سنگینی که به "محور مقاومت" وارد شده ، حاکمیت جمهوری اسلامی بیش از پیش ضعبف شده است و بنابرین تلاش می کند برای جلوگیری از هر نوع اتفاقی و تغییر توازن قوا به نفع خود، در داخل کشور سنگرهای خود را محکمتر کند. این یعنی در آینده ما شاهد دستگیری ها و صدور و اجرای احکام اعدام بیشتری خواهیم بود.

جمهوری اسلامی طی چهار دهه حاکمیتش تلاش کرده با سلاح سرکوب و کشتار بر جامعه حکومت کند، اما تجربه آبان 98، دی ماه 98 و شهریور 1401 نشان داده است که مبارزه جامعه  علیه جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی شده و اعدام، زندان و شکنجه کارایی خود را از دست داده است. از سوی دیگر تحمیل فقرو فلاکت و بیكاری ابزار جنگی دیگریست که بورژوازی ایران علیه طبقه كارگر و دیگر توده های محروم جامعه به کار گرفته است. گرانی روز افزون مایحتاج زندگی از اجاره خانه گرفته تا افزایش قیمت بنزین، نبود آب، برق و گاز و همچنین دستمزدهای بسیار پایین، بیكاری، اخراج و گرسنگی، اگر چه کل جامعه را عاصی و عصبانی کرده است اما همین ابزار جنگی رژیم بیشترین لطمه را به اتحاد طبقه كارگر و توده های محروم  علیه جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران  زده است.

اما آنچه که حاکمیت جمهوری اسلامی نمی تواند درک کند اینست که تغییر توازن كنونی به نفع خود ، نه در اختیار اوست و نه برایش امکان پذیر خواهد بود. طی سالهای اخیر و با اتكا به مبارزات متحد كارگری و پولاریزه شدن جامعه بر حول خواست و مطالبات طبقه کارگر و پرچم این طبقه توازن قوا به نفع مردم شکل گرفته است. هرچند طبقه کارگر و فعالین ورهبران کمونیست راه زیادی در پیش دارند، بنابراین فعالین كمونیست و رهبران طبقه كارگر در این دوره  با تلاش برای متحد كردن كارگران و متصل كردن مبارزات موجود حول مطالبات اصلی این طبقه نه تنها می توانند نقشه های رژیم را در ایجاد فضای رعب و وحشت و استیصال بر جامعه نقش بر آب کنند، بلکه راه را برای قدرتمند كردن طبقه كارگر در جدال با بورژوای ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی در دوره پیش رو هموارتر خواهند کرد.

بی شک طبقه کارگر و توده های محروم و معترض جامعه این موج دستگیری و صدور و اجرای احکام اعدام را به عقب خواهند راند و متحد و یک صدا علیه حاکمیت جمهوری اسلامی خواهند ایستاد. مبارزه علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی و رفقای در بند، مبارزه با فقر و فلاکت و گرانی، مبارزه برای یک زندگی شایسته انسانی و مبارزه برای حق زن و آزادی وبرابری و در نهایت مبارزه برای به زیر کشیدن بورژوازی حاکم  به عقب راندن تعرضات جمهوری اسلامی به جنبش های اجتماعی در این دوره گره خورده است. 
اتفاقات اخیر در خاورمیانه و اعتراضات و اعتصابات وسیع در ایران امکانی را برای جنبش كارگری و كمونیستی باز كرده است كه بتواند به راحتی به زبان خود سخن بگوید و جامعه را حول خواستهای انسانی و برابری طلبانه، حول پرچم عدالتخواهی كارگری و برای آزادی و برابری و جامعه بری از استثمار و بی حقوقی متحد کند. در چنین شرایطی نه تنها می توان جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران بیشتر زیر منگه گذاشت، بلکه راه را برای به زیر کشاندن این حاکمیت و انقلابی سوسیالیستی هموار خواهد کرد و نقشه های  دولتهای غربی و اپوزیسیون راست وطیف های رنگارنگ ناسیونالیست برای سوریه ای کردن ایران و دست به دست شدن قدرت از بالا و بدون دخالت مستقیم مردم را نقش بر آب خواهد کرد. آزاد کردن اسیران در بند و مبارزه برای لغو اعدام اولین گام در این راستاست.