آیا ایران سوریه خواهد شد؟ هنوز روشن نیست که سوریه چه خواهد شد که بتوان گفت که آیا ایران شبیه آن خواهد شد یا نه؟ اینکه ایران سوریه نخواهد شد از طرف برخی از اپوزیسیون ایران در دوران قدرت و پیشروی داعش مطرح میشد که ...
با فرضیات مبهم و با ساده نگری و دخالت دادن اندکی از انبوه فاکتورهای پیچیدهی سیاسی اجتماعی دورانِ منطقه، به جمعبندی مورد علاقهی خود می رسیدند. اما اکنون، پس از سقوط رژیم اسد، آنهایی که به امریکا و اسرائیل دل بستهاند تا دستی از آستین برآرند و از دست رژیم اسلامی نجاتشان دهند، باید کمی به خود آیند و واقعیات تلخ روزانه ی سوریه را با ذره بین دنبال کنند، البته آنهایی که ساده لوحانه و صادقانه اعتقاد دارند، نه آنهایی که می دانند و می خواهند.
اما مختصری از تاریخ نه چندان دور سوریه و وضعیت کنونیاش:
حدود یک سال پیش، ژنرالِ برجسته ی امریکایی وسلی کلارک Wesley Clark در مصاحبه ای با ایمیگودمن درDemocracy Now فاش کرد که یکروز پس از حمله ی سپتامبر ۲۰۱۱، به او گفته بودند که برای حمله به عراق آماده بشود و وقتی پرسیده بود که آیا موردِ جدیدی رادر رابطه با حمله یازده سپتامبر یافتهاند، جواب داده بودند که نه، انگار چون نمی دانیم مشکل تروریست را چطور حل بکنیم و ارتشی قوی نیز داریم، برای حل هر مشکلی ار ارتش برای سرنگونی حکومت ها، مثل چکش بر میخ، استفاده خواهیم کرد. سپس دو سه هفته بعد به او قطعنامه ای سری را نشان داده بودند که در آن آمده بود که امریکا در صدد است که در طول پنج سال آینده، هفت حکومت را سرنگون کند. هرچند این پنج سال به بیست و سه سال کشیده شد ولی تا کنون از آن حکومت ها، شش تا را سرنگون کرده اند و فقط تا کنون حکومت ایران سرنگون نشده. در قطعنامه ی مذکور، این هفت کشور نام برده شده بودند: عراق، لیبی، لبنان، سودان، سومالی، سوریه، و ایران.
از سال ۲۰۱۱، در زمان بهار عربی، جنگ داخلی در سوریه آغاز و تا کنون ادامه دارد. شرایط اقتصادی هر روز به دلایل سیاسی و جنگ داخلی و تحریم امریکا و پیروانش بد و بدتر شده و در نهایت بحرانی شد. البته حکومت اسد نیز خود نقشی عمده در این بحران داشت.
پس از ۲۰۱۱، سوریه جولانگاه کشورهای خارجی گردید و هر کدام به نحوی، سیاست و اقتصاد و وضعیت کشور را بسوی وخامتی کشاندند. کشورهای امریکا و ترکیه بطور فیزیکی در شمال سوریه و روسیه و ایران با نفوذِ سیاسی نظامی خود حضوری دایم در سوریه یافتند. امریکا مناطق نفت خیز سوریه را با استقرار دست نشاندگان خود در تصرف خود درآورده و ترکیه بخشی از خاک سوریه را با بهانه ی امنیت خود در مقابل کردها تصرف کرده است. قابل توجه اینکه ترامپ در مصاحبه ای، اخیرا مستقیم گفت که ما بخاطر نفت و فقط نفت آنجاییم، بر خلاف افاضات دیگر دولتمردان امریکایی که می گفتند برای جنگ با تروریسم و یا اینکه میخواهند دموکراسی (بخوانید تابوت دموکراسی) را به اینجا و آنجا ببرند و حقوق کردها را بگیرند و… .اکنون از چند روز پیش، اسراییل نیز بخشی از مناطق مرزی سوریه را نیز اشغال کرده است. نقشه ی سوریه و مناطق اشغالی به پایین مقاله اضافه شده است.
سربازان سوریه حقوقی برابر با سه دلار در ماه دریافت می کردند و جنگنده های همردیف حریف آنها تا ماهی هزار دلار از اربابان خود دریافت می نمودند، سربازان سوری بشدت از فقر مالی به فساد کشانده شده بودند تا جاییکه برخی از آنها، تفنگهای خود را به دشمنان می فروختند. البته این فاکتور اصلی در سقوط بشر اسد نبود. ایران و روسیه به اسد از این بابت هشدار داده بودند و خواسته بودند که بشار به باز سازی ارتش بپردازد. اسد پس از حمله ی اخیر شورشیان در دسامبر ۲۰۲۴، حقوق ارتشییان را ۵۰٪ بالا برد بجز حقوق سربازان وظیفه را. گفتنی است که در چند ماه اخیر، اردوغان تمایل به ملاقات با اسد را نشان داده بود، اما اسد بر خلاف توصیه ی روسیه و ایران، از ملاقات با اردوغان خودداری کرده بود و گفته بود با کسی که هنوز خاک کشورش را در تصرف دارد، چه ملاقاتی می تواند داشته باشد.
رهبر شورشیان که اسم اصلی او احمد الشاره است، یکی از رهبران داعش بود که در نتیجه ی اختلاف القاعده و داعش، از داعش جدا شد و یکی از شاخه های اصلی القاعده، النصره، را رهبری میکرد. در سال ۲۰۱۶، ادعا کرد که النصره دیگر از القاعده جدا شده و اسم سازمان خود را به فتح الشام و سپس در سال ۲۰۱۷ به تحریر الشام تغییر داد. او پنج سال، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹، در یکی از زندانهای امریکایی ها در عراق به نامِ بوکا، زندانی بود و پس از آزادی از زندان به سوریه رفت. گویی انکته ی اصلی تفاوت استراتژی القاعده (و یاتحریر الشام) و داعش بر سر این بود که داعش می خواست هر کس را که با آنها کاملن در یک خط نباشد از بین ببرد و القاعده می گفت که هدف اصلی امریکا است و اولویت با جنگ با امریکا است. البته در عمل، چندان تفاوتی نداشتند.
خبرنگاران غربی با سر و صدا مدام از شادی و جشن های مردم سوریه از سرنگونی اسد خبر می دهند و از بخش قابل توجهی که درِ خانههایشان را بروی خود قفل کرده اند و یا دارند و یا در صددند که کشور را از ترس جانشان ترک کنند، خبری چندان منعکس نمی کنند. البته برخی از این گزارشات مانند آن ها که عزیزانشان را از زندان های مخوف اسد آزاد شده می بینند، کاملا درست است و یا آن هایی که از دیکتاتوری اسد به ستوه آمده اند و یا آن هایی که در ایدئولوژی اسلامی همراه و همفکر احمد الشاره هستند. برخی از این شادمردمان، نیز به همان وهمی گرفتارند که اکثر جمعیت ایران در انقلاب ۵۷ ایران نسبت به خمینی گرفتار بودند، این دسته به وعده های احمد الشاره که برای تثبیت حکومت خود وعدهی دموکراسی و امنیت می دهد باور دارند. انگار اگر صد خمینی در تاریخ خاورمیانه ظهور کنند باز مردم، برای صدمین بار، ساده لوحانه باورشان خواهند کرد و درس از تاریخ نخواهند آموخت. هرچند که بنظر می آید که احمد الشاره، سرسپردگی خود را به امریکا و اسرائیل چندان پنهان نمی کند.
دولت آمریکا برای هر گونه اطلاعی از ابومحمد الجولانی (احمد الشاره) ده میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود و هر تماسی از طرف امریکاییان را با او ممنوع اعلام کرده بود. اسم او جزو رهبران تروریست جهانی است، هنوز این اعلان از سایت جایزه برای عدالت امریکا حذف نشده.
دو روز پس از صلح بین اسراییل و حزب الله، اسرائیل نیروهای نظامی خود را متوجه سوریه کرد و به گفته ی خود اسرائیل، در ۴۸ ساعت بیشترین حملاتِ هوایی در تاریخ خود را به پایگاه های نظامی و انبار اسلحه ها و یک مرکز تحقیق و تولید اتنظامی سوری ها نجام داد و در مرز سوریه تانک های خودش را مستقر کرد. احمد الشاره در مصاحبه های خود هیچ اشاره ای به حملات اسرائیل تا روزِ شنبه نکرده بود و فقط ایران و روسیه را بعنوان دشمنان سوری هنام برده بود. روز شنبه چهاردهم دسامبر در مصاحبه ای که در اسراییل تایمز نیز منتشر شده بود، بالحنی بسیار نرم بدون ذکر هیچ جزئیاتی گفته بود که لازم نیست اسرائیل دیگر حمله بکند، به جنگ دیگری در منطقه احتیاجی نیست.همزمان با حملات اسرائیل، دولت امریکا نیز بیش از هفتاد حمله ی نظامی به سوریه را به بهانه ی حمله به انبار اسلحهی نیروهای نیابتی ایران انجام داد.
ابومحمدالجولانی با تغییر هویت قدیمی خود از یک تروریست القاعدهای با هویتی جدید که خود را انقلابی می خواند پیدایش شد، در طول چند سال، سرباز اسلام به سرباز مردم تبدیل شده بود. و حتی با اسم اصلی خود، احمد الشاره (نه اسم القاعدهای خود یعنی ابومحمد الجولانی) وارد عمل شد. او حتی اخیرا لباس قدیمی خود را در آورده و با کت و شلوار با خبرنگاران مصاحبه می کند. او که در تاریخ فعالیت های خود، حاضر به پذیرفتن هیچکس که کمی متفاوت از او و اعتقاداتش عمل می کرد نبود و اکثرا آن ها را سر می برید، اکنون با پیامی صلح آمیز به بازار آمده و مدعی است که همه ی گروه های سوری و مردم سوریه با هر مذهب و مرامی در کشور او در امنیت و پذیرفته هستند. هر چند هم اکنون گزارشهایی همراه با عکس از جنگجویان او نشان داده می شودکه به وضع فجیعی مخالفین را اینبار نه با سر بریدن بلکه با تیر اعدام می کنند و علویان را خوک کثیف می نامند، باید منتظر شد که او ادعا بکند که این نیروها سرخود این اعدام ها را انجام می دهند.
سه روز پس از سرنگونی اسد، باسل حموی، رئیس دفتر بازرگانی دولت جدید احمد الشاره، در مصاحبه ای اعلام کرد که دولت جدید، اقتصاد رقابت آزاد را در کشور پیاده خواهد کرد. گفته می شود پس از این اظهار، وال استریت در صدد برآمده تا اسم او را از لیست تروریست ها حذف کند (هنوز در پی این سند هستم).
نتانیهو، کریدیت سرنگونی اسد را به خود و کشور اسراییل اعطا نمود.
آبی: اسراییل، فیروزه: ترکیه، زرد: کردهای دست نشاندهی آمریکا، سبز: شورشی های الجهاد