ایرج فرزاد: حجاب بانان و صف آرائی نیروی کار و سرمایه

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

معرفی اوباش حجاب بان، گرچه در ظاهر، نشان از شکست رژیم اسلامی در تحمیل اختناق حجاب است، اما حکایت از یک پیام حساب شده به دوایر غرب است. که “اسلام” با بلند شدن هر صدای اعتراض، هر اندازه پیوسته و گسترده، “صدای انقلاب” را نمیشنود. که رژیم اسلامی حتی برای روزهای کفن و دفن، هیچ میدانی را برای میدانداری “کمونیستها” و نیروهای پیشرو، خالی نمیگذارد.

در روزهای انقلاب ۱۳۵۷، دولتهای معظم غرب، از ترس میداندار شدن سوسیالسم کارگری، که آنوقتها هنوز به ابهامات سرمایه داری دولتی اردوگاه شوروی سابق آلوده بود و متوهم به سوسیالیسم ملی و خلقی؛ راهی جز  تسلیم به “رهبر انقلاب” شدن خمینی و جریانات اسلامی نداشتند. دلیل روشن بود: آلترناتیو حاضر و آماده بورژوائی را در صف اپوزیسیون مشاهده نمیکردند. مطمئن نبودند که ته مانده های جبهه ملی و خرده بقایای پیروان اسلام طالقانی- بازرگان، و یا “معلم شهید” شریعتی، بتوانند از کنترل آن اوضاع بحران انقلابی برآیند. برای دول غرب در درجه اول این مهم بود که نگذارند توقعات بالا رفته شهروندان ایران در دل یک انقلاب و رویاروئی و اعتصابات گسترده کارگران صنعتی در آن ماه ها، همچنان فضای پس از “رفتن شاه” را از آنِ خود کنند. رضایت غرب به رهبری خمینی، به دلیل نفوذ ناموجود افکار اسلامی برمردم بپاخاسته نبود. این خود غرب و در وهله اول آمریکا، بود که رژیم شاه را ناگزیر از اصلاحات ارضی کرد.  تحولی که همانوقتها با فتوای تکفیر خمینی و “قیام” ۱۵ خرداد سال ۴۲ و همراهی دیگر “آیات عظام”  علیه رای دادن به “زن” و دست بردن به تقّدُس مالکیت روبرو شد.

رژیم اسلامی بیش از چهل سال است که به این تعهد خود برای فراهم کردن شرایط “کار ارزان، کارگر خاموش”، با دست زدن به هر جنایت غیر قابل تصور عمل کرده است. “زن” را در ایران چنان تصویر کرده است، که نگذارد ارزشهای فرهنگ  اروپای غربی و  دستاوردهای پروسه صنعتی شدن جامعه از همان ایام “اصلاحات ارضی”، وارد روابط کار و سرمایه بشود. دستمزد کارگر را تا سطح یک چهارم خط فقر تنزل داده است، و “کودک کار و خیابان” را بزعم جامعه شناسان مقوائی و ژورنالیسم آماتور، به “چالش های فرهنگی در جامعه سنتی ایران”، و “ناهنجاری های اجتماعی” تفسیر و تعبیر کرده اند.

“حجاب بان”، ادامه این تضمین ها برای هر حکومت جانشین و یا برآمده از “استحاله” رژیم اسلامی است. رژیم اسلامی به این ترتیب قصد دارد ثابت کند که راه دادن به هر “اپوزیسیون لیبرال و حقوق بشری”، همه دستاوردهای خونین و چرکین را برای ثبات بازار کار مفت و ارزان و انباشت سرمایه، حتی برای سرمایه داران نازنازی صد در صد ایرانی و” ایرانی تبار” و “دو تابعیتی”، به باد فنا میدهد. در همین رابطه است که رژیم اسلامی با گسیل تخم و ترکه و برخی عناصر “ناراضی” و “اصلاح طلب” و  اصولگرای “واقع بین”  به آمریکا و کانادا، در واقع ماتریال انسانی رژیم جانشین و یا استحاله چی را، عملی تر و نقشه مند تر، و در معرض انتخاب قرار داده است.

“حجاب بان”، ترسیم یک خط قرمز است در صف آرائی بین کار و سرمایه. به این ترتیب رژیم اسلامی، آمادگی خود را برای “تغییر رفتار” در چهار چوب این مرز و چهارچوب “غیر قابل عبور”، و در حد فاصل خط فقر تا چهار برابر کمتر از آن را اعلام کرده است. آماده است که “مذاکره” کند و به “سازش قهرمانانه” دست بزند “تحویل” بدهد و حتی به سطح خط فقر و پرداخت حقوق معوقه، رضایت بدهد. مشروط براینکه “تعامل”، بر سر موازنه قوا بین کار و سرمایه، در نتیجه تعهد به حفظ و ادامه خدمات اسلام سیاسی به سرمایه و امنیت “بازار” کار ارزان و زنان کم توقع و بی توجه و بی تفاوت به دستاوردهای خونین “انقلاب اسلامی”  انجام بشود.  بشرط اینکه نهادهای امنیتی و وزارت اطلاعات ها را، که بسیار بیشتر از “ساواک” و اداره سوم آن تحت ریاست پرویز ثابتی و شکنجه گران تحت امر او، ضد کمونیستی تر و سازمان یافته تر اند، و در تعقیب،مراقبت، کشف و در هم شکستن “سازمانهای زیر زمینی و کمونیستی”، به مکتب نهادهای بین المللی سرمایه، بسیار وفادارتراند،  دست نزنند. چه، این دوایر بسیار خبره تر تر اند در کاشتن عوامل نفوذی در صفوف اپوزیسیون، در مقایسه با ساواک و “کمیته مشترک ضد خرابکاری” آن. به این شرط که، مجازات و سربه نیست کردن عوامل “خودسر” را که استانداردهای مشترک پنتاگون، سیا، میت ،موساد؛ و انتلیجنس سرویس و ام آی. ۶ و شیوه رفتار با عناصر مُخلّ “ضد امنیتی” را زیر پا میگذارند، مثل سعید امامی، و شکنجه گران زندان ابوغریب و گوانتانامو، به نهادهای “ذیصلاح” واگذارند.

به شرطی که دست زدن به “خشونت” و عملیات نظامی و “براندازی” را با “دیالوگ” و “گفتگو”،  چه علنی و یا سرّی، که بسیاری در طیف اپوزیسیون پرو رژیم و “اصلاح طلبان” درون و برون مرزی به “میثاق” های آنها وفاداراند، جایگزین سازند.

سوال، اما، این است که آیا تحمیل این حد از ارتجاع حجاب اختناق، به مردمی با پیشینه یک انقلاب و دستاوردهای مبارزات عظیم خیابانی و اعتصابات گسترده کارگری، به شهروندانی چنین خود آگاه و جسور و شجاع، اصلا ممکن است؟ آیا واقعا اردوی کار در برابر این نقشه ها و سناریوهای هزار تو و توطئه و سازش و بند و بست، پاسیو و فقط “نظاره گر” خواهند بود؟ در اوضاعی که مبانی کامل و منسجم کمونیسم کارگری، مستند و مکتوب در دسترس جامعه است و قابل رجوع چون ابزار کارآ  در رزم اردوی کار علیه سرمایه؟

ایرج فرزاد
۲۹ نوامبر ۲۰۲۳
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
www-iraj-farzad.com