48 منتخب سایت

گاردین: در مقابل سادیسم ترامپ چه باید کرد؟

جدال دیدگاه‌ها

گاردین | حال که ترامپ هر روز دستورات اجرایی و بخشنامه و بیانیه‌هایی ویرانگر و خوفناک صادر می‌کند، نباید مسحور وقاحتش شویم و باید بر چگونگی ارتباط بین موضوعاتی که مطرح می‌کند تمرکز کنیم.

به‌راحتی می‌توان دستورات اجرایی جنجالی هفته قبل را که شامل ممنوعیت برنامه‌ها و گفتمان عدم تبعیض، برابری و در برگیرندگی  و «ایدئولوژی جنسیتی» در تمام برنامه‌های فدرال است را فراموش کرد یا از کنارشان گذشت چون او بار دیگر رسانه‌ها را با وقاحتی بیشتر و خشن‌تر پر خواهد کرد. تهدید به اخراج دانشجویان خارجی که در اعتراضات مشروع شرکت می‌کنند، طرح‌های توسعه‌طلبانه در خصوص  پاناما و گرینلند و یا پیشنهاد جابجایی ناخواسته و اجباری فلسطینی‌های  غزه از سرزمین‌شان همین الان صادر شده‌اند. در همه این موارد، ترامپ این بیانیه‌ها را به‌عنوان نمایش قدرت بیان می‌کند تا بسنجد که آیا شدنی هستند یا خیر. البته دستورات اجرایی را می‌توان توسط دادگاه‌ها متوقف کرد، اما اخراج مهاجرین آغاز شده، و بازگشایی اردوگاه‌های خوفناک گوانتانامو هم اتفاق افتاده است.

انباشت قدرت استبدادی برای دیکتاتورها تا حدی به  باور (یا ترس) مردم از زورگویی به نمایش گذاشته شده بستگی دارد.

 در برخی موارد، اظهارات ترامپ برای تخمین عکس‌العمل‌هاست، اما در موارد دیگر، صرف بیان ادعایی هتاکانه خودش  دستاورد است. او با هتک حرمت ازمحدودیت‌های قانونی سرپیچی می‌کند تا ظرفیت خود را برای بالفعل کردن آنها به رخ بکشد تا سادیسمی بی‌شرمانه را به جهانیان نشان دهد.

غلیان احساسات ناشی ازاین سادیسم بی‌شرمانه دیگران را تحریک می‌کند تا این نسخه از مردانگی را بستایند، نسخه‌ای که نه تنها از قوانین و اصول حاکم بر زندگی دموکراتیک (آزادی، برابری، عدالت) سرپیچی می‌کند، بلکه این بی‌شرمی را همچون رهایی‎بخشی از ایدئولوژی‌های غلط و محدودیت‌های ناشی از تعهدات قانونی می‌نمایاند. و در نتیجه یک نفرت هیجان‌انگیز به‌عنوان آزادی به نمایش در می‌آید، در حالی که آزادی‌هایی که بسیاری از ما برای دهه‌ها برای آن تلاش کرده‌ایم تحریف شده و با برچسب ووکیسم (هوشیاری سیاسی اجتماعی) ضد اخلاقیات اجتماعی قلمداد شده و لگدمال می‌شوند.

هیجان سادیستی مورد بحث در اینجا را فقط ترامپ نیست که به نمایش می‌گذارد بلکه مراسمی جمعی و واگیردار می‌شود برای بزرگداشت خشونت و ستم؛ او در واقع، با  جلب توجه رسانه‌ای به خود هرزگی و قانونی‌شکنی سادیستی را ترویج می‌کند. این نمایش خوارشمردن دیگران و سرکشی ارتجاعی نیازمند دیده شدن و شنیده شدن است. و به همین دلیل است که دیگر افشای ریاکاری آنها موثر نیست چون آنها در پشت هیچ پرده‌ای زشتی خود را پنهان نمی‌کنند تا ما آن را پس بزنیم. مردم خواستار رعایت به حداقل تظاهر اخلاقیات نیستند بلکه  پیروان او از نمایش بداخلاقی‌های او هیجان‌زده می‌شوند و آن را به اشتراک می‌گذارند.

نمایشی بی‌شرمانه از نفرت، از نادیده گرفته شدن حقوق اولیه افراد جامعه، تمایل به سلب حق برابری و آزادی از مردم با ممنوع کردن گرایش به دگرباشی جنسیتی  (انکار وجود و حقوق افراد ترنس، اینترسکس و غیر باینری)، نابود کردن برنامه‌های عدالت اجتماعی و زیست‌محیطی برای توانمندسازی کسانی که از تبعیض پایدار و سیستمی رنج برده اند، اخراج اجباری مهاجرین و درخواست برای خلع ید کامل کسانی که از نسل‌کشی در غزه جان سالم به در برده‌اند.

رافائل لمکین، وکیل یهودی-لهستانی که اصطلاح «نسل‌کشی» را ابداع کرد، تصریح کرد که این واژه شامل «یک برنامه هماهنگ با هدف نابودی پایه‌های اساسی زندگی گروه‌های ملی است … که ممکن است با از بین بردن تمام پایه‌های امنیت شخصی، آزادی، سلامت و حیثیت انجام شود». یادمان باشد که انتقال اجباری کودکان، پنجمین عمل جایز مجازات بر اساس کنوانسیون نسل‌کشی مصوب ۱۹۴۸ است.

همه آنچه ترامپ برای سلب حقوق دیگران عنوان می‌کند نسل‌کشی محسوب نمی‌شوند اما بسیاری از آنها منعکس‌کننده تمایلات فاشیستی هستند. انکار حق برخورداری از مراقبت‌های بهداشتی، به رسمیت نشناختن قانونی حقوق آزادی بیان برای دگرباشان جنسیتی، پایه و اساس زندگی آنها را مورد حمله قرار می‌دهد. حتی دادگاه عالی امریکا با وجود محافظه کاربودن در سال ۲۰۲۰ تبعیض علیه دگرباشان  جنسیتی را  به منزله تبعیض بر اساس جنسیت دانسته است (Bostock v Clayton, 2020).

از این رو، بی‌معنی است که بگوییم حقوق دگرباشان قوانین مبتنی بر جنسیت را تهدید می‌کند: آنها به این قانون تعلق دارند و قانون باید از آنها محفاظت کند. جمع کردن مهاجرین از مدارس و خانه‌ها، اخراج اجباری آنها به مراکز بازداشت و سلب حقوق آنها از برخورداری از رویه قضایی نه تنها نشان‌دهنده انزجار آشکار از آنهاست، بلکه در مخالفت با قانون اساسی است. تهدید به سلب حق  شهروندی کودکانی که در امریکا به دنیا می‌آیند، بر خلاف قانون اساسی است  و این اقدام، ترامپ را بالاتر از قانون اساسی و توازن قوا قرار می‌دهد.

اگر ما مداما در عکس‌العمل به اعلامیه‌ها و فرمان‌های اجرایی روزانه و جدید در خشم و سرگردانی و بهت باقی بمانیم، نمی‌توانیم تشخیص دهیم که چه چیزی آنها را به هم مرتبط می‌کند. هدف از بیان آنها دقیقاً همین است که ما را گرفتار و بهت‌زده و فلج کند. بله، دلایلی زیادی برای عصبانی شدن وجود دارد ولی نمی‌توانیم اجازه دهیم این خشم ما را منگ و ذهن ما را متوقف کند. زیرا این بزنگاه درک تمایلات  فاشیستی است که بی‌شرمانه برای به چنگ آوردن  قدرت  اقتدارگراا قدام می‌کند. 

آنان که هیاهو و  سادیسم او را ارج می‌نهند همانقدر آب به آسیاب او می‌ریزند که آنان که از فرط خشم فلج شده‌اند.

شاید زمان آن فرا رسیده باشد که از این هیاهو فاصله بگیریم تا ببینیم چگونه کار می‌کند اما در عین حال به آنچه برایمان مهم است نیز بپردازیم؛ همچون: میل به آزادی با حقوق برابر، برای برابری‌ای که به وعده‌های دموکراتیک اش تحقق بخشد، برای ترمیم و بازسازی فرآیندهای زندگی‌ساز زمین، برای پذیرش و تأیید پیچیدگی زندگی‌مان در بدن‌هایمان؛ جهانی را تصور کنیم  که در آن دولتها از بهداشت و آموزش برای همه حمایت می‌کنند، جایی که همه ما بدون ترس زندگی کنیم زیرا می‌دانیم که یک‌یک زندگی به هم پیوسته‌ما ن به یک اندازه ارزشمند است.

***

*جودیت باتلر، فیلسوف و  استاد دانشگاه در بخش ادبیات تطبیقی ​​در دانشگاه برکلی کالیفرنیا