قسمت ششم یلدای خونین
ما کیستیم ؟ – وارثان خون و شهادت: عده ای از مبارزان قبل انقلاب که در قیام سال ۱۳۵۷ مشارکت فعال داشتند و تقاص ان را با بیش از ۵ سال زندان در اسارت گاه های خمینی جلاد پس دادند و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش های اجتماعی از سال ۱۳۷۸ فعال شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند وآن ها را از الودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند.
ما نیز بخشی از همان هائی هستیم که در جنبش ۱۳۸۸ توانستیم شعار “مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای ” را به شعار محوری جنبش تبدیل کرده و ساختار جاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی را به چالش کشانیم .
اطلاعیه ها و بیانیه های ما از همان زمان با نام جنبش انقلابی مردم ایران در تظاهرات ها توزیع و برخی رسانه های خارجی نیز بازتاب یافت. ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت در جهان است که کودکان را نیز اعدام میکند و هزاران زن در آن بهخاطر مخالفت، اعدام شده و یا در زیر شکنجه بهقتل رسیدهاند. دهها هزار زن سیاسی و اجتماعی از جمله دختران نوجوان، زنان باردار و مادران سالخورده در دهه ۶۰ بهخاطر استفاده از حق آزادی بیان و عقیده اعدام شدند. کار بجائی رسید که آیت اله منتطری که خود مبدع ولایت فقیه و در موضع جانشین خمینی قرار داشت در اعتراض نسبت به اعدام دختران سیزده چهارده ساله خطاب به خمینی نوشت: «… اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملا ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است.» .این فتوا درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شکست قطعی ایران در جبه ها صادر شد بنا به اظهارات مکتوب آیت اله منتطری بیش از ۳۰۰۰ زندانی سیاسی و بهگفته برخی منابع چندین برابر آمار منتظری زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۰ قتلعام شدهاند. براساس اسناد و گزارشهای موثق زندانیان سیاسی در گروههای شش نفره یا بیشتر در فاصله زمانی نیم ساعت برای اعدام برده میشدند و پیکرهای آنان نیز توسط کامیونها منتقل و در گورهای دستهجمعی بهویژه در خاوران دفن شدند.در طول دهههای گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران با استفاده از مجازات اعدام به سرکوب مخالفان سیاسی و حتی غیرسیاسی و عادی خود پرداخته و دهها هزار زندانی سیاسی اعدام کرده است. علاوه بر این مجازاتهای روشهای دیگری شکنجه از جمله آزار و اذیت جنسی، ضرب و شتم با باتوم، میلههای فلزی و شوکر الکتریکی، زنجیر کردن زندانیان به میله در محوطه زندان در هوای سرد یا گرم، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی، محرومیت زندانیان از ملاقات، انتقال طولانی مدت زندانیان به انفرادی نیز در زندانهای ایران استفاده میشود.
براساس گزارشهای متعدد و مکرر منتشر شده بازداشتشدگان در این بازداشتگاه در معرض تجاوز جنسی و سوءاستفاده جنسی و سایر شکنجههای غیرانسانی قرار داشتند. همچنین در سالهای نخست پس از انقلاب ۵۷، دختران «باکره» را قبلا از اعدام به «عقد» پاسداران درمیآورد چون از نظر اسلامی دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بیگناه بهشمار میرود، اگر اعدام شود، به بهشت میرود. بنابر این طبق فتوایی شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن دخترانی که به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شده بودند، در شب پیش از اعدام آنها را اجبارا به عقد(صیغه) یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان در میآوردند تا با تجاوز از آنها رفع بکارت شود و بعد، اعدام شوند. گفته میشود دختر بچههایی را که میکشند، بعد برای خانواده گل و شیرینی میبردند و یا کله قند و میگفتند دختر شما دیشب به عقد یک برادر پاسدار در آمد و امروز اعدام شد. گفته شده است که از بعضیها پول گلوله هم گرفته بودند. همه این عوامل باعث ظهور جنبش دادخواهی جدید شده لذا عدم ارتباط جنبش نوین با جنبش ها و شورش و تظاهرات های قبلی بی پایه و انحرافی است
نودو پنجمین روز جنبش انقلابی مردم ایران با یلدای خونین گره خورده است .امواج جهانی به حمایت از جنبش انقلابی درآمده و تظاهرات و بانگ شبانه کماکان اگرچه نه باشدت قبلی ادامه دارد. حدس و گمان و پیش بینی های متععدی در باره ادامه و سرنوشت جنبش در میان مردم و اپوزیسیون خارج درگرفته و برخی نوشته جات که در نشریه های خارجی درج گردیده تلویحا موضوع شکست جنبش را مطرح کرده اند و برخی کسانی که خودرا چپ نامیده اما در اسطرلاب سال های 1357 و جنبش قهرآمیز محدود غیر توده ای آن زمان بسر می برند با تکیه بر تجاربی که دیگر ممکنست عملا تکرارنشوند آیه یاس سرداده اند. در همین رابطه مجددا بحث درون گروهی جنبش انقلابی مردم ایران را برای اطلاع مبارزان و جوانان داخل کشور و پاسخی به اراده گرایان مکانیسمی خارج نشین منتشرکرده ایم.
س- با توجه به اخبار اعدام و محکومیت تنی چند از مبارزان بنطر می رسد موج توفنده تظاهرات فروکش کرده و یا شدت آن مثل سابق نیست بطوری که از هم اکنون هم داخل نشینان فرصت طلب و هم برخی خارج نشینان دوباره با عبارت (دیدی گفتیم ) شروع به نوشتن مقاله هائی مشابه سالهای سکوت و خاموشی کرده اند. در این مقطع چه بایدکرد؟
ج- حرکت ترمودینامسیم مبارزات انقلابی سینوسی است و در مقاطع مختلف با فرازو نشیب همراه است. این یک اصل مبارزاتی شناخته شده است که خرده بورژوازی بی حوصله و بی امان قادر به درک آن نمی باشد. برای مثال مبارزات انقلابی سال 1357 پیامد مبارزات سال 1332 بود که در بهمن 1357 به ثمررسید اما سارقان مسلخ مذهب و تاریکی آنرا ربودند. بنابراین فرازو فرود جنبش امری است بدیهی ، طبیعی و ضرورت انقلاب است تا انقلابیون در این مهلکه آزمایش و آب بندی شوند تا در بزنگاه تاریخی بتوانند قدرت را کسب کنند.
س- شما در بیانیه های پنجگانه قبلی حتی در باره فازبندی جنبش صحبت کرده بودید اما انرا به درستی و شفاف توصییح نداده بودید. منظورشما از فازبندی جنبش چیست ؟
ج- برای درک هرپدیده ای بایستی مسیر و فرایند پیدایش و تکامل آنرا بررسی و شناخت. جامعه سرخورده از انقلاب 1357 و 43 سال حاکمیت دیکتاتوری مذهبی عملا نوعی رخوت را بر جامعه چیره کرده بود که تا سالهای 1378 شاهد خیزش ، اعتصاب یا تظاهرات معنی دار نبودیم . جمهوری اسلامی از فردای سرکوب سال 1360 ببعد همه توان فرهنگی خودرا برای زدودن تاریخ و خاطرات جنبش بکاربرد تا نسل بعد انقلاب با خاطرات و مبارزات قبلی بیگانه باشد. بسیاری از همین کسانی که امروز ادعای اصلاح طلبی دارند عملا در روزی نامه ،گاهنامه و مجلات ادواری خود به این مهم پرداخته بودند تا مبارزات قبلی جنبش انقلابی را نوعی تروریسم و خودشیفتگی و چهره های ماندگار انقلاب را تخطئه نمایند . اساسا رسالت نشریاتی چون "مهرنامه و اندیشه پویا و حتی مجله کیان " در همین رابطه تعریف شده بود و تلاش انها با توجه به سرکوب شدید نیروهای مبارز و مهاجرت عمده مبارزان باقیمانده و فرسودگی و تشتت مهاجران تا حدودی هم موفق شده بود به طوریکه نظام جمهوری اسلامی خوش خیالانه اجازه نشر کلیه کتب مارکسیستی را داده بود زیرا باین جمع بندی رسیده بود که دیگر احدی تمایل به چپ و چپ اندیشی ندارد . جالب آن که برخی از عوامل خودی رژیم و دیگر نیروهای راست عامدانه تبلغ می کردند که این چپ ها بودند که باعث موفقیت جمهوری اسلامی شدند و انها بودندکه با رسوخ تفکرات چپ روانه و اندیشه های سوسیالیسم در بدنه نیروهای مذهبی انهارا به سمت و سوی سوسیالیم مذهبی کشانیدند ؟! تاکشور سقوط کند. زدودن تاریخ گذشته در بسیاری کشورها وجودداشته اما رژیم جمهوری اسلامی همچون سایر موارد آن را در حداعلای ممکن بکاربرده است .شاید این نقل از پل ریکور، فیلسوف فرانسوی، درباره دو پدیده مرتبط با گذشته خالی از لطف نباشد که میگوید، یکی ماندن در گذشته، و دیگری «کمبود خاطره و افراط در فراموشی». او از تمایل به فراموشی خاطره اشغال فرانسه در دوران آلمان نازی و اشغال الجزایر توسط فرانسه، نزد فرانسویان مثال می زند و میگوید«گذشته، گورستان عهدهایی است که بدانها وفا نشده است. این وظیفه مورخ است که این امکانات ازدسترفته و عهدهای وفانشده را بازسازی کند»، و از مفهوم مهم «بخشش» میگوید، یعنی ما با فراموش نکردن قربانیان از آنها طلب بخشش میکنیم. از نظر ریکور، یک نوع مهم از فراموشی، تحریف یا تغییر گذشته است: «ما نمیتوانیم هیچ روایت را بسازیم بهجز با حذف کردن و دور ریختن بعضی از حوادث مهم که در راستای طرح کلی روایت ما نیستند. بنابراین روایتها، از طریق کانالیزه کردن داستان میتوانند ذهن خواننده را به سمت معینی سوق دهند و از این طریق بر ذهن خواننده اعمالنفوذ کنند.» «نقل از مجله گفتگو شماره هشت».
جوانان نسل هشتاد و نود عملا در این مسیر قرارگرفته بودند که علیرغم مغزشوئی و فشارهای ایدئولوزیکی در مدارس و دبیرستان نشان دادند ان اراجیف را به پشیزی بهاء نداده بودند. با این پیشگفته برای ما روشن بود که فاز اول جنبش انقلابی راه انداختن تظاهرات و شکستن شیشه عمر دیکتاتوری یعنی ترس همگانی بود که در قالب شدیدترین الفاظی که در تاریخ جنبش بی نظیربود صورت گرفت و اتفاقا همان شعارها بدرستی خیمه ولایت را نشانه رفته بود، لذا در همان ماه اول شروع تظاهرات این شیشه عمر بشدت شکسته شد.
فازدوم تظاهرات سراسری شدن آن بود که پیامد فاز اول و شعارهای جنبش عملا بدون آن که رهبری و برنامه مشخصی اعلام شده باشد صورت گرفت که موجب شد اقوام و ملیت های ایرانی بویژه کردها و بلوج ها و پیوستن بسیاری از هنرمندان ،ورزشکاران و نویسندگان و اشخاص شاخص جامعه به هواداری جنبش شد.
در فاز سوم معنی دار شدن شعارهای تظاهرات و موضع گیری رادیکال بسیاری عناصر مبارزاتی مبنی بر عدم هرگونه مماشات و گفتگو با رزیم فاسد جمهوری اسلامی و مرزبندی تلویحی با برخی خارج نشینان فرصت طلبی که سودای رهبری داشتند بود . در این فاز شاهد شکل گیری تظاهرات های محله ای و نظم خودبرانگیخته شعارهای شبانه بود.
س- در حال حاضر وضعیت جنبش را چگونه برآورد می کنید ؟
ج- ما در همان بیانیه نخستین و اولین دور گفتگوهای محفلی تاکیدداشتیم بدون رهبری و تشکیلات می توان مبارزه کرد اما پیروزی بدون تشکیلات و رهبری امکان پذیرنیست . البته ما بر این موضع بوده و هستیم که تشکیلات و رهبری الزاما شکل سنتی آن نیست بلکه می توان صدها هسته شبکه ای مبارزاتی را آن چنان بهم گره زد که رژیم قادر به سرکوب همه جانبه آن نباشد . ما فاز کنونی را فاز تعمیق و به خودرفتن جنبش برای راه یافتن حرکات بعدی می دانیم. اینک مبارزان خیابان ها یادگرفته اند که با چه رژیم خونخوار کثیفی طرف هستند و دریافته اند که فازنوین عملا نوعی مبارزات مخفی را بدنبال خواهدداشت، اگرچه پیکره مبارزه درحال حاضر کماکان مبارزات مدنی خیابانی با تظاهرات و پیوستن به اعتصابات خواهدبود.این فاز مستلزم دوراندیشی ، سازماندهی خاص و نقش پررنگ نهادهای بنیادین جامعه نظیر معلمان ،کارگران ، بازاریان ، دانشجویان و بخش هائی از آزادگان جبهه و جنگ خواهد بود. این آزادگان و مجروحان جنگ دقیقا همان نقشی را در انقلاب ایران بازی خواهندکرد که سربازان جنگ برگشته از ویتنام در خاتمه دادن به جنگ در تظاهرات های امریکا داشتند. و از هم اکنون نیز سخنان بسیاری از انها در اینجا و انجا و دراین سایت و ان خبرگزاری شنیده می شود.
س-چرا علیرغم دستگیری های گسترده توام با شکنجه و تجاوز ر نیروهای سرکوبگر هنوز جرئت اعدام انها را ندارند و فقط تا کنون چندنفر را اعدام کرده اند.
ج- اگرچه مانیز براین امید هستیم که دیگر اعدامی صورت نگیرد اما شدت اعتراضات و تظاهرات ها که دقیقا با مفهوم براندازی صورت گرفت هیات حاکمه را به اغماء فروبرد به طوری که بزرگ دیکتاتور تا دوهفته خفه خون گرفته بود . از طرف دیگر نیروهای سرکوبگر که اصلا انتظار مقاومت از جان گذشته جوانان را نداشتند دچار انفکاک شده بودند. خوشبختانه ابزارهای رسانه ای جدید همچون موبیل ، ویدئو و عکس که از عوامل سرکوب درسطح جهان مورد استفاده جنبش قرارگرفت وحشت بی نظیری را در بین انها ایجادکرده است و می دانند در فردای پیروزی انقلاب باید پاسخگو باشند.از طرف دیگر فشارافکار عمومی در کشورهای مختلف و تظاهرات ایرانیان مهاجر باعث گردید بسیاری دولت ها نیز حداقل در ظاهر سمت و سوی مردم را در این جنبش مبارزاتی بگیرند که این نیز بنوبه خود عمق جنبش را وسیع ترکرده است . لذا حتی اگرچه ظاهرا شدت تظاهرات مثل قبل نیست که اتفاقا نباید باشد! چون جنبش آرام آرام به سمت و سوی سازماندهی مبارزات که بخشی از ان باید مخفی باشد سیر می کند . در هیج مقطعه ای از تاریخ 43 ساله اخیر حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی سطح افشاگری های سیاسی – اقتصادی این چنین نبوده که از درون مجلس ارتجاعی هم نوای مخالف بگوش می رسد . دیگر همه فهمیده اندکه دزدی و چپاول به راه و رسم زندگی ِافرادحاکمیت ووابستگان به انها تبدیل شده و همه قوانین موجودنیز در حمایت از همین جانیان غارتگر وضع شده اند بطوری نمیتوان حتی یکی ازدانه درشت ها را دستگیر و محاکمه علنی کرد و روزانه شاهد خروج میلیاردی سرمایه دزدان از کشورهستیم . این یعنی اخرین بقایای حامیان پائین دستی رژیم هم مسئله دارشوند و به جنبش حداقل خصمانه نگاه نکنند . نکته قابل تامل آن که در حال حاضر در بخشی ازمحافل قدرت داخل بحث اصلی موضوع برخورد چنبش انقلابی درصورت پیروزی با مسئولان طراز اول وحامیان رژیم است . یعنی حضرات از هم اکنون توبره خودرا بارکرده اند تا درصورت لزوم فرارابرقرارترجیح دهند. غافل از اینکه دوران کنونی مثل دوره بعد جنگ دوم نیست که عناصر گشتاپوبتوانند با گریم و بدون گریم در امریکای جنوبی و امریکای لاتین چهره فاشیست خودرا پنهان کنند. بدون شک جنبش انقلابی مردم ایران خواهان محاکمه علنی سردمداران سرکوب در یک دادگاه عادلانه با حضور قضات بین المللی است تا جنایات خمینی و خامنه ای در ترازوی عدالت قرارگیرد.
س- نظر جنبش انقلابی مردم ایران در باره اخباری که از زندان ها و خیابان ها به گوش می رسد که زندانیان علاوه بر شکنجه مورد تجاوزگروهی نیز قرارگرفته اند که اشاعه این گونه اخبار بعضا از طرف خودرژِم هم برای ایجاد جو ترس و هراس دامن زده می شود ، چیست؟!
ج- ما اتفاقا در سربخش همه بیانیه ها ( بخش ما کیستیم ؟) حوادث سال 1360 درزندانها را به نقل از خاطرات مرحوم ایت الله منتطری عامدانه نوشته ایم . در واقع می خواستیم از همان روز اول به جوانان هشداربدهیم با چه حیوانات فاشیست مسلکی مواجه هستند. رژیم جمهوری اسلامی ایران بر اساس فتاوای رهبران فاسد مذهبی با اطلاع شخص خمینی در دوره مبارزات خونین سال 1360 به بعد هم دست به چنین جنایاتی زده بود اما همان طوریکه می دانیم شکنجه و تجاوز ( که انهم در محدوده شکنجه قراردارد) برای درهم شکستن روحیه مبارزاتی جوانان صورت می گیرد زیرا ابعاد شکنجه های روحی بسا سنگین تراز شکنجه های چسمی است . فراموش نکنیم دراین رژیم فاشیستی در ماه های تیربه بعد سال 1360برخی روزها بالای یکصد نفر فقط در اوین اعدام یا تیرباران می شدندو سال 1367 در عرض دوهفته حدودپنج هزارنفر زندانیان سیاسی کشور بعضا با جرثقیل آویزان شدند که عموما در سروستان خاوران درگورهای دسته جمعی بخاک سپرده شدند لذا این اخبار در این رژیم هیولائی چندان جای تعجب ندارد .برای آشنائی با عملکرد فاشیستی رژیم جمهوری اسلامی نگاهی به کشتار سنی مذهب ها در عراق توسط جیش الشعبی و به رهبری سردارفاسد ولایت قاسم سلیمانی بیاندازید . دقیقا عین همین کشتاری که از هموطنان کرد و بلوج ما صورت گرفت درعراق و سوریه هم انجام شده است. سابقه جنایت این چنینی در رژیم جمهوری اسلامی پیش ازطالبان بوده است و طالبانی ها خودرا نوچه قاسم سلیمانی در کشتار می دانند. مگر شما سابقه تجاوز نیروهای بسیجی کرمان به زوج های جوان را فراموش کرده اید که در دیار قاسم سلیمانی صورت گرفت و آه از نهاد این سردار قاچاقچی برنیامد؟! دقیقا در همین رابطه است که بخشی از شعارتظاهرات این بوده که :«داعشی رو شنیدیم، خامنهای رو دیدیم»، «ای رهبر واداده، قبرت شده آماده»، «بسیجی سپاهی داعش ما شمایید» و «آزادی آزادی آزادی» سر میدادند.
س- اگر ممکن است درس های این جنبش انقلابی را تاکنون مشخص شده برشمرید:
ج- مهم ترین درس و درس اول تظاهرات جوانان برومند و زنان قهرمان ، شکستن تابوی ترس بود که چون خوره ریشه مبارزه را جویده بود. جوانان به خصوص زنان جوان با تمسخر به مرگ ریشه ترس را زودودند و حتی اگر با اعدام های بیشتری هم مواجه شویم دیگر ترس همجون گذشته بر جامعه مستولی نخواهدشد .
درس دوم نشانه رفتن دقیق و درست شعار تظاهرات بسوی دیکتاتورحام بر جاممعه بدون ذره ای ملاحظه بوده است.
درس سوم این بود که یک پیوستگی و اتحاد فراقومی برجنبش حاکم شد و همه توطئه های رژیم برای جدائی بین اقوام ایرانی را برملا و رسواساخت نمونه شعار" ازکردستان تا تهران ، خونین تمام ایران " و " و کردستان چشم و چراغ مائی " و : کردو بلوچ و آذری، آزادی و برابری " در همین رابطه قابل تبیین است . درس چهارم و مهم دیگر بزباله انداختن شعار " من سیاسی نیستم ، هنربرای هنر ، سینما برای سینما ، ورزش برای ورزش بود. تاریخ مبارزاتی مردم جهان حکایت از هنرمتعهد، سینمای متعد وورزش متعد بوده است . خوشبختانه این جنبش در فاصله کوتاهی بدون گفتمان و در یک فرایند عملی همه این اوراد بورژوازی را به گورسپرد و شاهد بهترین شعرها ، فیلم های کوتاه ، پیام های ضبط شده ، کاریکاتورسیاسی و... بودیم . مردم به عینه دریافتند که آنچه هنرمند، ورزشکار و نویسنده را معروف و باصطلاح سلبریتی می کند حمایت مردم از این پدیده است و لاغیر. بهمین علت مزدوران هنری ، ورزشی را خوارکردند و انانی را که به صف مردم پیوستند به اعتبارشان افزودند.
ودرس پنجم یا مهم ترین درس ، آن که تظاهرات ها بدون حضور اعتصابات توانمند کارگران مبارز ایرانی به ویژه نفتگران قهرمان نمی تواند موجبات سقوط رژم ددمنش جمهموری اسلامی را فراهم نماید لذا باید همه مبارزان از زن و مرد تلاش نمایند در درون خانواده ها این مسئله را برای پدران و بزرگان خود تببین نمایند که حفظ جان فرزندان آنان درگروی پیوستن کارگران ، معلمان و بازاریان و نهادهائی همچون کانون وکلا، استادان دانشگاه ها ، کارکنان دولت و همچنین جانبازان و ایثارگران جبهه های جنگ به صفوف تظاهرات و اعتصاب همگانی سراسری است .
نابودباد رژیم جمهوری اسلامی
برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائی
سی ام آذرماه 1401