یادداشت هفته!  باز معدنچیان طرزه البرز در دامغان، شبانگاه 12 شهریور 1402، یعنی موقعی که میبایست در خانه های خود در حال استراحت باشند، در محل کار و در اعماق چند صد متری زمین، بر اثر انفجار شدید، خراورها سنگ و خاک بر سر آنها آوار گردید. آمارها از محل حاکی از اینست 6 نفر به اسامی: قربانعلی کمال، بهروز افروز ، حمید ایزدی، حسین غزائیان، محمد نعیمی صفت و ابوالفضل غنایی پس از ساعتها پیکر بیجانشان را از زیر آوار بیرون آورده اند.

آن چه در آینده ی کوتاه و میان مدت در انتظار ایران است یک پیچ تاریخی سهمگین است. یا گذر از آن بر عهده احمقان فاسد و جنایتکار رژیم کنونی خواهد بود، که در آن صورت باید منتظر سقوط میهن در دره ی اضمحلال باشیم؛ یا پیش از رسیدن به آن، مردم ایران همت کرده و فرمان را از دست هیولاهای ابله کنونی درآورده و آن را در اختیار فرزندان لایق و راستین خود می سپارند تا با کمال مهارت و دقت کشور را از دوران پر حادثه ی پیش رو بگذرانند.

جمهوری اسلامی ایران، یک حکومت متعارف بورژوایی نیست چرا که این حکومت اولا قوانین جهان‌شمول بین‌المللی را نه رعایت می‌کند و نه پذیرفته اما با این وجود، این حکومت جانی و کودک‌کش، عضو همه نهادهای بین‌المللی است.  دوما جمهوری اسلامی، به‌طور دایم و سیستماتیک به‌دنبال جنگ و خونریزی و اعدام و ترور است با این وجود، باز هم این حکومت را همه حکومت‌های جهان به‌رسمیت می‌شناسند و عمدتا بر تروریسم و جنگ‌های نیابتی این حکومت چشم می‌بندند تا منافع خود را در ایران حفظ کنند.

سرانجام بعد از هفته ها گمانه زنی خانم سیما ثابت مجری برنامه چشم انداز تلویزیون ایران اینترنشنال استعفای خود را در یک بیانیه طویل, اما پر ابهام, اعلام کرد. این بیانیه نه تنها روشنگرانه نیست, بلکه سوالات اجتناب ناپذیر فراوانی را در مورد سیاست ابزاری و کارکرد راهبردی این تلویزیون در پی دارد. نکته قابل توجه در استعفانامه دیرهنگام "هم ولایتی" ما این جمله است: " ناگزیر شدم بین کار در شرایطی خاص و کرامت انسانی‌، دومی را انتخاب کنم".

من به جای هر مقدمه ای نخست نقل ِ قولی از صالحی نیا در سایت ِ آزادی ِ بیان آورده تا سپس ببینیم این « اطلاعات ِ دقیق» از برپاکننده گان ِ« انقلاب ِ مخملی» را صالحی نیا از کدام « منبع ِ موثق» کسب نموده و به خواننده گانی که آنها را بی سواد و فریب خورده پنداشته تحویل می دهد. صالحی نیا در مقاله ی « اخراج یا استعفای زهرا شهرکی معروف به سیماثابت از رسانه ی انترنشنال به چه دلیل»، می نویسد:

در یکی دو هفته مانده به سالگرد خیزش سراسری شهریور پارسال که عمارت جمهوری اسلامی را فرو ریخت، صدای اعتراض و بپاخاستن مجدد از میان صفوف طبقه کارگر بگوش میرسد. صدها کارگر کارخانه ماشین سازی اراک از ۱۷ روز پیش در اعتصاب به سر میبرند. همزمان با این اعتصاب سنگین، معدن زغال سنگ طبس نیز با تجمع اعتراضی کارگران این معدن به همراه خانواده هایشان روبرو است. در یکسال اخیر کارگران، کارخانه پس از کارخانه دست به اعتراض و اعتصاب زده و بر مطالبات خود پافشاری کرده اند.

۱۲ سال پس از اعتراضات توده ای مردم علیه حکومت اسد و تبدیل آن به جنگی ویرانگر، سوریه شاهد سربلند کردن مجدد اعتراضات توده ای علیه فقر، فلاکت و فساد مالی حکومتی است. اعتراضاتی که به سرعت به اعتراض علیه حکومت بشار اسد و جدال برای سرنگونی آن منجر شد. شیپور اعتراضات امسال با اعتراض به بالا رفتن قیمتها و از "سویدا"، منطقه و شهری به صدا در آمد که در سال ۲۰۱۱ حضور چندانی از اعتراضات نداشت و از مناطق تحت کنترل و "نفوذ" اسد به شمار می آید.

بنیاد نوبل، امسال حتی از نمایندگان جمهوری اسلامی بچه‌کش نیز برای شرکت کردن در ضیافت نوبل دعوت کرده است. جمهوری اسلامی سال گذشته به دلیل سرکوب اعتراضات مردمی به این ضیافت این بنیاد دعوت نشده بود. ضیافت بنیاد نوبل در تالار شهر استکهلم‌(Stockholms Stadshus) برای حدود ۱۳۰۰ نفر از جمله ۲۵۰ دانشجو برگزار می‌شود.  علاوه بر برندگان جایزه نوبل و خانواده‌های آن‌ها، پادشاه و ملکه و سایر اعضای خانواده سلطنتی سوئد مهمان افتخاری در مراسم اهدای جایزه و ضیافت هستند. نمایندگان دولت و پارلمان سوئد نیز شرکت می‌کنند.

دو هفته دیگر روز ۲۵ شهریور اولین سالگرد  قتل ژینا امینی (مهسای جوان) و آغاز خیزش انقلابی است. گرامیداشت یاد عزیز جانباختن مهسا و نزدیک به هزار جانباخته مبارز دیگر و پافشاری بر دستاوردهای پر اهمیت  و ارج گذاشتن فداکاری و مبارزه توده عظیم شرکت کنندگان و سازماندهندگان نبرد و مبارزه یکساله اخیر به هم گره خورده اند.

هادی میترویدر آستانه سالگرد خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی، برنامه حداقل و حداکثر پرولتاریای (۱) ایران چه می تواند باشد؟ این قلم در نوشته های خود بر این امر تاکید کرده است که بخاطر سانسور و سرکوب پلیسی-نظامی حاکمیت مذهبی ایران هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی چه در داخل و چه در خارج از کشور، شمای دقیقی از قد و وزن سازماندهی انقلابی پرولتاریای ایران ندارد.

ئۆپەراسیۆنێکی دزی و تاڵانی بەرفراوان کە لە عێراق لەلایەن هێزە سیاسیەکان و هێزە میلیشیا دڵسۆزەکانی ئێرانەوە ئەنجامدراوە، سەرەڕای ئاشکراکردنی زۆرێک لە وردەکارییەکانی ئەو دزیە کە ڕای گشتی تووشی شۆک کرد، تۆمەتباری سەرەکی لەم دزیەدا سەرەڕای دانپێدانانەکەی ئازاد کرا، ئەو دزیەی کە پێی دەوترێت "گەورەترین دزی لە مێژوودا".

پاک کردن صورت مسئله روش همیشگی حاکمان اسلامی در برابر مخالفان و منتقدان خود بوده است.تاریخ خونین کشورمان مراحل پرشماری از این روش و منش واپسگرایان حاکم را پشت سر گذاشته است. از حملات وحشیانه نیروهای لباس شخصی سرکوب در اوان انقلاب 57 تا هجوم به دانشگاهها و دفاتر نیروهای سیاسی و بالاخره تعطیلی سراسری این مراکز علمی, فرهنگی و سیاسی و بازداشت و زندان و اعدام بخش وسیعی از نیروهای طیف دانشجویی و اساتید.

نهم شهریور سالروز درگذشته «صمد بهرنگی» معلم، نویسنده، منتقد و مترجم است. صمد زندگی‌ کوتاهی داشت، اما موثر و ماندگار. صمد بهرنگی، معلم بچه‌های روستایی آذربایجان و نویسنده کتاب‌های کودک و مبارز سیاسی سوسیالیست، در بیست و نه سالگی و در نهم شهریور ۱۳۴۷ بر اثر غرق شدن در رود ارس و در نزدیکی روستای کوانق درگذشت. شایعات و شبهات زیادی پیرامون چگونگی مرگ و غرق شدن وی وجود داشت و هنوز هم دارد. پیکر او در گورستان امامیه تبریز آرمیده است. به این ترتیب صمد واقعی، به صمد افسانه‌ها پیوست! 

هراس از اعلام تشکیل یک حزب سنتی! طبعا باید انتشار اعلامیه‌ای که تحت عنوان «اطلاعیه کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد "بلوک متحد سوسیالیستی"» (منبعد اطلاعیه) منتشر شده است، را مثبت تلقی کرد! نه بواسطه‌ی الگوی سنتی کار، نه بواسطه‌ی مفاد برنامه‌ی موقت و نه به خاطر این یا آن نکته‌ی مثبت در آن بلکه باید آن را فقط به خاطر یک کلمه در عنوان آن یعنی «متحد» مثبت تلقی کرد!

کسانی‌که در سایه طالبانیسم زندگی می‌کنند، زندگی‌شان چه شکلی است؟ دختران‌دانش‌ آموز افغانستانی در مدرسه مخفی واقع در کابل دو سال است که در سایه طالبانیسم زندگی می‌کنیم. دوستان زیادی از «زندگی در سایه طالبانیسم» سوال می‌کنند. البته با عبارت‌های مختلف: چطوری با طالبان؟ چطوری با زندگی؟ اوضاع چطور است؟ و... . این سوال، از این جنس این سوال است که: مهاجر بودن چگونه است؟ مسلمان‌ بودن چه شکلی است؟