لازم بتوضیح نیست که شکلگیری آلترناتیو هر وضعیت اجتماعی، بستکی به برنامه این آلترناتیو و اقبال توده ای ست که از این برنامه می شود. «آلترناتیو کارگری» هم از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی که برنامه و روش کار این آلترناتیو مورد استقبال اکثریت عظیم کارگران و دیگر فاقدان سرمایه قرار نگیرد، در بهترین حالت به سرنوشت دیگر آلترناتیوهای کارگری در نقاط گوناگون جهان دچار خواهیم شد. پس باید نخست ببینیم حکومت کارگری قادر به ارمغان آوردن چه منافعی برای اکثریت عظیم تودههای ساکن ایران است؟
به درک من برنامه یک حکومت کارگری باید در حوزه های گوناگون برای معضلات جامعه سرمایه داری ملت خود راه حل ارایه کند. و برای این منظور سه حوزه زیر اولویت دارند:
یکم: پروژه برای راه اندازی اقتصاد و تقسیم عادلانه ثروت در آینده ایران
دوم: پروژه برای شکلگیری قدرت سیاسی و مشارکت مستقیم توده ها در آینده قدرت در ایران
سوم: پروژه برای حل معضل فرهنگی بویژه مسأله برابری زن و مرد، برابری حقوق شهروندی ساکنان مناطق گوناگون ایران، مساله جدایی باورها از ساختار دولت و قس علیهذا
به درک من آلترناتیو کارگری از آنجایی که منافع اکثریت عظیم فاقدان سرمایه را تامین و تضمین می کند، حداقل در این سه حوزه؛ که اگر چه در ارتباط با یکدیگر اما دارای استقلال نسبی هستند؛ تفاوت ماهوی خود با دیگر آلترناتیوهای بورژوایی را ناچار است مشخص کند تا اکثریت عظیم تودهها که نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان، یا در فرهنگ بورژوایی حل شده اند و یا مبهوت جلال و جبروت بورژوازی هستند، از آلترناتیو بورژوایی دل کنند و به برنامه ای که تک تک ما و منافع اکثریت عظیم تودهها را تامین می کند، بپیوندند.
خب راجع به اقتصاد آینده ایران بر چه تفاوتهایی بین برنامه آلترناتیو کارگری و عملکرد آلترناتیو های بورژوایی می توان انگشت گذاشت؟
به باور من محور تفاوت یک برنامه پرولتری با برنامه های بورژوایی در برخورد به امر مالکیت و تعیین حدود و صغور مالکیت است. در آلترناتیو های بورژوایی، مالکیت امری مقدس و الهی ست و بورژوازی از این تقدس جبروتی با تمام قوا و به قیمت کشتن انسان ها دفاع می کند. اما در برنامه آلترناتیو کارگری، مالکیت امری مقدس نیست. آنچه مقدس است انسان است و از این روست که هر انسان بایستی مالک و صاحب تولید خود باشد.
برای تحقق این اصل اولیه انسانی، آلترناتیو کارگری بایستی با کاری کارشناسانه منابع عمومی و سرمایههای مادر که برای کل جامعه تولید و به عموم جامعه خدمت می کنند را مشخص و مالکیت این سرمایه ها را ملی کند.
در راس این سرمایهها بانکها و شرکتهای بیمه درمانی و بازنشستگی هستند-.
در راس این وظایف، ملی کردن تجارت خارجی و نظارت اجتماعی بر صادرات و واردات کشور است-.
- در ایران حل مسأله ارضی و تبدیل کردن شرکت های بزرگ کشاورزی چند ملیتی به تعاونی، از وظایف این آلترناتیو کارگری ست.
- در ایران امر دیگر نهادهای بورژوایی و بنیادهای ۱۲+۱ گانه هستند که بایستی ملی شوند و تمامی حقوق ویژه بنگاه های بورژوایی بایستی ملغی شود و همچون همه بنگاههای اقتصادی بطور جمعی اداره شوند و ترازنامه مالیاتی خود را بطور روشن و دایمی به صاحبان اصلی آن مردم، تقدیم نماید.
- امر دیگری که در ایران شایسته است مورد توجه برنامه آلترناتیو کارگری قرار گیرد، مسأله شکلگیری قدرت سیاسی ست. مسأله حاکمیت مستقیم توده ها و مشارکت دایمی آحاد مردم در تصمیم گیری های خرد و کلان، محور اصلی اقتدار اکثریت عظیم تودههای فاقد سرمایه خواهد بود.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که در «دموکراسی مستقیم» که تودهها بشکل شورایی بر تمامی امور زندگی خود حاکم می شوند، هیچ قرابت مضمونی با آنچه در «دموکراسی بورژوایی» می گذرد، ندارد.
بواقع در دموکراسی بورژوایی، جناح های گوناگون بورژوازی برای تقسیم قدرت در بین خود، تودهها را هرازگاهی برای انتخاب اصلح بمیدان می آورند و پس از های و هوی تبلیغاتی بسیار و برباد دادن ثروت تولید شده بوسیله کارگران، سعی می کنند حداکثر شهروندان را به پای صندوق های رای آورند و پس از مشورت و انتخاب اصلح در میان خودی ها، مجددا تودهها را به خانه می فرستند تا نمایندگان انتخاب شده بطور «نیابتی» در مدتی محدود برای اکثریت عظیم جامعه، تصمیم گیری کند!
بروشنی می بینیم که مضمون دموکراسی مستقیم، لشگرکشی جناح های مختلف بورژوازی و مشورت چند سال یکبار با توده ها نیست بلکه مشارکت دایمی تودهها هم در تصمیم گیری های زندگی روزمره و هم در برنامه های دراز مدت جامعه است.
- نکته دیگری که در حاکمیت کارگری شایسته است مورد توجه قرار گیرد رشد و گسترش آزادی های فردی و اجتماعی ست. بی تردید رشد و گسترش آزادی های فردی و جمعی، با تمرکز قدرت سیاسی در تقابل دایمی ست. هرچه دولت متمرکزتر باشد، آزادی های فردی و جمعی محدودتر خواهند شد. از این رو اصل اولیه برای یک دولت کارگری، تقسیم قوا چه بلحاظ مضمونی و چه بلحاظ جغرافیایی ست.
بلحاظ مضمونی، در روند تکامل تولید و شکل گیری قدرت منطبق با هر مرحله از رشد تولید، قوای حاکم بر جامعه که در دولتهای بورژوایی به سه قوه تقسیم شده اند، در دولت کارگری می تواند به پنج قوه شورایی مستقل مقننه، مجریه، قضاییه، مطبوعات و ارتباطات جمعی و ورزش و بهزیستی تقسیم شود و مسولان قوای مستقل پنجگانه، با رای مستقیم و مخفی شهروندان مساوی الحقوق، برای مدتی محدود انتخاب شوند. اما عدم تمرکز جغرافیایی قدرت، بمعنی شکلگیری انجمن ها و کمیته ها و شوراها و مجالس محلی ست. بواقع شکلگیری قدرت در «آلترناتیو کارگری» بایستی از پایین، در هر محل کار و هر محل زندگی آغاز شود و مشارکت در قدرت و تصمیم گیری ها از پایین آغاز شود و تا عالیترین سطوح قدرت ادامه یابد.
نکته دیگری که در مورد خاص ایران اهمیت ویژه دارد حل مسأله فرهنگی در سطح جامعه متنوع ایران است. اما بدرک من قبل از ورود به این بحث ذکر این نکته اهمیت کلیدی دارد که در حکومت کارگری که تضمین کننده مشارکت اکثریت عظیم توده هاست، تکلیف «قانون» چه خواهد شد؟
بر خلاف آن دسته از مدعیانی که «بی نظمی» را «عالیترین نظم» می خوانند، تجربه نشان می دهد که عدم وجود قانون و هرج و مرج، همواره باعث تلفات سنگین انسانی و نهایتا شکست تودهها و جایگزینی مجدد جناح دیگری از بورژوازی شده است. با این تجربه، پرولتاریا و اکثریت عظیم توده ها، پس از درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی، شایسته است در کوتاهترین زمان ممکن، از نمایندگان مستقیم کمیته ها و شوراهای مراکز کار و محلات، شورایی برای تدوین قانون اساسی حکومت اکثریت فاقدان سرمایه، بوجود آورد!
شورای موسس قانونگذاری، این رسالت تاریخی را دارد که با تدوین قوانین اساسی حکومت کارگری، ضمن تضمین برابری حقوق تمامی شهروندان، راه بازگشت نظام تبعیض را در ابعاد گوناگون اجتماعی، با مشارکت مستقیم توده ها، مسدود کند.
برای نویسنده، نکات کلیدی تضمین کننده استقرار و تداوم حکومت کارگری بشرح زیر هستند:
یک - شکل دادن قدرت و مدیریت انتخابی و دوره ای از پایین تا بالای جامعه بشکل شورایی
دو - عدم تمرکز مضمونی و جغرافیایی قدرت
سه - برابری زن و مرد در تمامی زمینه ها
چهار- لغو مالکیت خصوصی بر سرمایه ها و اموال جمعی
پنج - حق کودکان در فراگیری خواندن و نوشتن به زبان مادری
در سازماندهی شرایط عینی و تدوین شرایط ذهنی برای پیروزی «آلترناتیو کارگری» موفق باشید!
زنده باد انقلاب!
زنده باد دموکراسی!
زنده باد کمونیسم!
هادی میتروی، فرانسه
اول مهرماه ۱۴۰۰
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید