ساحل افتادە گفت : گرچە بسی زیستم ،
هیچ نە معلوم گشت ،آە کە من کیستم ؟
موج زخود رفتەای تیز خرامید و گفت : هستم اگر میروم و گر نروم نیستم !

در طول عمر حاکمیت مذهبی سرمایه داری دلال-رانتی-نظامی ایران، بارها توده های ناراضی خطر کرده اند و به میدان آمده اند و هربار پس از جانفشانی های فراوان و تحمل دستگیری و شکنجه و اعدام و انواع سرکوب های قرون وسطایی، با عزمی راسخ در نفی این حاکمیت عقب مانده سرمایه داری، جهت سازماندهی خود و کسب آمادگی نبرد نهایی با این اژدهای هفت سر آدمخوار، به خانه ها و کارخانه ها و دیگر محیط های کار بازگشته اند!

حکومت اسلامی، از هنرمندان انقلابی و مردمی و تاثیر و نقش مهم ادبیات و هنر نوین مقاومت در جنبش‌های اجتماعی، شدیدا وحشت دارد. عموما ترانه و سرود هر دو تاریخچه و پیشینه‌ای با قدمتی طولانی دارند که در گذر زمان‌‌ها و دوره‌ها یکی از تاثیرگذارترین بخش از ادبیات بر مردم هر فرهنگی بوده‌اند. دلیل این تاثیرگذاری را می‌توان در برقراری ارتباط راحت‌تر و بهتری دانست که مردم یک جامعه به‌دلایلی چون دریافت هیجان، شور و احساس، از شعر و ترانه که با موسیقی نیز پیوند می‌یابند دانست. در دوره معاصر نیز، ترانه و سرود‌ها هم‌چنان جایگاه ویژه‌ای بین نسل‌های مختلف جامعه دارند.

روز جمعه ١٢ نوامبر سازمان آقای ابراهیم علیزاده با مرکز همکاری احزاب و سازمانهای ناسیونالیست کرد اطلاعيه مشتركي منتشر کردند. در این اطلاعیه گفته اند منبعد برای جوابگویی به ملزومات انقلاب جاری در ايران متحدانه وارد عمل مي شوند و قرار است در روزهای آینده طرح مشترك شان برای آینده كردستان را، اعلام نمايند. طرح هایشان را شنیده ایم و می شناسیم. خیزش انقلابی در ایران همه افراد و نیروها را جای واقعی شان میگذارد، ابراهیم علیزاده هم مدتها بود که با "چراغ زرد" حوصله اش سر رفته بود.

برنامه «حزب و فعالین» همان برنامه ای که دو هفته پیش صلاح مازوجی علنا تبیین کمونیزم ملی از انقلاب و سیاست و تاکتیک ناسیونالیستی را از آنجا استنتاج، و روبه جامعه بیان کرد، 18 آبانماه1401 ، طی برنامه ای دیگر تیتر بحث را ظاهرا اختصاص داده به «ضرورت تقویت قطب سوسیالیستی»، تا سوالی را که از سوی مجری برنامه شمسی خرمی حول موج انتقادات به راستروی صلاح مطرح شده ، همچون موضوعی فرعی به آن پاسخ داده شود. اما موضوعی به این مهمی که قصد داشتند آنرا فرعی جلوه دهند و گویا دغدغه آنها «ضرورت تقویت قطب سوسیالیستی» است، بسرعت جایگاه تیتر اصلی را میگیرد و سی دقیقه از بحث 42 دقیقه ای حول توجیه راستروی مازوجی می چرخد.

بعداز ج.اسلامی چه خواهد شد: فاکتها بیانگر این واقعیت هستند که سقوط جمهور اسلامی محتمل تر شده است. آنچه که میتواند این پروسه تاریخی را به سر انجام قطعی برساند، همبستگی وشرکت عملی بیشتر مردم در روند تکامل یافته تر خیزش و اعتراضات آنهاست. ساده اندیشی محض است چنانچه کسی یا جریانی بر این باور باشد که سقوط ج.ا تنها از طریق تظاهرات یا اعتصابات ، امکان پذیر خواهد بود. نیازی به توضیح ندارد این جانوران حاکم بر جامعه وسرنوشت آن به سادگی دست از سر مردم ایران برنخواهند داشت.

جمهوری اسلامی رو به سقوط است. با سرنگونی حکومت دوره گذار به نظام بعدی، دوره ای که مردم باید بتوانند آزادانه و آگاهانه نظام آتی را انتخاب کنند، آغاز میشود. احزاب و سازمانهای اپوزیسیون، تشکلها و فعالین سیاسی و مدنی، و چهره ها و تشکلهای فعال در انقلاب جاری، متناسب با پایگاه و نفوذ اجتماعی و فعالیتشان در روند انقلاب، در شکل دادن به شرایط سیاسی دوره گذار نقش خواهند داشت. ازینرو متعهد شدن طیف هرچه وسیعتری از احزاب و فعالین به آزادی های سیاسی و مدنی گام مهمی در جهت ایجاد یک فضای آزاد سیاسی برای دخالت توده های وسیع مردم در تعیین نظام آتی خواهد بود.

پذیرش پناهندگان در «غرب» هرگز عاری از تناقض نبوده ، اما تهاجم روسیه به اوکراین و فرار حدود ۵ میلیون تن از این کشور این تناقض ها را آشکارتر و در همه جا یک نظام گزینش پناهنده بر مبنای تعلق قومی و مذهبی ایجاد کرده است. پناهندگی سیاسی ایالات متحده ایتالیا Organisation internationale pour les migrations (OIM) سیاست مهاجرت نژاد پرستی پناهندگان اتحادیه اروپا Haut Commissariat des Nations unies aux réfugiés (UNHCR)

خیزش ومبارزات سرخ و شکوهمند کارگران وزحمتکشانی که ازمهرآغازیده است ومیرود تا یکباربرای همیشه بساط ننگ وکثافت حکومت اسلامی سرمایه داران را برچیند.این جنبش بشدت چپ ورادیکال همه ابعاد زندگی سیاسی واجتماعی نیروها ومحافل وشخصیتهای راست وچپ داخل وخارج کشوری راازخود متاثرنموده است وتا سوراخ سنبه های بیت رهبری نیزنفوذ کرده است.دیگرجایی برای ایفای بازی ونقش وسط ونخودی بودن نمانده است.نمی شودهم خررا خواست وهم خرما را. پولاریزاسیون وصف بندیهای طبقاتی درمیان تمامی نیروهای پوزیسیون واپوزیسیون راست وچپ با گذشت هرموج وهر روزازاین خیزش عظیم ورزمنده جاری شفاف تروروشن تروعمیق ترمیشود.

اکنون دیگر این یک حقیقت روشن است که در اوضاعی که جهان به یک “دهکده” تبدیل شده است، سیر هر تحول و تغییر و “انقلاب” نمیتواند و نباید “درخود” باشد. بلشویکها در انقلاب اکتبر در روسیه آن سالها که فقط دو شهر نیمه صنعتی داشت، اگر به جنگ بین قدرتهای امپریالیستی بی تفاوت باقی میماندند و در یک انزوای مفروض، خود را به مصاف طبقاتی در روسیه محدود میکردند، نه “حلقه ضعیف” در صف امپریالیستها را متوجه میشدند و نه پایان دادن به آن جنگ که در حقیقت کلید قدرتگیری طبقه کارگر روسیه بود.

مردم آزادیخواه در ایران، جمهوری اسلامی را نمیخواهند! طبقه كارگر، زنان، جوانان معلم و بازنشسته و پرستار، دانشجو و نوجوانان، اقشار محروم جامعه، به هزار زبان و علنا در مقابل حاكمت اعلام كرده اند كه این حكومت باید برود. بخش اعظم جامعه، بخشی كه رفاه و آزادی و عدالت و سعادت مردم را میخواهد در طی بیش از چهار دهه جدال و مبارزه خود برای ابتدایی ترین حقوق انسانی، از آزادی بیان و تشكل تا آزادی پوشش و تجمع، تا دستمزدی مناسب و تامین زندگی انسانی، تا خواست تحصیل و طب رایگان، حقوق كودك و رسیدگی به محیط زیست و.. به این نتیجه رسیده است كه تامین این حداقل ها در گرو رفتن این حكومت است.

گویا ناپلئون بود که درپاسخ به منتقدان اش که معتقد بودند او انقلاب ِ فرانسه را به کژراهه برده و نابود کرده است گفت: « انقلاب یعنی من»!. اگر این نقل ِ قول درست هم نباشد اما امروزه می توان آن را به « من» های بسیاری نسبت داد که مدعی اند انقلاب یعنی « من» ِ آنها. همچنان که سال ِ 57 هم خمینی ِ توضیح المسائل نویس ِ پایین تنه اندیش ِ پایین تنه شناس خود را نماد ِ انقلاب می دانست و می توانست ادعاکند : « انقلاب یعنی من»!

نگاهی به اعتراضات و اعتصابات دانشجویان: تجمعات و اعتصابات دانشجویان در دانشگاههای سراسر کشور جریان دارد. دانشجویان اعلام کرده اند، "همراهیم، چرا که فقط با این همراهی پیروزی نهایی انقلاب‌مان میسر می‌شود". اعتراضات دانشگاه و خیزش مردمی در ابعاد وسیعی ادامه دارد. رابطه امروز دانشگاه و انقلاب سابقه ای طولانی دارد. به پیوند و تعمیق مبارزه سیاسی و اعتصابات کارگران، معلمان و بازنشسته ها در چند سال گذشته مربوط است.

در نزدیک به نیم قرن حاکمیت مذهبی در ایران با تصرف تمام داراییهای جامعه و ارعاب و کشتار و سرکوب، آب خوشی از گلوی هیچ انسان شریفی از زن و مرد و کودک، پایین نرفته است. آپارتاید جنسی و اسارت نصف انسان های جامعه به تنهایی کافی است تا چهره ی کریه، منفور و ضد انسانی مذهب از پرده ی ریا و دروغ بیرون بیفتد. مدافعان بی مخ مذهب، قرآن را به شهادت می گیرند که گویا تبعیض جنسی و حجاب اجباری را تایید نکرده است. یا با عبارت مسخره و فریبنده "لااکراه فی الدین"، می خواهند بگویند که اسلام دین اجبار نیست.

با گسترش وتعمیق هرچه بیشترمبارزات وخیزش چپ ورادیکال جاری مهرماه این تنها حکومت جنایتکاراسلامی نیست که به وحشت مرگ فرورفته است.پیشروی خیزش جاری با همه ابعاد عظیم و شگرف آزادیخواهانه وبرابری طلبانه اش بیش ازهرزمان دیگری به صف بندی و پولاریزاسیون طبقاتی بالاییها و پایینیها انجامیده است.امروز بیش ازهرزمان دیگری صفوف طبقاتی کارگران وزحمتکشان وهمه نیروهای رزمنده پیشروچپ وکمونیست درمقابل صف بندی همه نیروهای رنگارنگ بورژوازی ازحکومت اوباش اسلامی گرفته تا همه نیروهای پوزیسیون واپوزیسیون پروغرب بورژوازی مشهود وآشکارترمیشود.