رحمان حسین زاده: به درود ژینا گیان، مهسای جوان !

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

مهسای ۲۲ ساله، مهسای جوان سرشار از امید به زندگی، زیر ضرب جلادان اسلامی، جان گرانقدرش را داد، اما جان تازه ای به جنبش آزادیخواهانه علیه آپارتايد جنسی و حجاب اسلامی و جمهوری اسلامی بخشید.

مهسای الهام بخش! تو زنده ای در خروش عظیم مردم برای جارو کردن حکومت قاتلان شما و هزاران مثل شما. سرآغاز این خروش مجدد را شب گذشته‌ آزادیخواهان تهران در اطراف بیمارستان کسرا و امروز مردم جسور سقز و سنندج ، در اجتماعات جسورانه پی افکندند. فردا یکشنبه و روزهای آينده، می‌تواند و لازمست به تداوم‌ اعتراضات کوبنده و گسترده تبدیل کنیم. دوره تعیین تکلیف قطعی بارژیم قاتل مهساها و همه عزیزانمان است. اراده متحدانه مان را به میدان بکشیم.

جسم مهسای عزیز امروز در اجتماع بزرگ و شایسته مردم سقز به خاک سپرده شد، اما نام مهسا اکنون نماد همبستگی مبارزاتی در سراسر ایران و در قلب اکثریت عظیم مردم و بر تارک جنبش آزادیخواهانه مردم ایران نقش بست.
هزاران بار به درود مهسای جوان و الهام بخش!
شهریور ١٤٠١

تراژدی مرگ مهسا اعتراضات کوبنده میطلبد!
رحمان حسین زاده
بغضها ترکیده، خشمها در فورانند.اما کافی نیست. بغض و خشم را به اراده و اعتراض باید تبدیل کرد.
مردم!
تراژدی مرگ مهسا امینی اعتراضات کوبنده از سقز و سنندج وتهران، و دیگر شهرها، تا خارج کشور را علیه حکومت جلادان می‌طلبد. این جنایت عریان، این قتل عمد و ترورسیاه از ما آزادیخواهان پاسخ میطلبد.این تسکین دهنده ترین همدردی با خانواده و بستگان و دوستان و آشنايان مهسای عزیز و از دست رفته است. بجنبیم.
ننگ و نفرت بر جلادان
مرگ بر جمهوری انسان کش اسلامی
یادش گرامی
شهریور ١٤٠١

‌آغازسال تحصیلی: دست مذهب از سر محیط های آموزشی کوتاه!
رحمان حسین زاده
سال تحصیلی امسال در ایران زیر سایه سنگین فقر و تبعیض و اختناق و سرکوب و تحمیل بیشتر خرافه اسلامی وادامه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی شروع میشود. علاوه بر درد و رنج فراوان تحمیل شده به جامعه، این تاسف و درد عمیق بر فکر و دلمان سنگینی میکند که همزمان در ابعاد بسیار وسیع و حتی میلیونی، نوجوانان و جوانانی هستند، که به دلیل نداری و بی بضاعتی نمیتوانند، همراه هم سن و سالهایشان به تحصیل بپردازند. بخش عمده فرزندان خانواده های مهاجر افغانستان ازتحصیل محروم و عده ای که به محیط آموزشی راه پیدا میکنند، با انواع محدودیتها و تبعیضات روبرو هستند. از مدتی قبل و اکنون در آستانه اول مهر دغدغه و نگرانی میلیونها خانواده کارگری و مردم زحمتکش این واقعیت تلخ است که چگونه امکانات روانه کردن فرزندانشان را به مدرسه و آموزش مهیا کنند و بسیاری توانایی تامین هزینه شهریه های سنگین و نوشت افزار و دیگر ابزار و وسایل آموزش، مسکن و معیشت و پوشاک مناسب برای فرزندانشان را به ویژه که دور از محیط خانواده خود زندگی کنند، ندارند. این در شرایطی است که خود مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی اذعان دارند که دولت فاقد برنامه ای برای تامین هزینه آموزشی تحصیلکردگان است و آمارهایی که بیشرمانه خودشان از کمبود مدارس و معلم، افزایش سرسام آور هزینه شهریه و نوشت افزار، وسعت مدارس کپری و زیر چادری و خشت و گلی و ناامن، دو شیفته و مواردی سه شیفته بودن مدارس ارائه میکنند،تکان دهنده و مایه ننگ و نفرت حاکمیت جمهوری اسلامی است. بخش وسیعی از دانش آموزان و دانشجویان در حال تحصیل، با فقر و محدویت مالی فشار این دوره را طی میکنند. این وضعیت ناشی از سیطره نظم وارونه سرمایه و جمهوری اسلامی و تبعیض و فقر و نداری تحمیل شده این سیستم جهنمی است. به همین دلیل بسیار زود بخش وسیع نسل جوان به ماهیت طبقاتی و استثمارگرانه این نظم پی میبرند و جوانه های مبارزه جویی و تصمیم به دگرگون کردن و تغییر این نظم وارونه را به امر خود تبدیل میکنند.
علاوه بر تحمل فقر و نداری، واقعیت تلخ دیگر اینست که چهار دهه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، دانش آموزان و دانشجویان ایران را با این پدیده متناقض روبرو کرده، که در کنار تلاش برای فراگیری دستاوردهای علمی و اجتماعی و فرهنگی و آموزشی شایسته انسان امروز، همزمان با جهل و خرافه و افکار و عقاید قرون وسطایی اسلامی که در قالب دروس و آموزش بر محیط های آموزشی و نسل جوان تحمیل شده دست و پنجه نرم کنند. امسال به این سطح از عقب گرد بسنده نشده و قرار است طبق افاضات عصر حجری خامنه ای تعداد زیادی از مواد درسی دوباره بازبینی و هر جنبه غیر اسلامی از آن زدوده شود و بر طبق آیات و موازین ١٤٠٠ سال قبل بازنویسی شوند. برای تحمیل این بساط خرافی و شست و شوی مغزی دانش آموزان همزمان هزاران طلبه و آخوند مبلغ مذهبی از حوزه جهلیه قم روانه مدارس میشوند. جمهوری نکبت اسلامی در نظر دارد محیط های آموزشی را به شعبه های دیگر تولید جهل و خرافه و تربیت متعصبان مذهبی تبدیل کند. روند تحمیل این فاجعه بزرگ علیه نسل جوان و محیط های آموزشی را با مبارزه ای گسترده و منظم و سازمانیافته میتوان و باید سد کرد. همانطور که در همه سالهای گذشته دانش آموزان و دانشجویان و معلمان مبارز به فضای خرافی مذهبی تن نداده اند و علیرغم کلی فشارها و تضییقات جمهوری اسلامی نتوانسته نسل جوان پرتوقع و کنجکاو جامعه ایران را که به آسانی به دستاوردهای دنیا ی مدرن امروز دسترسی پیدا کرده، به تمکین بکشاند.
در تقابل با کلیت این اوضاع یعنی علیه فقر و تبعیض و نابرابری ، در مقابل تقلای مستمر جمهوری اسلامی برای تحمیل جهل و خرافه بر مدارس و دانشگاهها و کالایی کردن آموزش، به طور واقعی محیط های آموزشی و به ویژه دانشگاهها همیشه کانون گرم مبارزات حق طلبانه بوده اند. مبارزات سراسری فرهنگیان و معلمان در سالهای اخیر و به ویژه در یکسال گذشته علیه شرایط بد آموزشی و فضای مختنق، علیه تبعیض و نابرابری، علیه حقوقهای پایین و کالایی کردن آموزش و با خواسته های برحق آموزش رایگان، افزایش حقوقها و رفع تبعیضات چند جانبه، اساس جنبش عظیم فرهنگیان و معلمانی بود که در بیشتر از دوازده دور اجتماعات سراسری و همزمان در بالاتر از ٣٠ استان و نزدیک به صد شهرجمهوری اسلامی را تحت فشار جدی قرار داد. این رژیم درمانده، خیال میکند با دستگیری و زندانی کردن رهبران و فعالین مبارزمعلمان، این جنبش قدرتمند و امیدبخش و متحد جنبش کارگری را سد میکند. کور خوانده اند. جنبش فرهنگیان و معلمان تجربه مهم مبارزه بخش موثری از اردوی کار ایران در مدارس و محیط های آموزشی است. با اتکا به تجارب دوران اخیر، گسترش مبارزت معلمان و دانش آموزان و دانشجویان در صفی واحد در چشم انداز است.
مسئله قابل توجه دیگر، نسل جوان در دانشگاههای ایران، همیشه صف پیشرو آزادیخواهی و مبارزه علیه اختناق٬ سرکوب٬ تحقیر و تبعیض و بی امکاناتی را علیه ارتجاع حاکم شکل داده است. چه در دوره سلطنت و چه در همه دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نسل جوان ستون محکم مبارزه آزادیخواهانه و انقلابی و رادیکال و میلیتانت علیه استبداد حاکم بوده است. در طول حاکمیت این رژیم، دهها هزار دانشجو طعم اعدام و زندان و شکنجه و احضار و اخراج و ستاره دار شدن را چشیده اند و به جرم مخالفت با ارتجاع حاکم٬ به جرم دفاع از آزدیهای سیاسی سرکوب شده اند. جمهوری اسلامی با علم به این حقیقت که دانشگاه یکی از کانونهای پر تپش جامعه است٬ تلاش کرده است با سرکوب آن کل فضای جامعه را مختنق نگاه دارد. در دهه هشتاد شمسی شاهد جدال وسیعی در دانشگاههای ایران بودیم. نسل جوان کمونیست و برابری طلب به عنوان پرچمدار آزادیخواهی و برابری طلبی در تجربه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب (داب) قد علم کرد٬ فضای دانشگاهها را در دست گرفت٬ جریانات ارتجاعی از انجمنهای اسلامی و تحکیم وحدت٬ تا گرایشات ناسیونالیستی و لیبرالی را حاشیه ای کردند و پرچم آزادی و برابری را به اهتزاز درآورند. این تحرک انسانی، اعتراضی که تا اعماق جامعه اثر کرد، توجه طبقه کارگر ایران و زنان و جوانان آزادیخواه را به خود جلب کرد٬ و در دل کشمکشی خونین در آن مقطع سرکوب شد. اما همگامی اعتراض دانشجویی از مقطع دی ماه ۹۶ با کل حرکت اعتراضی رادیکال جامعه، نشان داد پایه های جنبشی ماندگار بنا نهاده شده که دوباره خود را آماده کرده و با اندکی فضای مساعد بسیار قدرتمندتر پا به صحنه میگذارد. انتظار اینست امسال، جنبش و مبارزه برحق در دانشگاه و محیط های آموزشی و در جنبش معلمان با خودآگاهی و سازمانیافتگی و اتحاد محکم فعالین آزادیخواه و برابری طلب استحکام و گسترش یابد. به ابتکار شبکه خودآگاه و به هم پیوسته فعالین و محافل کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان به مثابه جنبش متمایز و قدرتمند در برابر جمهوری اسلامی قد علم کند. در خاتمه، امیدوارم سال تحصیلی جدید فرصتی باشد که دختران و پسران، نسل جوان سرزنده و پرتوقع و بالنده جامعه ایران با پس زدن همه مشکلات و نگرانیهای موجود، بیشترین موفقیتها را در عرصه تحصیل و در ابعاد متنوع زندگی کسب کنند.
شهریور ١٤٠١