شعار "زن، زندگی، کردستان" چرا ناسیونالیستی و ارتجاعی ست و باید با آن مخالفت کرد؟!

جدال دیدگاه‌ها

شعار “زن، زندگی، آزادی” که در ابتدا در بستر مبارزات زنان ایران و جنبش آزادی‌خواهانه به عنوان نمادی از رهایی از ستم‌های سیستماتیک و مردسالارانه مطرح شد، به سرعت به یک شعار جهانی تبدیل گشت.

این شعار در پی خیزش حق زن در ایران و مبارزات علیه حکومت اسلامی و ساختارهای مردسالارانه، به نمادی از آزادی و برابری جنسیتی در سطح جهانی بدل شد. دلیل جهانی شدن این شعار، گره خوردن آن با مبارزات گسترده زنان علیه ظلم و تبعیض در ایران و در سراسر جهان بود. شعار “زن، زندگی، آزادی” نشان‌دهنده‌ی یک جنبش فراگیر و انسانی بود که در پی رهایی از تمامی انواع ستم‌ها و نابرابری‌ها بود و از مرزهای جغرافیایی و قومی فراتر رفته و به یک دغدغه جهانی تبدیل شد.

در خیزش ژینا یا مهسا امینی، به وضوح شاهد بودیم که شعار سراسری تمامی ایران “از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان” بود. این شعار در حقیقت نمادی از یک جدال و جنگ رودر رو، بین جنبشی آزادی خواهانه، مترقی و پیشرو، قدرتمند و مدرنیته با یک حکومت ارتجاعی اسلامی ضد زن و در کل ضد انسان بود و هژمونی یک نگرش جهان‌شمول جنبش حقوق زنان در ایران بود. در این روند، جنبش حق زن توانست هژمونی خود را به دست آورد و این نه تنها در شعارها، بلکه در حرکات اعتراضی سراسری ایران به وضوح نمایان شد. این شعار نه تنها از مرزهای جغرافیایی ایران عبور کرد، بلکه مرزهای جهانی را نیز پشت سر گذاشت و زنان سراسر دنیا با آن هم‌صدا شدند. بنابراین، هژمونی این شعار در اصل بر این نکته تاکید دارد که باید مرزهای جغرافیایی و قومی را پشت سر بگذاریم و بر روی اصل “انسان آزاد” تمرکز کنیم.

همچنان که امروز شاهدیم که صدای آزادی‌خواهی مردم از داخل زندان‌ها تا بیرون آن در سراسر کشور به یک صدا تبدیل شده و فریاد “نه به اعدام” از همه جای ایران شنیده می‌شود. این صدا دیگر متعلق به هیچ قومیت یا جغرافیای خاصی نیست و اهمیتی ندارد که کسانی که جانشان در خطر اعدام است اهل کدام خطه ی این سرزمین هستند، بچه‌های اکباتان ( مرکز نشین) یا وریشه و پخشان ( کردستان)، بلوچ، شمال، جنوب یا آذری، هرآنکه زیر حکم اعدام قرار دارند. در سراسر ایران، فارغ از قوم و زبان و… یک هدف مشترک باید وجود داشته باشد: شکستن چوبه‌های دار، حمایت از زندانیان زیر حکم اعدام و قیام علیه اعدام تا لغو این احکام قرون وسطایی.

اما امروز، متاسفانه شاهد تغییرات معناداری در این شعار هستیم که به نظر می‌رسد هدف آن محدود کردن مفاهیم جهانی و انسانی این شعار به یک منطقه خاص و قومیت ویژه است. تبدیل شعار “زن، زندگی، آزادی” به “زن، زندگی، کردستان” در حقیقت سرقت یک جنبش عظیم سراسری است که به مبارزه برای حقوق زن و آزادی فردی نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی پرداخته است و آن را به یک جنبش محدود و قومی تبدیل می‌کند. این تغییر، هدفی قومی و منطقه‌ای را به جای اهداف انسانی و جهانی در پیش می‌گیرد.
شعار “زن، زندگی، آزادی” در اصل برای همه زنان و تمامی انسان‌ها در سراسر جهان است. این شعار نمادی از مبارزه علیه ظلم و تبعیض‌های سیستماتیک است، نه تنها برای یک قوم یا منطقه خاص، بلکه برای تمامی انسان‌ها، فارغ از قومیت، جنسیت یا مذهب. اما وقتی این شعار به “زن، زندگی، کردستان” تغییر می‌کند، عملاً توجه و تمرکز آن به یک منطقه خاص محدود می‌شود و به نوعی حرکت به سمت تفکرات قومی و ناسیونالیستی است .

این تغییر نه تنها هدف اصلی مبارزه را تغییر می‌دهد، بلکه موجب تفرقه‌افکنی و شکستن اتحاد می شود . وقتی شعار به “کردستان” محدود می‌شود، عملاً بسیاری از مردم ایران که در دیگر مناطق زندگی می‌کنند، از این جنبش خارج می‌شوند. در نتیجه، پیام جهانی “آزادی” که باید به تمام انسان‌ها برسد، نادیده گرفته می‌شود و این شعار به ابزاری برای پیشبرد منافع قومی و منطقه‌ای خاص تبدیل می‌شود.

در این روند، ما شاهد استفاده ابزاری از درد و رنج مردم کردستان برای تقویت منافع قومی و ملی و کردایتی هستیم. جنبش آزادی‌خواهی که باید برای تمامی انسان‌ها، فارغ از ویژگی‌های قومی، مذهبی و زبانی باشد، اکنون به ابزاری برای پیشبرد یک هدف قومی تبدیل شده است. در حقیقت، این تغییر جهت نه تنها به ضرر جنبش حقوق زن است، بلکه به ضرر تمامی جنبش‌های آزادی‌خواهانه ی دیگر است که بر اساس اصل آزادی برای همه انسان‌ها ست.

اگرچه مبارزات مردم کردستان در تاریخ و مبارزات آزادی‌خواهانه بسیار ارزشمند است و این مردم نقش مهمی در مقابله با ظلم و تبعیض و ناسیونالیستی داشته‌اند، اما استفاده از شعار “زن، زندگی، کردستان” بجای “زن، زندگی، آزادی” برای پیشبرد اهداف عده ای ست که می خواهد از این نمد کلاهی برای اهداف ناسیونالیستی و قوم پرستی خود ببافند . مبارزه برای آزادی زن با اهداف و شعارهای قوم پرستانه نه تنها در تضاد است بلکه بشدت زنان را با ارتجاع مذهب، دین ، باورهای قومی و فرهنگی تحت ستم قرار می دهد .
بنابراین، تغییر شعار “زن، زندگی، آزادی” به “زن، زندگی، کردستان” در واقع سرقت یک جنبش عظیم سراسری است که هدف آن رهایی از ستم و تبعیض در سطح جهانی است. این تغییر نه تنها جنبش آزادی‌خواهی و برابری جنسیتی را محدود می‌کند، بلکه آن را به ابزاری برای پیشبرد اهداف قومی و ناسیونالیستی تبدیل می‌کند. این تغییر جهت به ضرر نه تنها زنان، بلکه به ضرر تمامی جنبش‌های آزادی‌خواهانه است که بر اصول جهانی و انسانی آزادی، برابری پای می‌فشارند. برای حفظ اصل این جنبش و اهداف آن، باید از تبدیل این شعار به ابزاری برای تقویت تفکرات قومی و ناسیونالیستی جلوگیری کرده و آن را به عنوان یک نماد جهانی از آزادی و برابری برای تمامی انسان‌ها حفظ کنیم و نگذاریم با شعار "زن، زندگی، کردستان"، جنبش آزادی خواهانه زن، زندگی، ازادی به یغما برود.