خدامراد فولادی: الف. میم. شیری باکی و برکی است؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ا.م. شیری توده ای ِ شناخته شده ی سابقه دار،در مقاله ی « تروریسم، لمپنیزم و...به مثابه سیاست ِ رسمی ِدولت های غربی» ازاین که پارلمان ِ اتحادیه ی اروپا بر تروریست بودن ِ سپاه ِ پاسداران ِرژیم ِحاکم بر ایران مهر ِ تایید زده و این ارگان ِنظامی راباعنوان ِواقعی اش نامیده بر آشفته و درصدد ِبه زعم ِخودش« اعاده ی حیثییت» از سپاه بر آمده است. ایشان طبق ِ روش ِ معمول و برای ما ایرانی های آشنای توده ای ها، با هدف ِ تبرئه ی رژیم ِ سرکوبگر به تحریف ِ واقعییت های غیر ِ قابل ِ انکار پرداخته و تلاش کرده تصمیم ِ در چارچوب ِاین واقعییت ها را که درعین ِحال خواست ِ اکثرییت شهروندان ِ این جامعه هم هست

با توجیه وسفسطه گری وارونه ساخته و جای شاکی ومجرم راعوض کند. یعنی به بیان ِ دیگر صفت ِ تروریسم و تروریست را ازسپاه ساقط واین صفت را همچنان که شیوه ی تحریف گری ِتاکنونی ِتوده ای- لنینیست ها بوده به نظام ِ سرمایه داری ِ جهانی نسبت دهد و ثابت کند که این خود ِ کشورهای نسبت دهنده ی تروریسم به سپاه اند که امروزه هم تروریست اند و هم عامل و حامل و ناقل ِ تروریسم و لمپنیزم در جهان. با چنین هدف و نییتی و با این تصور که اینجا کلاس ِ درس ِ حزب ِ توده و مخاطبان رفقای حزبی او و بیسواد اند و نیاز به توضیح المسائل ِ ایشان دارند،ابتدا لغتتامه اش را گشوده تا به رفقای مخاطب ِ نوآموزاش بگوید و بقبولاند آنچه را که از سپاه ساقط کرده و به سرمایه داری ِ غرب نسبت می دهد مورد ِ تایید ِ توضیح المسائل ِ او هم هست! تعریف ِ واژه گانی و کلیشه ای اش از تروریسم: « قتل، کشتار، هراس افکنی، ارعاب گری، وحشت آفرینی با توسل به خشونت برای دست یابی به هدف ِتعیین شده.{ که سپاه پاسداران ِ رژیم ِ اسلامی از نظرگاه ِسیاسی اعتقادی ِتوده ای-لنینیست ِما فاقد ِتمام ِاین خصوصیت هاست!}».
تعریف ِلمپنیزم: « فقدان ِفهم و شعور، نبود ِ قدرت ِ درک، جهالت و نادانی، لاابالی گری، شرارت.».{ عمرن اگر سپاه چنین خصوصییاتی داشته باشد! یعنی فاقد ِ فهم و شعور و قدرت ِ درک و جهالت و شرارت و... باشد. سپاه تا بخواهید فهم و شعور و قدرت ِ درک دارد، فاقد ِ جهالت و نادانی و لاابالی گری و شرارت،و یعنی به طور ِ کلی فاقد ِ لمپنیزم است. چراکه استاد ِ لمپنیزم و لمپن شناس جناب ِ ا. م. شیری هم از تک تک ِ افراد ِ سپاه شناخت دارد، و هم از اعمال و رفتارهای مجموعه ی تشکیلاتی ِ نظامی پاده گانی ِسپاه چه در داخل و چه درخارج.}.
تعریف ِ قلدری:{ یک یک ِ واژه های آشنا برای خیزشگران ِ ایرانی را دست چین و مرتب کرده تا همه را یکجا از سپاه سلب، و به کشورهای غربی نسبت دهد. توده ایسم ِ ناب ِ تمامیت خواهی که همه ی خوبی ها را یکجا از آن ِ خود و رفقای اش می داند و همه ی بدی ها را از آن ِ دشمنان اش، یعنی همین! بخوانید:} « اتکا به زور و زورگویی، سوء استفاده از قدرت،بی رحمی، و بسیاری معانی ِ مترادف.».{ آفرین بر تو و حزب ِ بی عیب و نقص وسپاهی که مدافع اش هستی و هیچ کدام تان از این معانی و معایب را ندارید. جای همگی تان در فرجام ِ تاریخ همان جایی باد که سزاوار ِتان است!.}. تعریف ِ راهزنی: غارتگری، یاغی گری، دزدی، سرقت. { اختلاس راعمدن فراموش کرد اضافه کند! یا شاید هم سواد ِلغتنامه ای اش قد نداده اختلاس را بدترین نوع ِ راهزنی یعنی راهزنی ِ دولتی به حساب بیاورد!}.
بعد از این روخوانی ِ توضیح المسائلی و لغتنامه ای به تاریخ نویسی به سبک ِ حزب ِ توده می پردازد و با تمام ِ توده ایسم ِ پر مدعای اش نمی داند نظام ِ سرمایه داری یک مرحله ی مهم ِ تاریخی- تکاملی است که قانونن وضرورتن باید گذرانده شودتا بستر و زمینه ی تولیدی- مناسباتی برای تحقق و عینییت یابی ِ نظام و دوران ِ عالی تر یعنی سوسیالیسم و کمونیسم فراهم گردد. توده ای فقط عیب های این نظام را آنهم بنابر صلاحدید ِ حزب ِ سرسپرده به استبداد ِ فردی- دولتی اش بر شمرده است. درست مانند ِ همه ی همفکران ِ بلشویک اش از « صدر ِ بلشویسم ِناب ِلنینی» تا به امروز. هدف ازاین عیب شماری ها هم چیزی نیست جز تطهیر و تبرئه ی سپاه به مثابه ِنیروی نگهدارنده ی رژیم ِ سرکوبگر و ضد ِ بشر ِ اسلامی از آنچه واقعن و عملن هستند و کسی در ایران نیست که به این واقعییت ها آگاهی و اشراف نداشته باشد. یعنی در واقع شیری وظیفه ای را انجام داده که کار ِهرروزه ی روزنامه کیهان و صدا و سیمای رژیم است. بخوانید از قلم ِ وظیفه مند ِ شیری: « نه تنها پارلمان ِاروپا، بلکه کلیه ی رژیم های زورگوی غربی و... نه فقط از منظر ِ حقوق ِ بین المللی بلکه از منظر ِ اخلاقی{ اخلاقی؟} نیز حق ندارند و نمی توانند نام ِ سپاه ِ پاسداران ِ انقلاب ِ اسلامی، یکی از ساختارهای مهم ِ نیروهای دفاعی ایران، نخستین کشور ِ قربانی ِ استعمار در جهان، و یکی از اولین قربانیان ِکودتا و تروریسم را درلیست ِسازمان های خودساخته ی خود قرار دهند»( پایان ِ نقل ِ قول از ا.م. شیری وکیل ِ مدافع ِ رژیم ِ اسلامی و سپاه ِ پاسداران به نیابت ازجانب ِ روزنامه کیهان وصدا و سیمای رژیم.).
این اولین و مطمئنن آخرین دفاعیه ی توده ای ما از این رژیم و سپاه اش نیست. درپایان نوشتاراش نشانی ِ چند دفاعیه ی دیگر را درهمین زمینه داده است، و این ها همه یعنی این که تا این رژیم هست، وظیفه ی توده ای حکم می کند همچون رفقای چینی و روسی و کره ی شمالی و کوبایی اش تمام قد در کنار ِ رژیم، و در مقابل ِ میلیون ها ایرانی به ایستد و به طرفداری از رژیم و علیه میلیون ها مخالف ِ رژیم بنویسد و قلمفرسایی کند.
جالب است که چنین افرادی با چنین کسب وکار و مواضع ِ علنن و بدون ِ رودرواسی اعلام شده ی جانبداری از رژیم ِ مستبد و منفور ِ اسلامی، میلیون ها انسان ِ آگاه ِ دموکراسی خواه ِ ایران را از همان جایگاه ِضد ِدموکراتیک ِرژیم، مزدور و جیره خوار ِ سرمایه داری می نامند.
با دو سوآل ِ خصلت شناسانه، فعلن این پرونده را می بندم: آقای شیری! شما که با نظام ِ سرمایه داری مخالف و آن را دزد و غارتگر و سرکوبگر و قلدر و جایگاه ِ لمپنیزم، و درعین ِ حال رژیم اسلامی و سپاه پاسداران اش را قربانی ِ این نظام می دانید، به ما بگویید خود ِ این رژیم را چگونه رژیم یا نظامی می دانید؟ سرمایه داری که نیست- چون اگر بود بنا بر تعاریف ِ شما همین خصوصییت ها را داشت که معتقدید ندارد -، پس بدون ِ سفسطه بگویید: از دیدگاه ِ شما چگونه دولت و حاکمییتی است ، و به لحاظ ِ دورانی و مناسباتی در چارچوب ِ کدام دوران ِ تاریخی می گنجد؟ همخوان وهمتراز با این دوران که دوران ِ سرمایه داری است؟ که می گویید نیست. شما جایگاه و نقش ِ آن در جامعه ی جهانی را تعیین نموده و به ما هم بگویید.
سوآل ِ دوم: آقای شیری! من نمی دانم جنابعالی ساکن ِ کدام کشور هستید، اما می دانم اگر ساکن ِ اروپای غربی یا آمریکا یا کانادا هستی، هم خودت و هم خانواده ات آزادی ِ عقیده و اندیشه و آزادی ِ بیان و آزادی ِ انتخاب ِ شیوه ی زنده گی کردن بنا بر استعدادتان را دارید، و هیچ دولت و رژیمی شما را از داشتن ِ این آزادی ها منع ومحروم نمی سازد. اما، اگر در کوبا یا کره ی شمالی یا روسیه یا چین یا ایران هستید با یقین کامل می گویم نه خودت و نه خانواده ات نه آزادی ِ عقیده و اندیشه و بیان دارید و نه آزادی ِ انتخاب ِ شیوه ی زیستن بر طبق ِ استعدادهای بالقوه ی موجود در هستی ِ اجتماعی ِ انسان ِ این دوران را. یعنی مجبورید کسی باشید که رژیم و حاکمییت ِ این کشورها اراده می کنند. یا به عبارت ِ دیگر ناگزیرید استعدادهای تان را با خواست و اراده ی معطوف به قدرت ِ این رژِیم های مستبد تنظیم نمایید. یا در واقع، این رژیم ها هستند که استعدادهای شما را در چارچوب ِ سیاست های سرکوبگرانه و تمامییت خواهانه ی خود شکل می دهند و می سازند. سوآل ام از شما این است: این واقعییت ها را اگر قبول ندارید- که با استناد به مقاله تان ندارید- نظرتان در باره ی آنچه در بالا با قطع و یقین گفتم چیست؟ شما که خیلی قاطعانه موضع ِ موافق ِ رژیم و مخالف ِ دموکراسی خواهان ِ ایران را دارید موظف هستید به پرسش های یکی از این دموکراسی خواهان به عنوان ِ نمونه پاسخ دهید.