شبهنظامیان عراقی طرفدار جمهوری اسلامی، با توقف اقدام علیه اسرائیل موافقت کردهاند. این شبهنظامیان با محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، به توافق رسیدهاند که در امور سوریه دخالت نکنند و اوضاع را از دور دنبال کنند.
هاآرتص در مطلبی نوشت، در حالی که حوثیها از زمان امضای توافق آتشبس با لبنان از یک ماه پیش، کماکان به حمله به اسرائیل و کشتیها در دریای سرخ ادامه میدهند، اما جبهه عراق آرام است. ظاهراً مبنای آتش بس در این جبهه، اصل «وحدت جبهه ها» است که حداقل از نظر تئوریک، همه نیروهای نیابتی ایران به آن متعهد هستند.
بر اساس این اصل، همانطور که جنگ یک سرمایهگذاری مشترک است، آتشبس نیز چنین است. این اصل که حوثیها هیچ نشانهای از پایبندی به آن نشان نمیدهند و توسط حسن نصرالله، رهبر حزبالله رهبری و هماهنگ میشد، مبتنی بر سیاستی است که به موجب آن، توقف جنگ در غزه، آتشبس حزبالله را به دنبال خواهد داشت. نصرالله هرگز به نمایندگی از سایر نمایندگان ایران تعهدی نداد.
مهمتر از آن، حزب الله مجبور شد قبل از دستیابی به آتش بس در غزه با یک آتش بس با اسراٸیل موافقت کند، بدون اینکه اطمینانی در مورد اینکه چه زمانی به آن خواهد رسید. در این شرایط، حتی قبل از هجوم تحریر الشام که بشار اسد را ساقط کرد، نیابتهای ایران با یک دوراهی مواجه بودند. آیا با وجود ادامه جنگ در غزه، این نیروها در لبنان تن به آتشبس میدهند یا باید از اصل سیاست تعیین شده توسط ایران پیروی کنند که بر اساس آن هر کدام از این نیروها در اقدامی بر اساس شرایط حاکم بر کشور خود اتخاذ و عمل میکنند.
این اصل به گونهای طراحی شده بود که دست تهران را برای انکار مسئولیت در قبال اقدامات نیابتیهای خود فراهم کند، گویی که آنها توسط تهران هماهنگ و اداره نمیشوند. ایران از این طریق به دنبال محافظت از خود در برابر حملات مستقیم بود. اما این دیگر برای مقابله با واقعیت جدید در سوریه کافی نیست.
ایران که اکثر نیروهایش از سوریه عقب نشینی یا فرار کردند و پایگاههای نظامی خود را در آنجا از دست داده است، هنوز تماس مستقیمی با رهبری جدید سوریه نداشته است و اکنون موظف است تحرکات خود را در منطقه و نه فقط در رابطه با اسرائیل بررسی کند. باید به سرعت یک استراتژی جدید شکل دهد که توانایی خود را برای تأثیرگذاری بر رویدادهای لبنان و رسیدگی به هزینههای جاری و متعاقب آن بازسازی حزبالله زنده نگه دارد.
ایران همچنین باید با از دست دادن موقعیت خود در سوریه، به ویژه در مقابل «تسلط دوستانه» ترکیه بر مراکز قدرت سوریه، مقابله کند. همچنین باید برای این احتمال آماده شود که کشورهای اروپایی مجدداً از شورای امنیت سازمان ملل بخواهند با توجه به نقض مداوم توافق هستهای، تحریمهای بینالمللی علیه ایران اعمال کنند و از داراییهایی که هنوز در اختیار دارد، به ویژه نفوذش در عراق، محافظت کند.
موضوع تداوم مشارکت شبهنظامیان عراقی طرفدار ایران در جنگ، بخش مهمی از ملاحظات ایران است و بر اساس گزارشهای رسیده از عراق و لبنان، به نظر میرسد این موضوع راهحلی هماهنگ و از پیش توافق شده پیدا کرده است.
الفرطوسی سخنگوی شبه نظامیان سید الشهدا، یکی از شبه نظامیان مسلح متعلق به "جبهه حمایتی"، در مصاحبهای با خبرگزاری شفق نیوز عراق، گفت که عملیات شبه نظامیان عراقی علیه اسرائیل با سیاست حزبالله در لبنان مرتبط است. او گفت که وقتی توافق آتشبس در لبنان حاصل شد، عملیات شبه نظامیان عراقی نیز متوقف شد. وی افزود که شرکایی در عراق وجود دارند که نسبت به این گونه عملیاتها ملاحظات خود را ابراز کردهاند و شبه نظامیان وی باید به آنها گوش فرا دهند.
وب سایت لبنانی الاخبار نزدیک به حزب الله روز یکشنبه گزارشی صریح منتشر کرد که بر اساس آن همه شبه نظامیان با دولت عراق در خصوص توقف عملیات علیه اسرائیل به توافق رسیدهاند. با توجه به تحولات سوریه، "تقاضاهای منطقهای و بینالمللی برای انهدام شبه نظامیان و تحویل تسلیحات آنها به کشورهایی که در آنها فعالیت میکردند"، افزایش پیدا کرده است؛ به گفته منبعی که این گزارش بر اساس آن تهیه شده است، یکی از اعضای ارشد شبه نظامیان نُجَباء عراق گفته است که ایران به این روند آزادی عمل داده است تا در مورد تحولات سوریه تصمیم بگیرد.
عراق کشوری کلیدی برای ایران است و اولین کشوری بود که پس از سقوط صدام حسین، دولت عراق را به رسمیت شناخت. این کشور برای ایجاد کنسولگری در اقلیم کردستان شتافت و به متحد عراق و به مهمترین شریک تجاری آن پس از جنگ دوم خلیج فارس تبدیل شد. کودتا در سوریه اکنون ایران و شبه نظامیان تحت حمایت آن و دولت عراق را در یک دوراهی بیسابقه قرار داده است.
در روزهای اول سقوط، زمانی که مشخص نبود مهاجمان تحریر الشام به کجا میروند و عمدتاً چه موفقیتی به دست آوردهاند، دولت عراق موضعی در محکومیت این هجوم اتخاذ کرد و از آنها خواست که وضعیت سوریه را دست نخورده باقی بگذارند. هنگامی که میزان موفقیت مهاجمان مشخص شد، دولت موضع خود را تغییر داد و شروع به انطباق با وضعیت جدید گرفت و خواستار ایجاد کشوری تحت حاکمیت قانون در سوریه شد که از حقوق اقلیت ها محافظت کند.
محمد شیعه السودانی، نخست وزیر عراق، به منظور هماهنگ کردن مواضع خود، سلسله جلساتی را با رهبران منطقه برگزار کرد. عراق میزبان ۳۰۰۰ سرباز سوری بود که به خاک این کشور گریخته بودند، اما خیلی سریع به آنها دستور داد پس از خلع سلاح به سوریه بازگردند و قصد داشتند سلاح های خود را به دولت سوریه بازگردانند. بغداد همچنین با فشارهای شدید بینالمللی، عمدتاً آمریکایی، مواجه بود، که عراق را ملزم کرد تا شبه نظامیان طرفدار ایران، «حشد الشعبی» را منحل کند.
مشکل این است که شبه نظامیان عراقی به بخشی جداییناپذیر از حاکمیت در عراق تبدیل شدهاند. تسلط داعش بر بخشهای وسیعی از عراق در سال ۲۰۱۴ و ضعف رقتبار ارتش عراق، تصمیم به راهاندازی «حشد الشعبی» را بر اساس حکمی دینی که توسط روحانی ارشد شیعه، علی سیستانی، در سال ۲۰۱۴ اعلام شد، و با دستورات نوری المالکی، نخست وزیر وقت عراق، به همراه داشت. «حشد الشعبی» که بیش از ۷۰ شبکه شبه نظامی را اداره می کرد، نیرویی از شبه نظامیان طرفدار ایران را نیز به وجود آورد که بخشی از «حلقه آتش» ایران شدند.
این شبه نظامیان یکدست نیستند. برخی از آنها به علی سیستانی، مخالف سرسخت سیاسی و ایدئولوژیک نظام حکومتی ایران وفادار هستند. دیگران از حمایت سیاستمداران و روحانیونی برخوردارند که لزوماً حامی ایران نیستند. با این حال، شبه نظامیان طرفدار ایران تنها بازوی نظامی تهران نیستند. آنها به عنوان یک اهرم سیاسی مشابه آنچه که حزب الله در لبنان اعمال میکند، عمل میکنند. شبه نظامیان «حشد الشعبی» به بخشی رسمی و جدایی ناپذیر از نیروهای امنیتی عراق تبدیل شدهاند و از بودجه دولتی آن تامین میشوند.
با این حال، شبهنظامیان طرفدار ایران نیز جریانی موازی با بقیه است که از منابع مالی و تسلیحاتی معینی تغذیه میکند. برخی از منابع مالی این جریان، شاید اکثریت آن، مبتنی بر تصرف بسیاری از منابع اقتصادی، از جمله «بانکهای خصوصی»، مناقصهها برای پروژههای دولتی، پایانههای نفتی، جمعآوری هزینههای ترانزیت و مالیاتهای محلی است. این مجموعه نظامی ـ مالی که بر اساس الگوی راهاندازی شده توسط سپاه پاسداران در ایران و حزبالله لبنان فعالیت میکند، آنها را به یک دولت موازی با قدرت و نفوذ بر سیاستهای دولت عراق تبدیل کرده است. با وصف این، تنها برخی از شبه نظامیان طرفدار ایران در «محور مقاومت» به قصد حمله به اهداف اسرائیل و آمریکا شرکت کردند، در حالی که جناحهای شبه نظامی دیگر در عراق در حاشیه ماندند.
این تردید وجود دارد که دولت عراق حتی بتواند قصد خود را برای از بین بردن این شبه نظامیان اعلام کند، چه رسد به اینکه این کار را بدون ایجاد یک بحران سیاسی با درگیریهای خشونت آمیز بعدی در خیابان ها آغاز کند. برای جلوگیری از این امر، باید به «سکوت نظامی» (برای ایران نیز) دست یابد تا نه تنها فشارهای بینالمللی را خنثی کند، بلکه از احتمال آنچه در سوریه اتفاق افتاد، در عراق جلوگیری کند. در عراق هم جناحهای صاحب نفوذی هستند که سالهاست با نفوذ ایران در این کشور مخالف هستند.
تصمیم شبهنظامیان هماهنگ با ایران برای خودداری از شلیک به سمت اسرائیل و اهداف آمریکایی، حداقل در کوتاهمدت میتواند به دولتهای عراق و ایران آرامش سیاسی لازم را بدهد تا زمانی که اوضاع در سوریه روشنتر شود و تا زمانی که رئیسجمهور آمریکا روشن شود. ترامپ به زودی مسئولیت کاخ سفید را بر عهده میگیرد.