تصویب طرح ״تصرف نوار غزه״ و پاکسازی مردم فلسطین از سوی کابینۀ امنیتی اسرائیل، حمله به سوریه به بهانه دفاع از ״دروزی״ ها، حمله به کشتی کمک رسانی به مردم در نوا غزه در آبهای بین المللی، ...
بمباران لبنان به بهانه مبارزه با حزب الله و بالاخره بمباران یمن بعنوان انتقام موشک پراکنی حوثی ها، آخرین تحرکات ماشین جنگی دولت اسرائیل در منطقه است.
این میلیتاریسم، جنگ و کشتار بیوقفه مردم بیگناه فلسطین، در کنار نعره های فاشیستی دست راستی ترین عناصر دولت اسرائیل مبنی بر پاکسازی قومی کامل نوار غزه و تبدیل کرانه باختری به نوار غزه، قرار است بن بست و بحران سیاسی اجتماعی در داخل اسرائیل، بحران هویتی و انزوای دولت آنرا، حتی در میان قدرتهای غربی، از انظار مخفی کند و محملی برای ادامه حیات هیئت حاکمه فاشیست اسرائیل باشد. كشتار و جنایتی كه علیرغم وعده های "پیروزی" قریب الوقوع، تا كنون جز شكست و نفرت چند میلیارد انسان در سرتاسر جهان، هیچ دستاوردی برای فاشیستهای حاكم بر اسرائیل به همراه نداشته است.
سیاست گسترش جنگ به خاورمیانه و به آتش کشیدن آن، چه از کانال کشتار مردم فلسطین به بهانه جنگ با حماس، حمله به لبنان به بهانه "جنگ با حزب الله و حوثی ها"، حمله به سوریه به بهانه ״دفاع از دوزی ها״، و چه از کانال کشیدن پای امریکا به جنگ با ایران برای ادامه حیات خود، مدتها است سیاست رسمی جریان اولترا فاشیست حاکم در اسرائیل است. سیاستی که پس از دو سال نه فقط شکست خورد که امروز بحران هویتی این جریان، انزوای بین المللی آن را عمیق تر کرده و آینده اسرائیل در منطقه را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. بحرانی که قتل عام تمام مردم فلسطین و اشغال کامل نوار غزه نه فقط قادر به تخفیف آن نیست که برعکس بحران سیاسی و مشروعیت دولت اسرائیل را در داخل اسرائیل بطور کامل زیر سوال برده است. تظاهرات چند هزاره نفره مردم اسرائیل در مقابل پارلمان این كشور، بلافاصله پس از تصویب طرح اشغال نوار غزه، با خواست پایان دادن به جنگ و نسل کشی در نوار غزه گویای تعمیق بحران سیاسی در اسرائیل است.
اعتراضات علیه کودتای قضایی دولت نتانیاهو قبل از حمله ۷ اکتبر حماس، اعتراضات گسترده برای آتش بس در اسرائیل، اعتراضات وسیع علیه نتانیاهو برای تلاش در تصفیه مخالفین خود در دستگاههای دولتی، تهدید اتحادیه های کارگری در اسرائیل به اعتصاب سراسری، تهدید بخشی از سرمایه گذاران اسرائیلی به متوقف کردن اقتصاد اسرائیل در صورت عملی شدن این تصفیه ها، بخشی از معضلات داخلی دولت اسرائیل است. هشدارهایی مانند اینکه دولت اسرائیل با تبدیل اسرائیل به میدان جنگی بی پایان با هزینه های اقتصادی هنگفت، با منزوی کردن اسرائیل و با قلع و قمع مخالفین درونی عملا ״اسرائیل را به کشوری جهان سومی تبدیل خواهد کرد که سرمایهگذاران خارجی از آن فرار خواهند کرد״، یا اینکه اسرائیل امروز ״نزدیکتر از همیشه به جنگ داخلی״ است، اینکه نتانیاهو اسرائیل را با ״خطر موجودیتی״ روبرو کرده است، اینکه بحران مشروعیت هیئت حاکمه، بحران هویتی و آینده ناروشن و تاریک اسرائیل که به گسترش موج مهاجرت و کمبود نیروی کار و امنتاع گسترده جوانان از خدمت در ارتش ترجمه شده است و تداوم جنگ و افزایش تلفات یعنی تعمیق این بحرانها و دهها هشدار دیگر از طرف صهیونیستهای لیبرال در اسرائیل فقط گوشه ای از وضعیت بحرانی در اسرائیل و معضلات داخلی دولت اسرائیل را نشان میدهد.
نسل کشی دولت اسرائیل در نوار غزه و قساوت جانیان اسرائیلی علیه مردم بیگناه فلسطین، کشتاری که رکورد جنایات تمام جنگهای تاکنونی، حتی رکورد جنایات فاشیسم هیتلری و کوره های آدمسوزی آن را شکسته است، همکاری تنگاتنگ و شرکت دول غربی در این توحش و نسل کشی، همکاری که بدون آن کشتار بیش از ۷۰ هزار انسان بیگناه ممکن نبود، مهر خود را به فضای سیاسی در جهان زده است. این جنایات مشترک به رابطه دولتهای حاكم و مردم، به شکلگیری دو صف مدافع فلسطین، میلیونها انسان بشردوست، و صف مدافع جنایات صهیونیستها، در هیئت حاکمه و نیروهای راست افراطی در جهان، و به شکلگیری جنبشی جهانی علیه این بلوک و جنایات آن منجر شد. این جنبش دفاع از مردم فلسطین را بعنوان سنگ محک بشردوستی و انسانیت و آزادیخواهی در تاریخ معاصر ثبت کرد. این جنبش شکست سیاسی بزرگی را به دولت اسرائیل و متحدین آن در غرب و انزوای کامل دولت اسرائیل و عربده کشان فاشیست و قصابان مردم فلسطین در جهان تحمیل کرد. جنبشی که دیوار اتحاد دول غربی با نهادهای بین المللی دست ساز آنرا شکست و شکاف در بلوک غرب، چه میان خود دولتها و چه میان دولتها و نهادهای بین المللی شان، عمیق و عمیق تر کرد. امروز نزدیكی و رابطه دوستانه با اسرائیل در سراسر جهان به عنوان شركت در جنایت و نسل كشی ترجمه میشود. عمق نفرت از اسرائیل چنان بالا است كه همه مدافعان تاریخی آن و شركا و حامیان اسرائیل در نسل كشی اخیر در فلسطین را وادار كرده که در توجیه این جنایات جانب احتیاط را رعایت كنند.
دولت اسرائیل امروز علاوه بر بحران سیاسی داخلی، در جهان بعنوان منفورترین و جنایتکارترین دولت شناخته میشود و منزوی است. مهم نیست سران دول غربی پشت درهای بسته و به دور از چشم مردم، با نتانیاهو و سایر قصابان غزه دیدار میکنند، مهم نیست میدیای دست راستی پس از نزدیک به دو سال کشتار و جنایت امروز گوشه هایی از آخرین توحش ماشین جنگی اسرائیل را منعکس میکنند و برای کودکان بیگناه غزه که در خطر مرگ بر اثر گرسنگی هستند اشک تمساح میزیرند، اسرائیل هیچگاه مانند امروز منزوی و سران آن مورد نفرت مردم جهان نبوده اند. دولت اسرائیل هیچگاه مانند امروز سمبل فاشیسم و جنایت و توحش و منزوی نبوده است.
امروز نه فقط در غرب که در خاورمیانه و بویژه در کشورهای عربی مسئله فلسطین و آزادی مردم آن به مهمترین مسئله سیاسی و اجتماعی داخلی تبدیل شده است. پس از ۷ اکتبر و آغاز حمله دولت اسرائیل به نوار غزه، از منظر مردم انساندوست در کشورهای عربی عادی سازی رابطه با اسرائیل بعنوان خیانت به مردم، نه فقط فلسطین که تمام کشورهای عربی، و خیانت به آرمان فلسطین شناخته میشود. اسرائیل و رابطه با اسرائیل به معضلی سیاسی اجتماعی داخلی برای دولتهای فاسد عربی تبدیل شده است و تلاش در فاصله گرفتن از اسرائیل و "دفاع" از مردم فلسطین، هرچند ظاهری، به آنها تحمیل شده است.
کار به جایی رسیده که حتی ترامپ که در داخل امریکا مشغول قلع و قمع، به معنای واقعی کلمه آن، مدافعین مردم فلسطین است و دفاع از مردم فلسطین را رسما جرم جنایی اعلام کرده است، حاضر نیست به جنگ طلبی دولت اسرائیل چک سفید بدهد. ترامپ عملا نشان داده است که منافع کوتاه مدت اسرائیل و کمک به اسرائیل برای برون رفت از بن بست و بحران، در رابطه امریکا با دولتها و نیروها در خاورمیانه جایی ندارد. جواب رد دادن روشن ترامپ به نتانیاهو برای آغاز جنگ با ایران، مذاکره مستقیم با حماس بدون اطلاع و علیرغم مخالفت نتانیاهو، آغاز مذاکرات با ایران بدون اطلاع اسرائیل و علیرغم مخالفت اسرائیل، توافق و آتش بس با نیروهای حوثی در یمن بدون اشاره یا فشار برای آتش بس حوثی ها با اسرائیل، سفر ترامپ، مبتکر ״پیمان ابراهیم״ (خاورمیانه با محوریت اسرائیل)، به خاورمیانه و در دستور قرار ندادن فشار به کشورهای عربی برای برقراری رابطه با اسرائیل و عدم سفر به اسرائیل، علیرغم تلاش لابی اسرائیل برای ملاقات با نتانیاهو، همه و همه موقعیت رو به زوال و اسفناک فاشیستهای حاکم در اسرائیل را به نمایش میگذارد.
کشتار بیشتر، نسل کشی همه جانبه تر، قطع دارو و غذا و آب و... از مردم غزه و گرسنگی دادن به آنها، اشغال نوار غزه، میلیتاریسم و افسار گسیختگی نظامی جواب دولت فاشیست و صهیونیسم در اسرائیل به این بحران است. این سیاست راه به جایی نخواهد برد، وضعیت دولت اسرائیل و فاشیسم حاکم در این کشور وخیم تر از آن است که بتوانند به این میلیتاریسم و جنگ طلبی ادامه بدهند و مردم در اسرائیل زیر فضای جنگی و ״خطر حمله دشمنان״ را ساکت نگاه دارند و حمایت متحدین تاکنونی خود را داشته باشند. این سیاست محتوم به شکست است اما بهای آنرا صدها هزار نفر زن و مرد، پیر و جوان و بویژه کودک بیگناه در نوار غزه با زندگی و آینده خود داده و خواهند داد.
به شکست کشاندن سریع این سیاست جنایتکارانه، به زیر کشیدن فاشیستها در اسرائیل، نجات مردم بیگناه فلسطین از گریبان دولت قومی-مذهبی اسرائیل و از بازی های کثیف دیپلماتیک میان دول ارتجاعی منطقه و ارتجاع جهانی و در یک کلام حل مسئله فلسطین و آزادی مردم فلسطین به حضوری قدرتمند تر، متحد تر و گسترده تر از مردم آزادیخواه و طبقه کارگر در جهان و بخصوص در خاورمیانه نیاز دارد. دولت اسرائیل، دول عربی، ارتجاع منطقه ای و دولتهای غربی و نهادهای بین المللی آن بخشی از معضل مردم فلسطین اند، با کنار زدن این نیروها میتوان و باید نجات مردم فلسطین از بیش از ۷۵ سال رنج و کشتار و بیحقوقی و آزادی آنان را ممکن کرد.