دومینو در شام

خاورمیانه

تحلیل‌های متفاوتی از وضعیت سوریه در منابع داخلی ایران ارائه می‌شود. صحنه نبرد در سوریه هنوز آنقدر شفاف نیست که بتوان آن را به صورت کامل تفسیر کرد. در جریان نوبت پیشین جنگ، بازیگران و پشتیبانان طرفین درگیری متفاوت بودند...

و مشخص نیست که این بار همان جریان‌های پولی و لجستیک در کار است یا بازیگران جدیدی به میدان آمده‌اند؛ چراکه برخی بازیگران پیشین با فروکش کردن جنگ به ترمیم روابط خود با دمشق پرداختند. 

در کنار این تحلیل‌ها، برخی سوالات نیز وجود دارد. شاخص‌ترین سوال این است که با وجود استقرار نیروهای مختلف حامی نظام سوریه در آن کشور از جمله در منطقه حلب، چرا گروه‌های تروریستی توانستند این حمله غافلگیرانه را رقم بزنند. در اولین روز جنگ جدید، فرمانده مستشاران ایران در منطقه توسط مهاجمین کشته شدند که خبر از استقرار نیروهای ایران در این منطقه می‌دهد.

حتی کیهان دیروز مدعی شد که در جریان این حمله چند نفر از نیروهای ایرانی کشته شدند. شرایط امروز با سال ۲۰۱۱ که جنگ داخلی سوریه کلید خورد، متفاوت است. در آن زمان ساختار امنیتی که امروز در سوریه وجود دارد، فعال نبود. این مسئله نیز امری نیست که در حوزه امور دولتی تعریف شود که بگوییم سرِ مسئولان را با مذاکره گرم کردند، گول‌شان زدند و به حلب حمله کردند.

تا زمان تنظیم این گزارش، رسانه‌های وابسته به گروه‌های تروریستی مدعی شدند که فرودگاه حلب و مناطق شیخ عقیل، بالا، قبتان الجبل، السلوم، جمعیه المعری، القاسمیه، کفربسین، حور، عنجاره، بسرطون واقع در غرب این شهر و هنگ ۴۶ ارتش سوریه را تحت تسلط خود درآورده‌اند. آنان همچنین اعلام کردند که کنترل استان ادلب را به صورت کامل در دست گرفتند.

اخباری نیز مبنی بر آغاز عملیات در شمال حلب توسط نیروهای جیش‌الوطنی (ارتش ملی یا SNF) علیه نیروهای دولت مرکزی منتشر شده که تا لحظه تنظیم این گزارش، منجر به پیشروی نشده است. شب گذشته خبری از وقوع کودتای نظامی در دمشق و تیراندازی در محل ستادکل نیروهای مسلح این کشور، در کنار سقوط شهر حماه و پیشروی تروریست‌ها به سمت حمص منتشر شد. تا زمان تنظیم این گزارش، این اخبار از سوی منابع رسمی سوری تائید نشد.

نقش بازیگران خارجی چیست؟

در حال حاضر نام دو بازیگر بیش از دیگران شنیده می‌شود؛ ترکیه و اسرائیل دو کشوری هستند که به نظر تحلیلگران، بازی فعلی را صحنه‌گردانی می‌کنند. برخی منابع داخلی ایران از نقش‌آفرینی‌ گسترده آمریکایی‌ها در آموزش و تسلیح مسلحین خبر می‌دهند. هرچند آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که از حمله گروه‌های تروریستی به حلب غافلگیر شدند اما اصولاً به این اظهارنظرها نمی‌توان اعتنا و اعتماد کرد.

چراکه ترکیه به عنوان کشوری که شمال سوریه را تحت اشغال دارد و تحلیلگران از صحنه‌گردانی آنان در این سناریو می‌گویند، موضع رسمی‌اش این است که نقشی در این تحولات ندارد. نقش اسرائیل در جنگ جدید را نمی‌توان نادیده گرفت. اگر سناریوی احیای کمربند امنیتی از سوی تل‌آویو را معیار قرار دهیم، اسرائیل تلاش می‌کند پس از هفت اکتبر بار دیگر محیط پیرامونی را برای خود امن کند.

در جریان جنگ اول سوریه (آغاز ۲۰۱۱) اسرائیل وضعیت امنیتی خوبی داشت چراکه ظرفیت ایران و گروه‌های متحد غیردولتی‌اش، بر حفظ حکومت متحد در دمشق متمرکز شد. در جریان آن جنگ و حمایت حماس از معارضین، ارتباط میان تهران و حماس نیز به شدت متزلزل شد و ترمیم آن زمانبر بود.

حکومت سوریه و شخص بشار اسد اگرچه به گواه تحلیلگران، تلاش می‌کند از این فضا فاصله بگیرد و عملکرد آنان طی یک سال گذشته نیز دلیلی بر این فاصله‌گذاری تفسیر می‌شود اما زمان مشخص می‌کند که جنگ جدید قرار است تا کجا پیش برود. اگر سناریوی کمربند امنیتی را بپذیریم، اسرائیل می‌خواهد از بابت قطع تامین سلاح، تجهیزات و پشتیبانی حزب‌الله از طریق سوریه اطمینان حاصل کند.

اشتباهات استراتژیک اسد

نصرت‌الله تاجیک، تحلیلگر مسائل منطقه درباره موضوع نقش‌آفرینی کشورهای خارجی در بحران جدید سوریه، به خبرنگار «هم‌میهن» گفت: آنچه در سوریه آغاز شده، هنوز دچار ابهام است و نمی‌توان به طور دقیق روابط پشت ‌پرده را تحلیل کرد. نمی‌دانیم پروژه چگونه کلید خورده؟! به همین دلیل معتقدم که باید عوامل خارجی و داخلی را دسته‌بندی و مرور کنیم.

یکی از زمینه‌های آغاز این بحران، تغییر تمرکز ایران و روسیه بر اولویت‌های خودشان به جای مسئله سوریه است. روس‌ها بر مسئله اوکراین متمرکز هستند و در چنین شرایطی طبیعی است که مسئله سوریه را در اولویت قرار ندهند. حتی پوتین به دنبال تحولات اوکراین، دکترین هسته‌ای این کشور را تغییر داد. ایران هم مستقیم و غیرمستقیم از طریق گروه‌های مقاومت با مسئله غزه، لبنان و اسرائیل درگیر شد.»

او ادامه داد: «مسئله بعدی که حتی می‌تواند از مسئله تغییر اولویت‌های ایران و روسیه مهم‌تر باشد، جابه‌جایی کادرها و نیروی رزمی حزب‌الله از سوریه بود. بعد از لطمه‌هایی که حزب‌الله در سطح کادرهای ارشد دید و حمله‌ای که به جنوب لبنان انجام شد، مقاومت ناچار بود که تمرکز خود را بر حفاظت از لبنان و جنوب آن بگذارد.» تاجیک خاطرنشان کرد: «عامل سوم، تهدیدها و تطمیع‌هایی بود که از سمت اسرائیل و کشورهای عربی نسبت به بشار اسد برای دور کردن او از ایران مطرح شد.

اسرائیل که به طور مشخص اسد را تهدید به ترور کرد و کشورهای عربی نیز تلاش کردند با تطمیع او با بازسازی کشورش سوریه را از ایران دور کنند. عامل بعدی این است که به حزب‌الله اجازه بازسازی خود داده نشود و مسئله پنجم هم ضرباتی است که حزب‌الله و محور مقاومت در یک سال گذشته خوردند. حزب‌الله ستون خیمه مقاومت بود و با این شرایط نمی‌توانیم بگوییم مقاومت دست بالا را دارد. در حوزه عوامل خارجی و آنچه درباره نقش ترکیه مطرح می‌شود نیز می‌توان آن را سهم‌خواهی آنکارا از منطقه دانست.»

سفیر پیشین ایران در اردن اضافه کرد: «با تمام این مسائل اما معتقدم که عامل اصلی که داخلی محسوب می‌شود به دولت سوریه با دو اشتباه استراتژیک برمی‌گردد. اول، عدم اصلاحات لازم و حل مشکلات مردم است. در مسئله تامین امنیت حلب، هزینه‌های سنگینی به خصوص از سمت ایران داده شد اما نه دولت، نه کشورهای منطقه و نه قدرت‌های تاثیرگذار مثل آمریکا اهتمامی به این مسئله نداشتند که وحدت سرزمینی به سوریه باز گردد.

شاید هم منافعی در این وضعیت چندپارگی سرزمینی و عدم انسجام داخلی داشتند، اما حکومت و دولت سوریه و حامیانش مخصوصاً ایران و روسیه باید بیشتر توجه می‌کردند که تغییراتی در سطح سیاست و حکومت سوریه اتفاق بیفتد.» 

وی افزود: «محور دوم این بود که اسد دل خود را به وعده‌هایی که گرفت خوش کرد. می‌توانیم بگوییم که حکومت سوریه در این حوزه یک‌دست نبود. برخی درون حکومت معتقد بودند که باید روابط نزدیک با روسیه و ایران را ادامه داد و بخش دیگری هم با این نگاه همراهی نمی‌کردند. در نهایت انسجام داخلی وجود نداشت، به مسائل مردم نیز رسیدگی نشد و کار باز به اینجا رسید.

به نظر من آنچه درباره ترکیه، آمریکا و اسرائیل و ارتباط آنان با این بحران جدید مطرح می‌شود، به بحث کمک و آماده‌سازی این گروه‌های جهادی و معارضه که طیف وسیعی هستند برمی‌گردد. اخباری وجود داشت که از حدود سه ماه قبل این تحرکات آغاز شده بود. اینکه چرا از آن جلوگیری نشد، به بحث‌های میدانی برمی‌گردد و مسئله تغییر اولویت‌ها که مطرح کردم.»

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه درباره تاثیر این بحران بر وضعیت ایران و خاورمیانه گفت: «منطقه بیش از پیش دچار تنش شده است. اولین اثری که این جنگ از خود به جای می‌گذارد، افزایش ناپایداری و ناامنی در منطقه است که می‌تواند دامن بسیاری از کشورها را بگیرد. گسترش دامنه آن نیز به این صورت نخواهد بود که فقط به یکی دو کشور محدود بماند.

از طرف دیگر با توجه به اینکه ترامپ در آمریکا بر سر کار خواهد آمد و سیاست‌هایی که احتمالاً در مقابل اروپا و چین در پیش می‌گیرد، ممکن است ناپایداری‌ها بیشتر شود. اگر این بحران ادامه پیدا کند، می‌تواند عراق، لبنان، اردن و شمال آفریقا و حتی اروپا و چگونگی جریان انرژی را تحت تاثیر بگذارد و نیروهای منطقه‌ای مثل ایران، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و ترکیه را به خود مشغول کند.»

جنگ سوریه، ماموریت ناتو به ترکیه است

جعفر قنادباشی، کارشناس حوزه خاورمیانه نیز در تحلیل این بحران به هم‌میهن گفت: «تحرکات جدید گروه‌های تروریستی نشان می‌دهد که آن‌ها به تنهایی نمی‌توانستند این تجهیزات و آمادگی را پیدا کنند. این تجهیزات به‌طور طبیعی از مرز عبور کرده و به دست آن‌ها رسیده است. ترکیه قبلاً نشانه‌هایی بروز داده بود که از این گروه‌ها حمایت می‌کند. اظهارات مقامات ارشد آنکارا نیز این مسئله را نشان می‌دهد. اینکه ترکیه در بحران سوریه نقش‌آفرینی کند، مسئله جدیدی نیست. پیش از این نیز سابقه داشته است. یک نمونه این بود که نفت شرق سوریه که توسط گروه‌های تکفیری دزدیده می‌شد را از طریق خاک ترکیه یا دریا قاچاق می‌کردند.»

او ادامه داد: «توجه به این نکته مهم است که ترکیه عضوی از ناتو است و به‌طور طبیعی ماموریت‌هایی بر عهده آن‌ها قرار دارد. در حال حاضر شدیدترین درگیری میان روسیه و ناتو در اوکراین جریان دارد. سوریه نیز عقبه‌ای استراتژیک برای روس‌ها محسوب می‌شود که بیش از ۵۰ سال است در آن حضور دارند. در حال حاضر نگران این هستند که سوریه را از دست بدهند همانطور که لیبی را از دست دادند. این‌ها مناطق نفوذ روسیه هستند.» 

قنادباشی تاکید کرد: «آنچه در شمال سوریه رخ می‌دهد، برخلاف آنچه تصور می‌شود فقط به ما ارتباط ندارد. ترکیه به عنوان عضو ناتو تلاش می‌کند فشار را بر روسیه بیشتر کند چون روس‌ها در اوکراین موفق ظاهر شدند. بخش دیگر نیز به تلاش برای کاهش حضور منطقه‌ای ما برمی‌‌‌گردد. آن‌ها پیش از این می‌خواستند از طریق مذاکرات و برجام ۲ و ۳ حضور منطقه‌ای و توان موشکی ما را کاهش بدهند اما موفق نشدند. مسئله حضور منطقه‌ای یکی از ارکان دفاعی ایران و بسیار مهم است. ایران از تز امنیت دسته‌جمعی و مقاومت استفاده می‌کند و این توان به همین علت هدف قرار می‌گیرد. برای رسیدن این منظور، زمانی که نتوانستند از مسیرهای دیگر وارد شوند، از نیروهای سلفی وهابی استفاده می‌کنند. ترکیه این سیاست‌ها را در داخل کشور خود با مسئله خطر کردها توجیه می‌کند.»

این کارشناس مسائل منطقه تاکید کرد: «طرف مقابل از سناریوی گروه‌های وهابی استفاده کرد و شکست سختی خورد. در حال حاضر میدان تعیین می‌کند که این بحران جدید می‌تواند چه پیامدهایی داشته باشد. الان ظاهر امر این است که تحریرالشام و آنچه دوباره به راه افتاده، دیگر مثل گذشته نیست و نمی‌خواهد مردم عادی را اذیت کند. چراکه آن رفتارها و سیاست‌های تکفیری دیگر جایگاهی در جهان عرب و جهان اسلام ندارد. یکی از فواید این سناریو برای دشمن این است که نیروهای معتقد به جهاد را منحرف و به بهانه جنگ با کفر قربانی می‌کند. این مسئله بسیار بااهمیت است. آن‌هایی که به کارگیری می‌شوند، نیروهای معتقدی هستند که راه اشتباه را رفتند. در جریان این جنگ و مسلمان‌کشی، از هر طرف که کشته شود به نفع غربی‌هاست. مثل نوبت پیشین که از ۸۰ کشور نیروها را در سوریه و عراق جمع کردند. ناتو این جریان را آموزش داده و برای اهداف خود به‌کارگیری می‌کند. آن‌ها تئوری زنبور سرخ را دنبال می‌کنند. یعنی قربانگاهی ایجاد می‌کنند که نیروهای مزاحم خود را به آن سمت بکشانند و از بین ببرند اما همانطور که پیش از این موفق نشدند، این بار نیز موفق نخواهند شد. چراکه ملت‌های منطقه نسبت به این مسئله آگاه شده‌اند.»