مبارزه علیه لغو حکم اعدام رو به گسترش است

علیه خفقان و اعدام

مبارزه علیه حکم اعدام و برای حق زندگی هر روز گسترده‌تر می‌شود. طی هفته گذشته، بسیاری از زندانیان، تشکل‌های کارگری، بازنشستگان و همچنین سندیکاهای کارگری بر ضرورت لغو همیشگی حکم اعدام تاکید کرده‌اند.

با تایید حکم اعدام برای پخشان عزیزی در دیوان عالی کشور و در کنار مبارزه برای ممانعت از اجرای حکم اعدام این مددکار اجتماعی، مبارزه برای حق حیات و لغو حکم اعدام جان دوباره‌ای گرفته است. طی یک هفته گذشته، نامه‌ها، بیانیه‌ها و اعتراضات خیابانی و گروهی ضمن تاکید بر ضرورت لغو حکم اعدام برای پخشان عزیزی، قدمی رو به جلو برداشته‌اند و از خواستی مطلق برای حق زندگی می‌گویند.

بند زنان زندان اوین مبارزان بسیاری علیه مجازات اعدام را در خود محبوس کرده است، مبارزانی که چه در بند و چه پس از آزادی در لغو آن کوشیده‌اند. در پی این مبارزه، برخی از زندانیان این بند از ملاقات با خانواده‌هایشان محروم شده‌اند. از سوی دیگر، تشکل‌های مستقل کارگری هم با بیانیه‌ها و نامه‌هایشان خواستار لغو حکم اعدام شده‌اند. سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه هم به این مبارزه پیوسته‌اند و جمعی از شهروندان هم خواستار لغو حکم اعدام هستند. برخی از قدم‌هایی که هفته پیش در جهت رسمیت‌بخشیدن به حق زندگی برداشته شد را مرور کنیم:

سپیده قلیان: باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت

[...] این‌جا تنها قصه یک فرد نیست، این‌جا داستان ما همه است. قصه‌ی پخشان با قصه‌ی همه ما گره خورده است، با قصه‌ی مادران چشم‌انتظاری که رد خون فرزندانشان در خیابان است، با قصه مردمانی که «زندگی» آرزویشان شده است. جمهوری اسلامی می‌خواهد ما را از هم جدا کند، قصه‌های ما را پراکنده کند و ما را به گوشه‌های انزوا براند؛ اما ما می‌دانیم که امید در گره‌خوردن همین قصه‌هاست، در بافتن یک زنجیره محکم از دردها و مقاومت‌ها، از اشک‌ها و ایستادگی‌ها. ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدایمان را بلند نکنیم فردا نوبت قصه دیگری خواهد بود. می‌خواهیم که این زنجیره را قوی‌تر کنیم. نگذارید قصه‌ی پخشان، قصه‌ای بی‌پایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصه‌ی او باشید. باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت. از زندگی زنجیری بسازیم در مقابل هر حلقه از طناب دار. دست من را می‌گیری که حلقه‌ی بعدی زنجیر باشی؟

۲۲ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، سپیده قلیان

حورا نیک‌بخت: پخشان عزیزی؛ زنی که واقعا به شعر نو شبیه است

دارم از اتاق چهار بند، فقط چند متر دورتر با توحرف می‌زنم اما می‌خواهم صدایم خیلی بلند باشد؛ آن‌قدر بلند که همه بشنوند و آنان که باید گوش بسپرند: پاییز ۱۴۰۱، وقتی در حال تدریس هم نتوانستم جلوی گریه‌ام برای بی‌گناهی محسن شکاری را بگیرم وکلاس را به دانش‌آموزان واگذار کردم، به خیالم هم نمی‌رسید زمانی با کسی که زیر حکم اعدام است هم‌بند شوم و روز و شب‌هایی را که می‌گذراند ببینم. با کسی؟ با زنی. با زنی؟ با پخشان عزیزی؛ با زنی که واقعا به شعر نو شبیه است؛ (پخشان در زبان کُردی به معنای شعر نو است) آن‌قدر شعر و آن‌قدر نو که حظ کردن از کنارش بودن کار هر کسی نیست.

۲۳ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، حورا نیک‌بخت

آنیشا اسداللهی: نه به اعدام خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل

هر نیروی سیاسی امروز باید ابتدا پیش از حمله بردن به دیگری از خود بپرسد آیا نه به اعدام برایش امری مطلق است؟ به چرایی این حقانیت تا چه حد آگاه است؟ باید از استثناها پرسید، باید به پرسش‌گری پرداخت، باید این انحصار تاریخی دولت‌ها در اعدام را روشنگری و افشا کرد. آنجا که سیاه‌چاله‌ای در لباس استثناها انتظار ما را می‌کشد تا به وقت سلطه و غلبه و قدرت گرفتن سر فراز کند. باید هر نیروی سیاسی را در برابر آحاد توده مردم با پرسش‌گری پاسخگو کرد. [...] اعدام در انحصار دولت‌هاست و نه به اعدام خواستی مطلق که آن را باید مطلق اندیشه، اراده و عمل کرد.

۲۵ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، آنیشا اسداللهی

هستی امیری: «وقتی آن زندان را ترک کردم به خودم، به تو، به تمام عزیزانم قول دادم تا سوختن آخرین چوبه دار، آخرین گیوتین مدرن دستانتان را رها نکنم»
خانوم پ، اینجا یک بار گفتم که تو ابدا مسئله اعدام را شخصی نکردی و اجازه ندادی نامت را فریاد بزنیم. اعدام را به طور کلی مسئله کردی. خوب یاد گرفتم که حتی اگر عزیزترین رفقایت هم زیر حکم اعدام باشند، باید کمی فاصله بگیری و ساز و کارهای سرکوب را عیان کنی. از تو خوب یاد گرفتم، تویی که زندگی‌ات مرزها را درنوردید و تنها از دل خانه امن خود علیه نسل کشی و جنگ ننوشتی، کوله‌بارت را برداشتی تا وسط میدان باشی. چرا که نجات جان یک آدم، لبخند یک آدم یا قصه‌ی یک آدم هم در جنگ مهم بود. تو خودسوزی زنان را دیده‌ای، تو آوارگی و بمب و داعش را دیده‌ای، علیه آن ایستادی و من فکر می‌کنم پس انسان تا انتها می‌تواند بر باورهایش زندگی کند. حتی اگر جهان علیه‌اش ایستاده باشد.

بخشی از یادداشت هستی امیری که در صفحه اینستاگرامش منتشر شده است

سروناز احمدی: پخشان یعنی شعر

اینجا معنی اسمت برای کسی سؤال شده. دوباره یادم می‌آید. پایین پله‌های اتاق سیگارم، توی سرما، آخرِ شب و مغلوب موج سهمگینی دیگر که غرقم نمی‌کند. تو می‌آیی و نمی‌روی. چون عادت نداری یعنی اصلا نمی‌توانی تنها بگذاری کسی را که در انتهای شب می‌یابی. آخر قانونش را خوب می‌دانی. آسمان را که ستاره هم بپوشاند، خورشید هم که طلوع کند، چرخ گردون هم که صدها بار بچرخد، شبِ آدمِ تنها در این «خاورمیانه»ات سپیدی به خودش نمی‌بیند. می‌پرسی «چی می‌نویسی؟» برایت می‌خوانم که «اینجا آدم فقط با خاطرات، دوستان و شعر می‌تواند از میان میله‌ها عبور کند». لبخند می‌زنی و می‌گویی «می‌دونی پخشان یعنی چی؟» باید خودم می‌فهمیدم. باید خودم از آن سربند محکمت می‌فهمیدم. باید خودم از عشقِ توی چشم‌هات به بلوط‌های کردستان می‌فهمیدم. باید از همین که جمع صنوبر و قامت سروی می‌فهمیدم. چیست که این‌ها همه هست و تماما پایدار است و مقاوم و به‌بندناکشیدنی؟ لبخند می‌زنی و می‌گویی «پخشان یعنی شعر.»

از صفحه اینستاگرام سروناز احمدی

تشکل‌های مستقل در محکومیت حکم اعدام پخشان عزیزی

صدور چنین احکام ظالمانه‌‌ای که به‌ویژه پس از خیزش بزرگ ۱۴۰۱ و زن، زندگی، آزادی، شتاب بی‌وقفه‌ای گرفته است، لبه تیز خود را با بیشترین سرکوب‌های وحشیانه و خشونت‌بار علیه زنان فعال زحمتکش نشانه رفته است، تا با پرونده‌سازی‌های واهی و سناریونویسی‌های دروغین امنیتی، بر اعتراضات و خیزش‌ها و برآمدهای خیابانی و تشکل‌یابی توده‌های به جان آمده، مانع ایجاد نماید. سرکوبگران حاکم که در عرصه‌های رویارویی مستقیم با مردم، با نیروی قاطع، فعال و بپاخاسته زنان و دختران جوان علیه ستم، تبعیض و استثمار، مواجه گردیدند که علی‌رغم حجم عظیمی از کشتارهای خونین، ساچمه آجین نمودن پیکر و چشمان فرزندان دلیر مردم، و بازداشت‌های گسترده و احکام زندان و حبس های طویل المدت و اعدام آنان، پا به پس ننهادند و همچنان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی حضوری فعال و معترضانه دارند. پس به‌زعم خودشان و منطق سرکوبشان، باید ریشه و پتانسیل بالای زنان مبارز و زندانیان سیاسی از بیخ خشکانده شود و در نهایت سرکوب و ایجاد رعب در کل جامعه را نیز در همین راستا تحقق پیدا کند.  افزایش تعداد اعدام‌ها و سرعت دادن به آن در زندان‌ها و گردن‌گیری از زنان برای بر پا کردن چوبه‌های دار ، در چنین بستری قابل درک است. تشکل های مستقل امضا کنندگان این بیانیه صدور حکم اعدام برعلیه پخشان عزیزی، مهدی حسنی، بهروز احسانی و سایر زندانیانی که زیر حکم ظالمانه اعدام هستند را محکوم می‌کنند و همه تشکل‌ها، فعالان و مردم زحمتکش را به دفاع از ایشان فرا می خوانند.

بخشی از بیانیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، کارگران بازنشسته خوزستان

انجمن صنفی معلمان کردستان (سنندج، سقز و زیویه، مریوان و سرآباد) در محکومیت حکم اعدام پخشان عزیزی

اعدام عدالت نیست، پایان فرصت بە برقراری عدالت است. [...] ما بر این باوریم کە جان انسانها گرانبها و ارزشمند است و حق حیات والاترین حق بشری است، بنابراین نباید بنا بە نگرش‌های سلیقەای، منافع سیاسی، گروهی و یا هیچ بهانە دیگری مورد تعرض قرار گرفتە و ستاندە شود. در دنیای مدرن امروزی تفاوتهای فکری و سیاسی امری پذیرفتەشدە و ممدوح است و نباید هیچ شهروندی بە خاطر ابراز عقیدە و کنش سیاسی و اجتماعیِ متفاوت مورد پیگرد قرار بگیرد. [...] اعدام نە تنها هیچکدام از آلام و رنج‌های بی‌شمار جامعە را درمان نمی‌کند، بلکە بر وخامت اوضاع می‌افزاید. لذا انحمن صنفی معلمان کوردستان از دست‌اندرکاران قضایی، امنیتی و اجرایی می‌خواهد ضمن لغو تمامی احکام اعدام صادرە، تلاشها و بررسی‌های لازم را برای حذف کامل و همیشگی «مجازات اعدام» از متون و قوانین جزایی آغاز کنند. همچنین از آنجا کە اعدام اثرات منفی و زخمهای عمیق بر روح و ‌روان جامعە می‌گذارد ضرورت ایجاب می‌کند که همەی شهروندان برای جلوگیری از اجرای چنین احکامی همراهی و همیاری لازم را داشتە باشند.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در محکومیت تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان توقف فوری حکم اعدام پخشان عزیزی، آزادی بی‌قید و شرط او و همچنین لغو حکم اعدام علیه بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، و‌ دیگر فعالان مدنی و سیاسی است. ما همچنین بار دیگر بر مخالفت قاطع خود با مجازات اعدام به‌عنوان مجازاتی غیرانسانی و ابزاری سرکوب‌گرانه تأکید می‌کنیم. جنبش‌های کارگری در ایران و سراسر جهان به‌طور قاطع با مجازات اعدام در هر شکل و بهانه‌ای مخالف‌اند. ما «مجازات اعدام» را ناقض حق حیات، عدالت اجتماعی، برابری و حق زندگی شایسته می‌دانیم و لغو آن را گامی مهم در جهت ایجاد جوامعی انسانی‌تر و عادلانه‌تر می‌شماریم. ما از تمامی کارگران و‌ تشکل های کارگری، سازمان‌های مدافع حقوق انسانی و جوامع مدنی بین‌المللی می‌خواهیم که در برابر این احکام ناعادلانه و سرکوب سیستماتیک، موضعی جدی و مؤثر اتخاذ کنند.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، ۲۴ دی‌ماه

تجمع اعتراضی فعالان اجتماعی در سنندج

روز چهارشنبه ۲۶ دی‌ماه، جمعی از فعالان اجتماعی و زنان با تجمع مقابل استانداری سنندج، نسبت به تایید حکم اعدام برای پخشان عزیزی اعتراض کردند.

بیانیه ۱۱ تشکل‌ صنفی: تنها راه توقف روند اعدام، اتحاد، همبستگی و عمل جمعی است

ما حمایت کامل خود را از زندانیان عضو کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که هر هفته با اعتصاب غذای خود علیه اعدام اعتراض می‌کنند، اعلام می‌داریم. همچنین، اعتراض شدید خود را نسبت به تأیید احکام اعدام زندانیانی همچون مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی ابراز می‌کنیم. هر اعدام، به معنای گرفتن عامدانه و آگاهانه جان یک انسان است. ما همچون اعضای این کارزار، بر این باوریم که تنها راه توقف روند اعدام، اتحاد، همبستگی و عمل جمعی است. بیایید با هم، فارغ از نوع اتهام و گرایش سیاسی یا فکری از تمامی زندانیان محکوم یا در معرض اعدام (سیاسی و غیرسیاسی) حمایت کنیم و گام‌های عملی در این مسیر برداریم.

انجمن صنفی فرهنگیان اسلام‌آباد غرب
کانون صنفی معلمان اسلامشهر
کانون صنفی فرهنگیان شهرستان الیگودرز
کانون صنفی معلمان استان بوشهر
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
انجمن صنفی معلمان فارس
انجمن صنفی معلمان کوردستان – سنندج
انجمن معلمان کوردستان – سقز و زیویه
انجمن صنفی معلمان کوردستان – مریوان و سروآباد
کانون صنفی فرهنگیان استان مازندران
انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان هرسین