44 منتخب سایت

کاسه داغ تر از آش آقای علیزاده

جدال دیدگاه‌ها

(در رابطه با پیام اوجالان) - به دنبال فراخوان عبدالله اوجالان ، بنیان‌گذار پ‌ک‌ک مبنی بر اینکه اعضای این گروه سلاح‌های خود را زمین بگذارند و طی کنگره ای این جریان و تمامی سازمانهای مرتبط با پ ک ک را منحل کنند، ...

شاهد موضع گیری های متفاوتی از سوی دولتها و جریانات سیاسی مختلفی بودیم. پ ک ک به استقبال از این فراخوان رفت و اعلام آتش بس کرد. دیگر احزاب و جریانات ناسیونالیست کردی و دیگر احزاب مرتبط با پ ک ک نیز از این اقدام اوجالان استقبال کردند و آنرا گامی مثبت ارزیابی کردند. اما ابراهیم علیزاده دبیر اول "کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" بیش از هر کسی نگران این فراخوان است و ضمن مصاحبه های متعدد با رسانه های مختلف طی چند روز گذشته مخالفت شدید خود را ابراز داشت.
در حالیکه رهبری پ ک ک این فراخوان اوجالان را قبول و به آن جواب مثبت داده است، آقای علیزاده حتی پا را از این فراتر می گذارد و ضمن اینکه منکر نوشتن این فراخوان از جانب اوجالان شده، آنرا به اداره اطلاعات ترکیه و شخص اردوغان منتسب می کند. همچنین ایشان بسیار تلاش می کنند که بگوید هدف ترکیه نه انحلال پ ک ک بلکه هدفش کردستان سوریه یا به قول ایشان "روژئاوا" است. علیزاده اظهار می کند که نقشه فراخوان اوجالان دامی است که دولت ترکیه کشیده است. 

در مورد ادعای آقای علیزاده مبنی بر اینکه این نامه اوجالان توطئه ای از جانب دستگاه امنیتی ترکیه "میت" و یا شخص اردوغان برای زیر آب کردن پ ک ک است، باید به ایشان یاد آور شد که فراخوان اوجالان ابتدا به ساکن نیست. تلاش اوجالان برای گفتگو با دولت فاشیست ترکیه سالها قبلتر و در قالب کتابی زیر عنوان "مانیفست تمدن دمکراتیک" (کتاب "مانیفست تمدن دمکراتیک" توسط حاکمیت جمهوری اسلامی نیز منتشر و چندین بار تجدید چاپ شده است) مطرح شده است. و همچنین برنامه پ ک ک و احزاب اقماری آن با پیروی از برنامه "کنفدرالیسم دمکراتیک" پایه ریزی و تئوریزه شده است. کنفدرالیسم دمکراتیک به این معنی که هدف بر اندازی دولتها نیست بلکه درست کردن نهادهای دمکراتیک از پایین و برای ایجاد دمکراسی و سهیم شدن در قدرت.  سالهاست که اوجالان تلاش کرده است که با دولت ترکیه وارد گفتگو و مذاکره شود. همانطور که علیزاده خودش نیز اذعان می کند پ ک ک از طریق شاخه سیاسی خود یعنی حزب HDP (حزب دمکراتیک خلق ها) که بعدتر به DAM پارتی تغییر پیدا کرد، در دولت ترکیه ایفای نقش می کند و در پارلمان ترکیه نماینده دارد.  پ ک ک سالهاست که تلاش می کند فاکتور اسلحه در فشار به دولت ترکیه را از آنجا که به بن بست رسیده است به مشارکت سیاسی از طریق شهرداریها و انتخابات پارلمانی تغییر دهد. سالهاست که از شعار کردستان بزرگ دست کشیده و به چند خواست فرهنگی تقلیل داده و تنها هدفش سهیم شدن در قدرت مرکزیست، از همین رو راهی جز درگیری نظامی را در مرکز توجه و اولویت سیاسی قرار داده اند. سرمایه دار کرد در کردستان ترکیه نیز اکنون تشخیص داده است که از طریق احزاب قانونی می تواند در قدرت مرکزی سهیم شود و آن گشایش سیاسی و فرهنگی که پ ک ک به دنبالش است از طریق همین احزاب پارلمان ترکیه قابل پیگیریست. لذا عملا وجود پ ک ک و مبارزه مسلحانه به عنوان اهرم فشار بی معنی خواهد شد، در نتیجه بسیار منطقی به نظر می رسد که اوجالان به رهبری پ ک ک فشار بیاورد و او را به مذاکره و زمین گذاشتن اسلحه هایش وادار کند.(از تو به یک اشاره از من با سر دویدن) و احتمال دیگر اینکه پ ک ک بخواهد در حزب دم پارتی ادغام شود یا به اسم دیگری در زمین سیاست ترکیه فعالیت کند، که گذر زمان جوانب بعدی این اتفاق را مشخص خواهد کرد.

اینکه ناسیونالیسم کرد نه در ترکیه و نه در هیچ جای دیگری تمایلی برای حل ستم ملی ندارد و عملا آن را به عنوان استخوان لای زخم نگه داشته تا در خدمت منافع خود قرار دهد، جزو بدیهیاتی است که در اثنای چنین تلاشهایی از جانب احزاب ناسیونالیست کرد برای معامله و بند و بست با دول مرتجع منطقه و خصوصا جنایتکارانی مانند اردوغان قابل مشاهده است نه حتی خرده ادعاهای آنها در مورد مردم کردستان. 

اما چه چیزی موجبات نگرانی آقای ابراهیم علیزاده فراهم کرده است؟ 

ابراهیم علیزاده بدون توجه به سیر تحولات سیاسی در منطقه، صرفا از سر مکنونات قلبی و دلسوزی برای جنبشی که مدت زیادی نیست به طور رسمی و علنی به آن پیوسته است برخی ملاحظات را مطرح کرده است. تغییر سکانداری دولت آمریکا، معامله و پوتین و ترامپ بر سر اوکراین، شکست مفتضحانه محور موسوم به مقاومت رژیم و کوتاه شدن دست جمهوری اسلامی در منطقه و خالی شدن پشت پ ک ک و پژاک توسط جمهوری اسلامی بخشی از همان تحولاتی است که جلوی چشم حزب  ابراهیم علیزاده اتفاق افتاده است و نمی توان گمان برد که از آن مطلع نباشند. اما باید دید چرا نتایج حاصله از این تغییرات در توازن قوا در منطقه در هنگام تحلیل شکست طلبی پ ک ک، تاثیری در تحلیل ایشان ندارد.

۱.    جنگ در اوکراین صدور نفت و گاز روسیه به اروپا را دچار مشکل کرد، دولتهای اروپایی تلاش کردند که جایگزینی ارزان برای مشکل انرژی خود دست و پا کنند و ترکیه در تلاش است ضمن حفظ روابط خود با روسیه، نقش کشور ترانزیت و انتقال انرژی را به اروپا ایفا کند. بی شک عبور لوله های نفت و گاز و غیره با وجود نیرویی مسلح، همچون پ ک ک که یدی طولانی در منفجر کردن لوله های گاز، هتل ها و سد های آبی در ترکیه دارد آسان نخواهد بود. قطعا هیچ سرمایه گذاری چه داخلی و چه خارجی حاضر نیست در کشوری که سرمایه اش امنیت ندارد، سرمایه گذاری کند. در کنار آن نیز می توان به فاکتورهای متعدد دیگر همچون جذب آرای مناطق کردنشین از سوی حزب اردوغان نیز در انتخابات نیز اشاره کرد.

۲.    با بر سرکار آمدن ترامپ تغییراتی در سیاست خارجی دولت آمریکا به وجود آمده است. بنا بر آمار ارائه شده، جنگ افروزی های آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه، لیبی و سایر نقاط جهان مبلغی نزدیک به چهل تریلیون دلار بدهی برای کشور آمریکا در بر داشته است و دولت ترامپ با شعار اینکه ما جنگ نمی خواهیم، سعی در کم کردن هزینه های این کشور دارد. تلاش برای ایجاد صلح بین روسیه و اوکراین و آتش بس در غزه در همین راستاست و ترجیحا اینکه دولت ترامپ فعلا نه قصدی برای مقابله با جمهوری اسلامی دارد و نه بحران مالی موجود امکان پیشبرد چنین جنگی را خواهد داد و بنابراین سعی خواهد کرد با سیاست شل کن، سفت کن حاکمیت جمهوری اسلامی را بر سر میز مذاکره بنشاند. اکنون نیز در تلاش است که از طریق پوتین وارد مذاکره با رژیم ایران شود.

۳.     سقوط بشار اسد و شکست محور مقاومت اگر چه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه را به شدت تضعیف کرده است و باعث تقویت منطقه ای ترکیه شده است. اما خود این موضوع دو نگرانی عمیق را برای دولت ترکیه به دنبال دارد. نخست اینکه دولت اسرائیل با دست درازی به بخشی از سوریه و همچنین دفاع دولت این کشور از دروزی ها و جریانات ناسیونالیست کرد که بارها از زبان روئسای این کشور بیان شده است این نگرانی که ممکن است پ ک ک به اسرائیل نزدیک شود را افزایش خواهد داد. دوم اینکه جمهوری اسلامی که سالهاست با پ ک ک همکاری نزدیک دارد و با توجه به اینکه دولت بشار اسد در هماهنگی با جمهوری اسلامی کنترل بخش کردنشین سوریه را به نیروهای دمکراتیک سوریه واگذار کرد، همین موضوع این نگرانی را برای دولت ترکیه ایجاد خواهد کرد که جمهوری اسلامی با نزدیک شدن به نیروهای دمکراتیک سوریه منجر به احیای دوباره محور مقاومت و کریدوری برای دسترسی به حزب الله لبنان شود و بعضا مشکلاتی برای دولت آتی سوریه که علنا خود را متحد ترکیه می داند و زیر نفوذ ترکیه است، ایجاد کند. هرچند که فرمانده نظامی نیروهای دمکراتیک سوریه "مظلوم کوبانی" و دیگر رهبران نیز از یک طرف اعلام کرده اند که حاضرند در ارتش سوریه ادغام شوند و از طرف دیگر گفته که اگر اسرائیل از ما حمایت کند، ما از آن استقبال خواهیم کرد.

۴.    پ ک ک از سال ١٣٦٥ همپیمان جمهوری اسلامی و بخشی از محور مقاومت جمهوری اسلامی بود و با حمله داعش به شنگال همکاری پ ک ک با حشد شعبی وارد فاز جدیدی شد. (نمونه بارز آن سقوط بالگرد حشد شعبی توسط دولت ترکیه و کشته شدن چندین تن از فرماندهان پ ک ک بود) با شکست این محور قطعا با مشکلات جدی و تضعیف روبرو خواهد شد.  هرچند آقای علیزاده نیز در سخنان خود اشاره می کند که این جریان مدتهاست که هیچ فعالیت مسلحانه ای در ترکیه ندارد و با اینکه تنها در قندیل مستقر شده است مورد حملات متعدد دولت ترکیه قرار می گیرد.

آقای علیزاده انسان بی سوادی نیست و قطعا تمامی این مسائل را رصد می کند، اما همه آنها را آگاهانه فاکتور می گیرد و سعی می کند در قامت رهبر معنوی احزاب ناسیونالیست و در راس آن کردستان سوریه نشان دهد، اما همه واقعیات را نمی گوید. نگرانی آقای علیزاده از جنبشی است که خود بخشی از آن است. ایشان که حداقل طی دو دهه اخیر همپیمانان خود را از میان جریانات قوم پرست کردی انتخاب کرده است، نگران از دست دادن و چرخش این جریانات به سمت حاکمیت جمهوری اسلامی است که بعضا از هم اکنون برای گفتگو با رژیم اعلام آمادگی کرده اند. همچنین نگران این است بن بست سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک ناسیونالیسم کرد پس از اقلیم کردستان، به سرعت پ ک ک و سلسله احزاب زیر مجموعه پ ک ک را درهم نوردیده و آنها را نیز در حاکمیت اردوغان ادغام کرده و زیر پای جریان ایشان را نیز خالی کند. در این راستا جریان علیزاده نیز بر سر دوراهی "گفتمان حل صلح طلبانه مسئله کرد" که تا کنون پژاک و برخی دیگر از احزاب ناسیونالیست هم جنبش حزب ایشان اعلام آمادگی کرده اند، یا ادامه مسیر تاکنونی یعنی پیشبرد اهداف ناسیونالیستی تحت لوای ناسیونالیسم چپ، قرار گیرد و ناچار به انتخاب گزینه اول شوند. بی دلیل نیست که پس از ٤٦ سال حاکمیت رژیم جنایتکار اسلامی، مدام بر "مذاکره اصولی" بخوان بند و بست و تسلیم شدن می کوبند و در باب خصائص "شروط مذاکره اصولی" مصاحبه میکنند. 

آقای علیزاده تاریخچه پر از تسلیم طلبی جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کردی را از بَر است. از اسماعیل آغای سمکو و شیخ سعید پیران گرفته تا شیخ محمود و قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی، از حزب دمکرات کردستان ایران، حزب بارزانی، اتحادیه میهنی، پ ک ک، پژاک و بعدها باندهای زحمتکشان، تمامی این جریانات حیاتشان مبتنی بر شکاف و اختلاف میان دولتها بوده و هرکدام به دولتی وابسته بوده اند و در صورت  پُر شدن این شکافها و عدم حمایت از سوی آن دولت به سوی دولت دیگری چرخش کرده اند و یا سیاست تسلیم طلبی و "آش به تال" را انتخاب کرده اند. جریانات ناسیونالیست کرد ایران هر بار که جمهوری اسلامی در معرض سقوط و سرنگونی بوده به سرنگونی طلبی تظاهر کرده اند و در غیر آن وارد فاز گفتگو و بند و بست شده اند. طی سالهای گذشته این احزاب بارها و بارها با نمایندگان وزارت اطلاعات نشست و گفتگو داشته اند. 

به دنبال فراخوان اوجالان، پژاک فوراً اعلام موضع کرد و از آن حمایت و یکی از سران این جریان به اسم "آمد شاهو" در گفتگویی تلویزیونی اعلام کرد که فراخوان اوجالان تنها رو به دولت ترکیه نیست و بلکه رو به دولت "پزشکیان" نیز هست. ناگفته نماند که همانگونه که پ ک ک سالهاست از طریق شهرداری های ترکیه تلاش داشته در دولت این کشور حضور داشته باشد. پژاک نیز در ایران از طریق شورای شهرهای کردستان، موسسات و نهادهای فرهنگی و احزاب قانونی در ایران تلاش کرده است خود را به قدرت مرکزی نزدیک کند که البته خود رژیم جمهوری اسلامی نیز در تقابل با چپ گرایی در کردستان این مجال را به آنها داده است. سران پژاک بارها اعلام کرده اند که ما می توانیم از مکانیزم های خود دولت استفاده کنیم تا خواست و مطالبات مردم کرد را مطالبه کنیم. اطلاعیه های پ ک ک، ک ن ک و پژاک به مناسبتهای مختلفی همچون عاشورا و تاسوعا، رمضان و مرگ رئیسی وغیره همه و همه در این راستا و در خدمت این استراتیژی بوده است.

نکته دیگر اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر در برابر خواست و مطالبات مردم مجبور به عقب نشینی بود و در تقابل با احزاب و جریانات ناسیونالیست "ایرانی و کردی"، تلاش کرده است با گشایش فرهنگی زیر پای آنها را خالی کند. طی چند سال اخیر برگزاری مراسمات نوروز در حافظیه شیراز، پاسارگارد و در شهرهای کردستان و برگزاری دیگر مراسمات فرهنگی، روز لباس کردی، انتصاب فرماندار و استاندار کرد و غیره تلاشی در همین رابطه بوده است. همچنین اکثریت سرمایه دار کرد در کردستان ایران برعکس کردستان ترکیه، منافع خود را در نزدیکی به جمهوری اسلامی دنبال کرده است و منافع خود را به احزاب ناسیونالیست کردی گره نزده اند. در عوض بخش خرده بورژوازی کرد بیشتر خود را به احزاب قوم پرست کردی نزدیک می داند و استقبال از فراخوانهای این احزاب برای اعتصاب عمومی گویای این واقعیت است. البته نباید فراموش کرد که جامعه کردستان یک جامعه طبقاتیست و  بخش عظیمی از این جامعه را طبقه کارگر و زحمتکش تشکیل می دهد و  یک مبارزه طبقاتی در آن در جریان است.

هرچند در کردستان احزاب ناسیونالیست تلاش می کنند خود را با جنبش برای رفع ستم ملی معنی کنند، اما اساسا در کردستان آنچه که قریب به اتفاق جامعه را به سمت اتحاد برای از سر راه برداشتن رژیم اسلامی سرمایه داری در ایران بهم گره زده است جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر برای سرنگونی نظام سرمایه داری و برچیدن استثمار طبقاتی است که راه حل کارگری الغاء ستم ملی را در دستور کار خود دارد. مسیری که  نه از راه تسلیم طلبی و سهیم شدن در حاکمیت جمهوری اسلامی تامین میشود و نه با دنباله روی از سیاست غرب و خصوصا آمریکا.  جنبش برابری طلبانه در کردستان جنبشی ماهیتا سوسیالیستی است که بخش اعظم جامعه کردستان یعنی طبقه کارگر، مزدبگیران و زحمتکشان جامعه را شامل می شود. طبقه کارگر و زحمتکشان کردستان نمی خواهد برای خود هویت ملی، مذهبی و نژادی بتراشد، استراتژی این مردم رفع هرنوع تبعیض و نابرابری اعم از جنسیتی، قومی و اقتصادی و... است. همبستگی سراسری مردم کردستان با جنبش سراسری و بلعکس آن در خیزش سراسری شهریور ١٤٠١ گویای این واقعیت است.

اکنون که احزاب ناسیونالیست و قوم پرست کردی از پژاک گرفته تا حزب دمکرات و دیگر باندهای زحمتکشان از فراخوان اوجالان استقبال کرده اند و "یکهو" طرفدار صلح شده اند و آرزوی نشست و مذاکره با جمهوری اسلامی را دارند تا شاید آنها نیز در قدرت مرکزی سهیم شوند. ابراهیم علیزاده همچون ناسیونالیست خجولی که همیشه تلاش کرده نقش "سانتر" را بازی کند به مثابه شاه درون صفحه شطرنج که تک به تک مهره هایی را که به دور خود چیده است را از دست می دهد، اینگونه با آشفتگی و نگرانی سعی می کند همچنان در وسط بازی کند و راه فراری را برای خود و جریانش باز بگذارد تا شاید از مات شدن رهایی یابد.