لایحه‌ی عفاف و حجاب، شکست حکومت اسلامی در برابر اراده مردم

تریبون آزاد

لایحه‌ی عفاف و حجاب، یک پروژه‌ی ارتجاعی و محکوم به شکست از سوی رژیم اسلامی است که هدفش نه تنها فشار بیشتر بر زنان، بلکه سرکوب هر گونه آزادی فردی و انسانی است.

این لایحه نه فقط حمله‌ای به حقوق و کرامت زنان، بلکه تلاشی برای گسترش حاکمیت قرون وسطایی رژیم در جامعه است. تلاشی که به سرعت شکست خورد!

مسئله ای که در پس این قانون پنهان شد، ترس و وحشت عظیم رژیم از جنبش زنان است. رژیم اسلامی که به شدت از خیزش‌های اعتراضی در ایران به وحشت افتاده و زیر فشار مردم، با تشتت و انشقاق بیشتر روبرو شد و جرات نکرداین مصوبه را برای اجرا در دستور خود بگذارد. کشمکش و اختلاف بر سر این مصوبه به جایی رسید که آنرا به بهانه ״اصلاحات احتمالی به فرایند تصویب״ به ״شورای امنیت ملی״ سپردند و تا اطلاع ثانوی از دستور خارج کردند. و این خود بزرگ‌ترین اعتراف به شکست رژیم در مقابل قدرت و اراده مردم است.
این عقب‌نشینی رژیم از ابلاغ مصوبه ״عفاف و حجاب״، نه فقط یک عقب‌نشینی تاکتیکی، بلکه نشانه‌ای از وحشت حاکمیت از اعتراضات گسترده توده ای و تکرار تجربه ״هراسناک״ رژیم در سال ۱۴۰۱ است. رژیم این عقب نشینی را در قالبی ״قانونی״ و ״رسمی״ برد و اعلام کردند قالیباف، رئیس مجلس حکومت اسلامی و مبتکر این قانون، از ابلاغ این قانون خودداری کرده و از مسعود پزشکیان، درخواست کرد که اصلاحیه های خود را به مجلس ارسال کند! حکومت جنایتکاری که زبانی جز سرکوب نمی‌ شناسد، امروز با ترس از واکنش‌های مردم به این تعرض، قادر به اجرای قوانین خود نیست.

مبارزات زنان در ایران، که پس از خیزش مهسا امینی به اوج خود رسید، دیگر به اعتراض صرف علیه حجاب تقلیل نمی‌یابد. زنان در ایران دیگر نه فقط علیه یک ״پوشش״، بلکه علیه کل سیستم ضد زن و دیکتاتوری که در جامعه حاکم است، می‌جنگند. رژیم اسلامی به خوبی می‌داند که این مبارزات چنان رادیکال و قدرتمند شده است که هیچگونه تعرضی زیر پوشش ״قانون جدید״ نمی‌تواند آن را مهار کند. اعتراضات زنان امروز دیگر اعتراض یک بخش یا نیمی از جامعه علیه بیحقوقی مطلق نیست، بلکه یک انقلاب اجتماعی در درون جامعه است که هر روز بالغ تر، توده ای تر و عمیقتر شده و علیه تمامیت جمهوری اسلامی است. جنبش آزادی و رهایی زن، که دیگر نه تنها در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها بلکه در دل هر فرد آزادیخواه در ایران و جهان گسترش یافته، به طور قطع هیچگاه از پای نخواهد نشست.

رژیم اسلامی به خوبی می‌داند که اعتراض و مقابله با قانون ״عفاف و حجاب״ فقط نقطه‌ آغازی خواهد بود؛ چرا که امروز از هر سو در مقابل موج اعتراضات، از دانشگاه‌ها گرفته تا مراکز تولید و کوچه‌ها و خیابان‌ها، با مقاومت‌های خشمگینانه و انقلابی مردم روبروست. میداند بویژه در دانشگاه‌ها، جایی که دانشجویان همواره پیشگام مبارزات آزادی‌خواهانه بوده‌اند، هر گونه تلاش برای سازمان دادن چنین تعرض های ارتجاعی به مثابه اعلام جنگی به آزادی‌های فردی و اجتماعی خواهد بود و به گسترش مقاومت‌ها در دانشگاه‌ها منجر خواهد شد. دانشگاههای که مدتها است به میدان‌های نبرد برای آزادی تبدیل شده‌اند.

تاریخ ثابت کرده و خود حاکمیت اسلامی خوب می‌داند که این قانون و تمام سیاست‌های ارتجاعی آن در مقابل مقاومت‌های گسترده توده ای به شکست می‌انجامد. کما اینکه تا امروز نتوانسته نه حجاب و نه هیچ بیحقوقی دیگری را به مردم تحمیل کند. مردم، علیرغم هزینه های بالا برای مقابله با چنین تعرضهایی، هرگز از مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه خود عقب ننشستند و برعکس قوانین انسانی و رادیکال خود را به حاکمیت تحمیل کرده اند. هر تعرض جمهوری اسلامی به آزادیهای فردی و اجتماعی مردم، علیرغم به راه افتادن دستگاه سرکوب آن در جامعه عاقبت زیر فشار مقاومت گسترده توده ای، به عقب نشینی بی سروصدا تبدیل شده است و این فقط ناشی از قدرت و مبارزه ی مردم در برابر حملات حاکمیت است. در این جدال پیروز میدان همیشه مردم بوده اند.  اینبار هم مبارزات زنان و مردان آزادیخواه نه تنها گسترده تر از قبل ادامه خواهد داشت، بلکه تبدیل به طوفانی خواهد که تمام پایه‌های این رژیم سرکوبگر را در هم خواهد شکست. کنسرت پرستو احمدی، جواب میلیونها زن آزادیخواه به این تعرض بود. جوابی که جمهوری اسلامی ناچار شد آنرا نشنیده بگیرد!  

قانون "حجاب و عفاف" با تعیین جریمه های سنگین و محرومیت از خدمات دولتی و اجتماعی، صدور گذرنامه، مجوز خروج از کشور و حتی گواهینامه رانندگی، اقشار محروم جامعه را هدف قرار داده است. طبق این قانون ارتجاعی افراد توانمند با پرداخت جریمه های سنگین از حقوق اولیه بهره‌مند خواهند شد و زنانی که از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستند، عملاً از خدمات اجتماعی، اقتصادی، و حتی حقوق شهروندی ناچیز خود محروم خواهند شد. 

مردم و زنان ازادیخواه در ایران به این قانون در تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، به تلاش در ״طبقاتی کردن״ حجاب و ایحاد شکاف در جنبش آزادی و رهایی زن نه میگویند، در مقابل آن و هر تعرضی به دستاوردهای خود با قدرت تمام می ایستند. این تقابل تنها علیه حجاب نیست، بلکه علیه تمامی ساختارهای سرکوبگر رژیم است. جنبش ״زن، زندگی، آزادی״ ثابت کرده که هیچ‌گونه فشار و سرکوبی نمی‌تواند آن را از پای درآورد. جمهوری اسلامی با تمام سیاست‌های سرکوبگرانه‌اش نمی‌تواند به این مبارزات پایان دهد. این مبارزات در هر زمان و مکان با نیرویی بزرگ‌تر، خلاقانه تر،  شدیدتر و رادیکال‌تر  تا پایان حکومت اسلامی ادامه خواهد یافت.