نمایش انتخابات ریاست جمهوری و وعده‌های دروغین نامزدها در میان فقر و گرانی روزافزون! شیخ حسن روحانی رییس‌جمهور اسلامی پیش‌تر در سریال وعده‌های خود اعلام کرد بود «در پایان سال ۱۳۹۹ سطح متوسط معیشت حدود ۱۰ میلیون نفر از فقیرترین افراد جامعه حداقل به میزان ۵ برابر وضع موجود ارتقا خواهد یافت.» در حالی که در اوایل فروردین ۱۴۰۰ خبرگزاری‌ها جمهوری اسلامی اعلام کردند که حداقل حقوق کارگران در سال جاری ۲ میلیون و ۶۵۵ هزار و ۴۹۵ تومان تعیین شده است.

مراسم 28 خرداد، تهدید اتمی و جانشینی خامنه ای – رضا مقدم

رئیس جمهور شدن یک آدمکش و وصله های ناجور – رضا مقدم

علل سیاسی فلاکت اقتصادی – نگاهی به مناظره اول – رضا مقدم

متن سخنرانی خالد حاج محمدی به مناسبت دهمین سالگرد هفته حکمت در تورنتو: دوره هائی آدم احساس میکند، به عنوان یک کمونیست، در جائی ایستاده است و برای خود پشتوانه ای دارد و بر دستاوردهایی که طبقه کارگر و کمونیستها در طول دهه های گذشته کسب کرده اند تکیه زده است. فکر میکنید بعضی از مسائل بدیهیات است. بعضی از مفاهیم، بعضی از عقاید و باورها، سنتها و فرهنگ و اخلاقیات، داده ای عادی و پیش پا افتاده است. مثلا اینکه سرمایه داری خوب نداریم، بورژوازی غیر سرکوبگر و دمکرات اتوپی است،

مقدمه: متنی که میخوانید بر مبنای سخنرانی است که من در تاریخ ۶ ژوئن ۲۰۱۵ در لندن به مناسبت "هفته حکمت" داشتم. این متن بر مبنای اظهار نظر شرکت کنندگان تدقیق و تکمیل شده است. عنوان صحبت "منصور حکمت و جنگ ایران و عراق" است. یا بهتر است بگوئیم "جنگ ایران و عراق و کمونیسم معاصر ایران". علت انتخاب این سوژه از نظر من این بود که امروزهمان فاکتورها، همان صف بندیها ، بیش از هر زمان دیگری در فضای جدالهای سیاسی طبقاتی در جهان معاصر و در ایران، دوباره عمل می کند. از اینرو، مرور آن تجربه و جدالهای فکری،

بدون منصور حکمت، چپ ایران، چپ توده ایستی و ملیگرا باقی میماند و کمونیسم جایگاه واقعی خود را به عنوان امر و جنبشی برای رهایی کارگران و جنبش کارگران نمییافت. کمونیسم کارگران زیر نفوذ انواع و اقسام کمونیسم بورژوازی باقی میماند. منصور حکمت کسی است که دگرگونی عمیقی در نگاه و پراتیک یک نسل از کمونیستها، یک نسل از کارگران کمونیست بوجود آورده است. او با ذهنی خلاق و منعطف و با تسلط به مارکسیسم و مسائل روز دنیا، به نقد جهان معاصر، به پدیده ها و تحولات اجتماعی و سیاسی میپرداخت

 

جمهوری اسلامی با چیدمان و شرایطی که در آستانه انتخابات ایجاد کرده است به دنبال چیست؟ چرا بنحو کم سابقه ای همه کاندیداهای جناح های رقیب را غربال کرده است و از برگزاری یک انتخابات رقابتی حتی میان جناح ها و گرایشات درونی خود هم اجتناب میکند؟ جمهوری اسلامی به کجا میرود؟ رابطه جناح ها با یکدیگر چگونه خواهد شد؟ با توجه به انقباض بیش از پیش هسته سخت حکومتی و محدود شدن پایه های حکومت و انسداد مطلق، جامعه چگونه عکس العمل نشان خواهد داد؟

ابراهیم رئیسی که باید به اتهام جنایت علیه بشریت بر صندلی محاکمه نشانیده و مجازات شود، قرار است از میان ۱+۶ کاندیدای غربال شده ی خامنه ای، بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند! این رخداد در نظام سرمایه داری توتالیتر و جنایت پیشه ولابتی، امر عجیبی نیست. سر و صدای طرفداران کاندیداهای حذف شده در این میان را باید به حساب امید کاذب آنها برای نجات جمهوری اسلامی از راه های “نرم” نوشت. تنگ تر کردن حلقه “خودی ها” در میان جنایتکارترین و منفورترین مهره های رژیم، آخرین راه چاره، بازیگران نگرانی است که در آستانه ی “کیش و مات شدن” هستند.

جنبش آزادیخواهی در بوته آزمایش: صندوق چرخانی و رای گیری برای تعیین “رئیس جمهور” در حکومت اسلامی همیشه مضحکه و امسال از همیشه مضحکه تر، نمایشی پوچ تر و اسم گذاری “انتخابات” بر روی آن بیش از هر زمان توهین به شعور انسانها در یک جامعه هشتاد میلیونی متنفر از گانگستریسم اسلامی است. بساط امسالشان بیش از هر دوره ای سوت و کور است. از هم اکنون آمارهای جعلی و قلابی منابع حکومتی، عدم شرکت اکثریت عظیم مردم را پیش بینی و حتی تبلیغ میکنند.

“انتخابات” ریاست‌ جمهوری اسلامی ۱۴۰۰ سیزدهمین دورهٔ نمایشهای اسلام سیاسی در ایران است که روز جمعه، ۲۸ خرداد ماه سال ۱۴۰۰ همزمان با انتخابات ششمین دورهٔ شوراهای اسلامی شهر و روستا، میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برگزار و طی آن از جمله هشتمین رئیس‌جمهور ایران از “صندوق” ها سر در می آورد و به احتمال قوی پروسه جانشینی خامنه ای، کلید خواهد خورد. اما اینها فقط علائم ظاهری تحولات و سناریوهای پیچیده تری برای کنترل امواج در اعماق اند.

هسته سخت قدرت شکننده تر از هر زمان: پروسه انتخابات در میان جناحهای جمهوری اسلامی در سال ١٤٠٠، ظاهرا جناح حاکم شامل خامنه ای و سپاه را منسجم کرده است. اما این فقط ظاهر قضیه است. اگر کسی بخواهد یا بتواند کل تصویر و آینده حکومت را ببیند متوجه میشود تصمیم گیرندگان اصلی حکومت اسلامی این سیاست را از سال ١٣٩٢ بطور برجسته ای آغاز و سال ١٤٠٠ به اوج خود رسانده اند. سال ١٣٩٢ همه افراد شاخص جناح اصلاح طلب بوسیله شورای نگهبان کنار گذاشته شدند،

قرار است کنفرانسی مجازی در مورد ضرورت تحریم انتخابات, در روزهای شنبه و یکشنبه بتاریخ ۵ و ۶ ژوئن ۲۰۲۱ برگزار شود. این روزها از این نوع کنفرانس ها بخصوص در رابطه با تحریم انتخابات در فضای مجازی فراوان است. بنده نیز بعنوان میهمان به این کنفرانس دعوت شده ام. کما اینکه یکشنبه پیش نیز یکی از سخنرانان کنفرانس دیگری هم بودم. تعدادی از هموطنان با بنده تماس گرفتند و مدعی شدند که به دلیل حضور گروه های اتنیکی, این کنفرانس "تجزیه طلب ها" است.

 

در چند هفته اخیر سلفی ها با بهره گیری از تجربیاتشان در افغانستان و سوریه و عراق به سبک داعشیها به جان مردم کردستان افتاده اند. تاکنون حداقل در سه شهر مریوان، سقز و سنندج با شمشیر و اسلحه گرم به مردم و علی‌الخصوص جوانان حمله ور شده اند و بعد هم با خیال راحت به محل کار و یا خانه هایشان برگشته اند. این حاشیه امنیتی که سلفی ها از آن برخوردارند دقیقن همان نکته ایست که از یک سو بر رعب و وحشت بیشتر در جامعه دامن زده است

با آتش بس ٢١ مه ٢٠٢١ بین حماس و اسرائیل ، دوره جدیدی برای جنبش ملی فلسطین آغاز می شود. پس از لغو انتخابات مجلس توسط محمود عباس ، احزاب با چالش های یک خیزش جدید روبرو شده اند
در پایان آوریل ٢٠٢١ ، شبح چنددستگی بین فلسطینی ها دوباره ظاهر شد. محمود عباس ، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ، انتخابات قانونگذاری را که قرار بود در ماه مه برگزار شود در حالی لغو کرد که ٣٦ لیست توسط کمیسیون مرکزی انتخابات تأئید شده بود و ٩٣٪ فلسطینیان به سن رای رسیده ، برای انتخابات ثبت نام کرده بودند.

از پانزده سال پیش تاکنون اسرائیل پنج بار درغزه دست به حملات وحشیانه زده است : ٢٠٠٦ («باران های تابستانی»)؛ ٢٠٠٨-٢٠٠٩ («سرب آبدیده») ؛ ٢٠١٢ («ستون دفاعی») ؛ ٢٠١٤ («مرز محافظ») و ٢٠٢١ («نگهبان دیوارها»). اسرائیل این نام ها را انتخاب می کند تا مهاجمان را قربانی معرفی کند. و پانزده سال است که همواره گفتمان ثابتی توسط شخصیت هایی ثابت برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات تکرار می شود.

در این که "انتخابات" تحت حاکمیت ج الف با موازین متعارف و معروف دموکراسی بورژوایی سازگاری ندارد، کمترین تردیدی نیست. مضاف به اینکه از درون همین دموکراسی های بورژوایی و مثلا "متعارف" امثال تاچر و ریگان و بوش و ترامپ و سارکوزی و اولاند و مکرون و مشابه در آمده. با این همه آنچه در بعد از جنبش مشروطه خواهی در سپهر سیاسی کشور گذشته است، جز در یک برهه ی کوتاه ( عروج مصدق ) هرگز کمترین شباهتی با همین دموکراسی های بورژوایی نداشته.