در حاشیه آزادی توماج صالحی | حکم توماج صالحی از اعدام به ۵ سال و از ۵ سال به ۱ سال تبدیل شد، و او در روزهای اخیر آزاد شد!
سیر و سرانجام رسیدگی به "جرم سیاسی" توماج صالحی، خواننده رپ معترض و محبوب مردم، که با اشعار و موزیک خود بیانگر کیفرخواست میلیونی مردم در سراسر ایران، زن و مرد، کودک و برگسال، جوان و سالمند شده است، راه نشان میدهد!
اینکه موزیک و کلام او، بعنوان یک جرم سیاسی که "امنیت" کل نظام و حاکمیت را به خطر انداخته بود و از این رو محکوم به بالاترین مجازات ممکن در جمهوری اسلامی یعنی اعدام شد، شاخص موقعیت جمهوری اسلامی در داخل کشور و در توازن قوا با مردمی است که نمی خواهندش! نه تنها نمی خواهندش، که برای مرخص کردن و خلاص کردن خود از شر حاکیمت ش، بیش از دوسال است که به جدالش آمده اند.
سرانجام این حکم و از شکنجه و اعدام به آزادی رسیدن او، خصلت نمای سیری است که جامعه ایران در دل آن جنگ خود با دشمنانش در قدرت را پیش میبرد! گاهی موفق شده است و گاهی به هر دلیل قادر نشده است توانش را به اندازه کافی به کار اندازد و کاملا موفق شود!
حکم اعدام توماج صالحی را مردم ایران، و همبستگی جهانی با خواست آنها برای لغو حکم اعدام و آزادی او، ملغی کردند! نه هیچ نهاد و شخصیت و حقوقدان و عدلیه و قاضی و قوانین و مقررات، یا قدرت دیگری! این نه کار اسرائیل است و نه کار آمریکا! نه کار قوه قضاییه است نه مجریه و نه ناشی از "عفو" مقام معظم یا" توبه" و "پشیمانی" زندانی!
این رویداد تنها و تنها نتیجه فعالیت مردم ایران است و محصول مبارزه مستقیم آنها. اگر چیزی چراغ راه پیشروی های بیشتری است، این واقعیت است. این واقعیت که دیگر زنان از گشت ارشاد و ماموران آتش به اختیار و .. نمی ترسند! دیگر کارگر معترض و گرسنه و بی حقوق، برای رفاه و امنیت و آزادی، دانشجو و معلم و بازنشسته و پرستار و جوان بیکار و.. مرعوب چوبه های دار و میادین اعدام نمی شود! دیگر هنرمندان، موزیسین ها و شعرا برای تبدیل کردن هنرشان به ابزار اعتراض میلیتانت مردم، برای تبدل کردن هنرشان به وسیله طرح کیفرخواست های مردمی، از زندان و شکنجه و حکم اعدام، نمی ترسند! اینکه دستگاه سرکوب و ارعاب جمهوری اسلامی علیه مردم و جنبش آزادیخواهانه آنان کاملا فلج شده است. بساط گشت ارشاد را دوسال قبل در خیزش حق زن، جمع کردند! دیگر زنان و دختران از حراست و گشت های امر به معروف و کنترل حجاب و .. نمی ترسند! از روزی که مهسا امینی به خاطر نمایان بودن چند تارمو توسط گشت کنترل حجاب به قتل رسید، تا روزی که اقدام میلیتانت دختر علوم تحقیقات با اعتماد به نفس در دانشگاه در مقابله با فشار حراست و کنترل لباس او، با لباس زیر ظاهر شد مدت زمان زیادی نمی گذرد!
شاید ایران تنها جامعه ای است که در آن، جامعه، شهروندان، بخصوص زنان و جوانان تحت هیچ فشاری شکاف با قدرت بالای سرشان را نه تنها کم نمی کنند که به هرشکل و وسیله ای افزایش میدهند! از خواست های انسانی، رفاهی و آزادیخواهانه خود نه تنها عقب نمی نشینند که از آنچه که به قدرت خود بدست آورده اند، چون جان حفاظت میکنند.
تحمیل حجاب را، جنبش حق زن، عملا لغو کرد! "مجرمیت سیاسی توماج" را هم جنبش انقلابی در ایران که برای رفاه، آزادی و امنیت در جدال است، جنبشی که سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به قدرت خودش را میخواهد، لغو کرد!
نه تحمیل فقر و گرانی و گرسنگی، نه تحمیل فضای جنگی و خطر جنگ، نه ارعاب و میوه چینی های جمهوری اسلامی از میلیتاریسم و نسل کشی فاشیسم اسرائیل از مردم فلسطین و حمام خونی که علیه این مردم بیگناه براه انداخته است، هیچیک نه تنها این مردم را به تسلیم نکشانده است، که قادر نشده است با هیچ تئوری و "عقلانیت" و "منطق" وارونه ای کمترین سازش "موقتی" با قدرت بالای سرشان را به آنها تحمیل کند.
این شاید یکی از معدود ویژگی های جوامع امروزی است که در دل منجلاب جهانی که در جریان است و از هر روزنه ای به جنبش های کارگری، مردمی، زنان، محیط زیست، سوسیالیستی و کمونیستی فشار میآورند، مقاومت میکند و از دستآوردهایش دفاع میکند. در ایران جنبشی در جریان است که تسلیم "فشار" ها برای دنباله روی از "واقعیات زمانه" شدن را پس میزند! فشار برای "دست به کلاه خود" داشتن و "دست به عصا" فعلا پشت حکومت های خودی "سنگر" گرفتن تا بلکه "آب ها از آسیاب بیفتد" و "ثبات" و "آرامش نسبی" در کشور و در جهان و منطقه برقرار شود، را نمی پذیرد! قبول نمی کند که در ابعاد میلیونی خود، آرمانها، مطالبات، رفاه و آزادی اش را قربانی منافع و وعده های دروغین باندی از جنایتکاران نشسته بر صندلی قدرت در کشور خود و در جهان، کند!
میداند آن آینده و "ثبات" و شرایط "مناسب تری" که هریک از قدرت های مرتجع بالا سر، با جنگ اقتصادی و نظامی و میلیتاریسم و "خزیدن در سنگر قربانی" و ... وعده میدهند، برای توده مردم جامعه، برای کارکنان، برای محرومین و حکومت شوندگان، چیزی جر قربانی شدن میلیونی شان، هر دو حالت "ثبات و بی ثباتی"، "جنگ و صلح" حکومت هایشان، دربر ندارد.
برای این مردم تنشه آزادی و رفاه ، هرگز برای طرح مطالبات انسانی زود و "بی موقع" نیست! جنبشی که این توهم ، که پس از تامین منافع قدرت حاکم نوبت خواست ها و مطالبات انسانی مردم از حکومت های مرتجع و استثمارگر بالای سرشان خواهد رسید، را عملا و در جدال روزانه عقب زده است!
لغو حکم اعدام توماج و آزادی آن بدون این جنبش و فشار سنگین آن بر سر حاکمیت، ممکن نبود. جنبشی که حاکمیت را در هر تعرض و سناریویی برای تعرض، محتاط و هراسناک کرده است. جنبشی که پشت عر و تیزهای بالایی ها و خط و نشان کشیدنهای جبونانه شان و همزمان هراس شان از مقابله رودررو با مردم، قدرت خود و هراس حاکمیت را میبنند.