گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر با اشاره به «سیاست دولتی اسرائیل برای اعمال خشونت معطوف به نسلکشی علیه فلسطینیان»، میگوید: «دلایل معقولی وجود دارد که باور کنیم که اسرائیل آستانه ارتکاب نسلکشی را رد کرده است.» ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳، یک کودک مجروح فلسطینی را از بیمارستان اندونزیایی غزه خارج میکنند.
در حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ / ۱۵ مهر ۱۴۰۲ تاکنون، دستکم ۳۲هزار و ۴۰۰ نفر کشته و حدود ۷۴هزار و ۸۰۰ نفر مجروح شدهاند. دستکم ۱۳هزار نفر از کشتهشدگان کودک بودهاند. افزون بر این، ۷۰ درصد مناطق مسکونی تخریب و ۸۰ درصد کل جمعیت بهزور آواره شدهاند. بسیاری از خانوادهها امکان خاکسپاری عزیزانشان و سوگواری برای آنان را نداشتهاند و مجبور شدهاند اجساد آنان را در خانههای ویرانشده یا خیابانها رها کنند. هزاران نفر نیز در این مدت بازداشت شدهاند.
فرانچسکا آلبانِزِه، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در سرزمینهای فلسطینی اشغالی، دوشنبه ۲۵ مارس / ۶ فروردین گزارشی در رابطه با وضعیت حقوق بشر در این سرزمینها از هفتم اکتبر تاکنون منتشر کرد.
آلبانزه در سخنرانی سهشنبه ۲۶ مارس در شورای حقوق بشر ملل متحد در ژنو با اشاره به «سیاست دولتی [اسرائیل] برای اعمال خشونت معطوف به نسلکشی علیه فلسطینیان»، گفت «دلایل معقولی وجود دارد که باور کنیم که اسرائیل آستانه ارتکاب نسلکشی را رد کرده است.»
یکی از یافتههای کلیدی این گزارش آن است که رهبری قوه مجریه و ارتش اسرائیل و سربازان اسرائیلی، در راستای مشروعیتبخشی به نسلکشی مردم فلسطین، «به طور عامدانه» اصول حقوق جنگ (jus in bello) را تحریف کردهاند و کارکردهای حفاظتی آن را از کار انداختهاند.
از آنجایی که مقامهای اسرائیلی مانع از سفر آلبانزه به سرزمینهای اشغالی شدهاند، این گزارش بر دادهها و تحلیلهای سازمانهای فعال در این مناطق، دستگاههای قضائی بینالمللی، گزارشهای تحقیقی و مشورت با آسیبدیدگان، مقامها، فعالان جامعه مدنی و کارشناسان مبتنی است.
این گزارش ضمن محکومکردن حمله حماس و دیگر گروههای مسلح فلسطینی به اسرائیل در هفتم اکتبر، خواستار آزادی فوری اسیران اسرائیلی میشود.
از آنجایی که حوزه فعالیت آلبانزه فقط سرزمینهای اشغالی است، از این رو این گزارش به عملیات حماس یا وضعیت حقوق بشر در کرانه باختری و اورشلیم (قدس) شرقی نمیپردازد.
این گزارش از اسرائیل تحت عنوان «قدرت اشغالگر» نام میبرد که از ۱۹۹۳ غزه را محاصره کرده، این محاصره را در سال ۲۰۰۷ تشدید کرده و پیش از جنگ اخیر، پنج حمله نظامی بزرگ این منطقه انجام داده است.
در این گزارش آمده است که جنگ اخیر، پس از گذشت فقط ۹ روز با دو هزار و ۶۷۰ کشته فلسطینی، مرگبارترین حمله نظامی پیشین اسرائیل به نوار غزه در ۲۰۱۴ را که در مجموع دو هزار و ۲۵۱ کشته داشت پشت سر گذاشته بود.
این گزارش در ادامه اشاره میکند که «کارشناسان مستقل سازمان ملل، پژوهشگران و دولتها از جمله دولت آفریقای جنوبی» هشدار دادهاند که اقدامات اسرائیل در حمله اخیر ممکن است مصداق نسلکشی باشند. دیوان دادگستری بینالمللی در لاهه نیز به خطر «زیان جبرانناپذیر» به حقوق مردم فلسطین اشاره کرد و به اسرائیل دستور داد تا بررسیهای بیشتر «همه اقداماتی را که در دایره قدرتش است» انجام دهد تا جلوی نسلکشی گرفته شود، عوامل تشویقکننده به نسلکشی را مجازات و دسترسی مردم به کمکهای بشردوستانه را تضمین کند.
نسلکشی چیست؟
رافائل لمکین، حقوقدان لهستانی و مبدع اصطلاح نسلکشی (Genocide)، نسلکشی را «مجموعه اقدامات تخریبی و تعقیبی میداند که از نابودی فیزیکی تا انحلال اجباری نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ یک مردم را شامل میشود.
کنوانسیون سال ۱۹۴۸ سازمان ملل متحد در رابطه با منع و مجازات جنایت نسلکشی، نسلکشی را «ارتکاب هرگونه اقدامی که هدفش تخریب جزئی یا کلّیِ یک گروه ملّی، قومی، نژادی یا مذهبی به صرف تعلقشان به این گروه است» تعریف میکند.
بر اساس این کنوانسیون، نسلکشی جنایتی بینالمللی است که منع آن یک «هنجار قطعی غیرقابل تعلیق» است. به این ترتیب، تکلیف همهشمول منع و مجازات نسلکشی برای همه دولتهای تابع این کنوانسیون خاص و حقوق بینالمللی متعارف الزامآور است و از آنان میخواهد از اقدامات معطوف به نسلکشی جلوگیری کرده و در صورت وقوع عاملان و همدستان آن را مجازات کنند.
بر اساس قوانین بینالمللی، نمیتوان اقدامات معطوف به نسلکشی را تحت هیچ شرایطی، از جمله با ادعای دفاع از خود، توجیه کرد.
بر اساس حقوق بینالمللی، نسلکشی از دو عنصر اقدام و نیت تشکیل میشود. برای اثبات نسلکشی، وجود هر دوی این موارد باید اثبات شود.
نیت به «قصد کلّی مرتکبان به انجام اقدامات جنایتکارانه» و «قصد مشخص [آنان] برای نابودی گروه هدف» اشاره دارد.
اقدامات ناظر به نسلکشی عبارتند از «کشتن اعضای گروه»، «ایجاد آسیب جسمی یا ذهنی شدید به اعضای گروه»، «تحمیل عامدانه شرایط زیستی خاصی بر یک گروه که میتواند به نابودی فیزیکی جزئی یا کلّی آن گروه بینجامد»، «اجرای اقداماتی با هدف جلوگیری از فرزندآوری در میان گروهی خاص» و «انتقال اجباری فرزندان یک گروه به گروهی دیگر.»
گزارش شورای حقوق بشر با جزئیات و ارجاعات فراوان، وجود سه مورد اول از اقدامات بالا را اثبات میکند. اسرائیل از آغاز جنگ اخیر دستکم ۳۰ هزار فلسطینی اهل غزه را کشته است و بیش از ۲۵هزار تن مواد منفجره (معادل دو بمب هستهای) بر نوار باریک غزه ریخته است. علاوه بر کشتهشدگان، دههزار فلسطینی در جریان حملات اسرائیل دچار آسیبهای جسمانی و ذهنیای شدهاند که بسیاری از آنها «جبرانناپذیر» خوانده شدهاند. افزون بر این، اسرائیل عامدانه بیمارستانها را هدف قرار داده و دسترسی مردم غزه به آب و غذا را بهشدت محدود کرده است.
در رابطه با نیت نسلکشی نیز گزارش به اظهارات گوناگون مقامهای اسرائیل از جمله اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، یوآو گالانت، وزیر دفاع، دنیل هاگاری، سخنگوی ارتش و چندین مقام دیگر اسرائیلی اشاره کرده است که اشاره به حذف مردم فلسطین داشتهاند. معروفترین این اظهارات گفته یوآو گالانت بود که پس از حمله هفتم اکتبر حماس، فلسطینیها را «حیوانهای انساننما» خوانده و گفته بود که ارتش اسرائیل را «از بند هر قید رها کرده است.»
اسرائیل همچنین از زبان و اصطلاحات قوانین بشردوستانه و حقوق جنگ مانند «سپر انسانی»، «تلفات جانبی»، «مناطق امن» و... برای توجیه حملات نظامی خود علیه مردم غزه سوءاستفاده کرده است. بر اساس این گزارش، مقامهای اسرائیلی به نحوی این مفاهیم را تحریف و دستکاری کردهاند که «از محتوای هنجاریشان تهی شوند، کارکرد حفاظتیشان از بین برود و در نهایت تمایز میان شهروندان غیرنظامی و پیکارجویان محو شود.»
نسلکشی و استعمار مهاجرنشینان
گزارش ویژه شورای حقوق بشر نسلکشی و استعمارگری مهاجرنشینان (settler colonialism) را واجد پیوند درونی با یکدیگر میداند.
استعمارگری مهاجرنشینان فرایندی ساختاری و مجموعهای از اقدامات است که هدفشان آوارهسازی و نابودی مردمان بومی و تصاحب سرزمینهای آنان است. از این رو که صرف وجود مردمان بومی برای اهداف استعمارگران مانع و خطر محسوب میشود، استعمار مهاجرنشینان الزاماً به نسلکشی میانجامد.
این اقدامها شامل حذف (انتقال اجباری، پاکسازی قومی)، محدودسازی جابجایی و حرکت (تفکیک نژادی، زندانیکردن در مقیاس گسترده)، کشتارهای انبوه (قتل، تحمیل بیماری، گرسنگی و قحطی دادن)، ادغام فرهنگی و نژادی (پاکسازی فرهنگی، حذف کودکان) و جلوگیری از فرزندآوری میشود.
نویسندگان گزارش میگویند که آوارهسازی و حذف جمعیت عرب بومی بخش جداییناپذیری از تشکیل دولت اسرائیل به عنوان یک «دولت یهودی» بوده است. جوزف وایتز، رئیس «جمعیت استعماری یهودیان» در سال ۱۹۴۰ مینویسد:
در این کشور برای دو مردم در کنار هم جا نیست. تنها راهحل فلسطین بدون عربهاست، و هیچ راه دیگری جز انتقال همه آنها وجود ندارد. حتی یک روستا یا یک قبیله هم نباید باقی بماند.
بهویژه از ۱۹۶۷ به اینسو، اسرائیل پروژه استعماری خود را از طریق اشغال نظامی و سلب حق تعیین سرنوشت از مردم فلسطین پیش برده است. بر اساس گزارش آلبانزه، این اقدامات به تفکیک نژادی و اعمال کنترل بر مردم فلسطین، از جمله از طریق مصادره زمینهایشان، نابودکردن خانههایشان، سلب حق شهروندی و اخراج آنها انجامیده است.
اسرائیل مردم فلسطین را به عنوان «تهدید امنیتی» طبقهبندی کرده تا ستم بر آنان و فرایندی را که گزارشگران «مدنیتزدایی» (de-civilization) نامیدهاند توجیه کنند. مدنیتزدایی به سلب موقعیت حقوقی «غیرنظامیان و شهروندان حفاظتشده» از یک مردم اشاره دارد که خشونت علیه آن مردم را موجه جلوه میدهد.
اسرائیل در دهههای گذشته بیش از پیش نوار غزه را به یک باریکه شدیداً کنترلشده تبدیل کرده است. از ۲۰۰۵ که دولت اسرائیل شهرکنشینان اسرائیلی را از غزه خارج کرد (و نتانیاهو در مقام وزیر دارایی وقت بسیار با این اقدام مخالف بود)، جنبش شهرکنشینان اسرائیلی غزه را به عنوان قلمرویی معرفی کرده که باید «دوباره استعمار شود» و جمعیت بومی آن اخراج شوند. این دعاوی که گزارش سازمان ملل آنها را «غیرقانونی» میخواند بخش جداییناپذیری از پروژه تحکیم آن چیزی است که مقامهای اسرائیلی «حق انحصاری و تردیدناپذیر مردم یهود» به سرزمین «اسرائیل بزرگ» میخوانند. بنیامین نتانیاهو در دسامبر ۲۰۲۲ نیز دوباره بر این پروژه تأکید کرد.
۷ فروردین ۱۴۰۳
https://www.radiozamaneh.com/