گرانی و تورم به فقر راه برده و فقر و احتیاج تأثیر محسوسی بر رفتار افراد به جا گذاشته است. چند فروشنده و صاحب سوپرمارکت به «زمانه» از افزایش تعداد دزدی‌ها، تقاضای نسیه، مبادلهٴ پایاپای و درخواست تخفیف مشتری‌ها برای اقلام خوراکی می‌گویند. امروز چه می‌توان خرید؟ پرسش همیشگی − نقدرت خرید اکثر مردم مدام کاهش می‌یابد.

در زندگی انسان‌ها و جوامع موقعیت‌های بی‌ثبات به طور معمول عمر کوتاهی دارند، در غیر این صورت، تخریبِ ساختاری و ماندگار را باعث می‌شوند. در حال حاضر موقعیت خاورمیانه -و تابع آن ایران- در بی‌ثباتی به سر می‌برد؛ در این منطقه به دلیل حکومت صهیونیست تروریست اسرائیل و در ایران به دلیل تخریب عمومی کشور توسط حکومت صهیونیست تروریست اسلامی.

شورای نگهبان جمهوری اسلامی ایران، پس از حدود یک هفته بررسی سوابق کاندیدهای ریاست جمهوری ۱۴۰۳، شش نفر را از فیلتر سانسور خود گذراند و به مردم اعلام کرد حالا شما کاملا «آزاد» هستید به یکی از منتخبین «ما» رای دهید. نوعی کلاه شرعی که جمهوری اسلامی ایران ۴۵ سال است تحت عنوان «انتخابات» و عمدتا به زور سرنیزه سر مردم ایران گذاشته است. شورای نگهبان روز یک‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، اسامی ۶ مردی را که صلاحیت آن‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری تایید شده است، اعلام کرد. این ۶ نفر عبارتند از:

بمناسبت ۱۲ ژوئن روز جهانی لغو کار کودکان:  امسال در شرایطی از روز جهانی لغو کار کودکان سخن به میان می آوریم که کودکان در سطح جهان نه تنها مورد استثمار شدیدتر و در معرض قحطی ، گرسنگی و سوء تغذیه  قرار دارند بلکه نسل کشی که در غزه از طرف اسرائیل با حمایت آمریکا ، اتحادیه اروپا، انگلیس و کانادا با بیرحمانه ترین شکل از چند ماه گذشته شروع شده و هنوز ادامه دارد جان بیش از۱۵۰۰۰ کودک را گرفته که ۴۴ درصد قربانیان این جنگ را رقم میزنند،

برخی از رسانه های ایران با نگاهی به میانگین سن فوت ‌شدگان در استان‌های کشور به فاجعه مرگ زودرس در بلوچستان پرداخته اند. بخش وسیعی از مناطق جنوب و شرق استان کرمان همانند نیمه شرقی استان هرمزگان بلوچ نشین هستند. آنها نیز سرنوشت مشابه ای با بلوچ های استان سیستان و بلوچستان دارند. بر طبق جدول ضمیمه وضعیت بلوچ های هرمزگان حتی از وضعیت بلوچ های کرمان هم بدتر است.

وقت شعری و مطلبی و حرفی تازه و از ته دل و صمیمانه مطرح شود در تاریخ ماندگار می‌شود. از جمله شعر زنده‌یاد «حمید مصدق»، از اشعار ماندگاری است که به شعر «سیب» معروف است.  با خواندن این شعر دل‌نشین مصدق و بازخوانی پاسخ فروغ، درمی‌یابیم که این شاعر، چه‌قدر زیبا با خلاقیتی بی‌نظیر، از زاویه‌ای دیگر به مضمون اثر مصدق پرداخته است.  حمید مصدق این شعر را در سال ۱۳۳۴ سروده است.

رئیسی قصاب تهران و قاتل چندین دهه معترضین به وضع موجود در ایران کشته شد، و از محاکمه علنی بخاطر جنایاتش در پیشگاه دادگاه علنی مردمی جست. دولت سیزدهم سراسیمه در حال مهندسی کردن شوی انتصاب قاتل دیگری در 8 تیر ماه 1403 میباشد. بر همه روشن است در این نمایش هم از میان جلادان، ماموریت اجرای زندان و شکنجه و اعدام دوره آتی رژیم را دستگاه رهبر ولایت فقیه و هئیت مرگ به شخص مورد تائیدش می سپارد. این شوی مضحک در حالی انجام میشود که این رژیم بویژه بلحاط داخلی زیر فشار مبارزاتی توده های مردم شکننده ترین دوره حیات ننگین خود را تجربه می کند. رژیمی که با چهار دهه گرو گرفتن زندگی اکثریت جامعه و تحمیل بردگی از طریق چنگ انداختن بر ابزار تولید و همه نعمات زندگی، و شکنجه و اعدام آشکارا علیه اکثریت عظیم جامعه اعلام جنگ کرده، و جامعه هم در این نبرد نابرابر از توان اعتراضات و اعتصابات که تنها سلاحش جهت رویارویی سیاسی و طبقاتیست جهت ارتقای مبارزاتش بهره گرفته . در این نبرد سازش ناپذیر با حافظان سرمایه هر چند خود و خانواده هایشان بهای بسیار سنگینی را متحمل شده اند، اما از تلاش برای تغییر به ذره فرو گذار نبوده اند، و زمین را زیر پای حافظان سرمایه داغ نموده اند. اعتصابات روزمره و خیزشهای ایندوره دستاوردهای داشته، و سنگرهایی از سوی جامعه فتح شده، که رژیم برغم کشتار و بگیر و ببند و حدادی بیش از پیش از ماشین سرکوب، هنوز نتوانسته این سنگرها را از جامعه پس بگیرد. اگر دهه های گذشته با تعرض افسار گسیخته به کارگران و اعمال ریاضت اقتصادی میتوانست کارگران را و وعده و عده های پوچ سر بدواند یا از اعتراض و اعتصاب متشکل و وسیع و سراسری منع و باز دارد، طی سالهای اخیر دیگر مبارزات و اعتصابات کارگران بلحاظ کمی و کیفی چنان رشد چشم گیری کرده که این حربه ها فرسوده گشته و حتی با قشون کشی نظامی هم قادر به آن نبوده، عزم مبارزاتی آنها را درهم شکند. و میبینیم کارگران با جسارتی شکوهمند در سنگر رویارویی با حافظان سرمایه بی وقفه در نبرد هستند. و ارتش نیروی کار دارد برغم همه موانع سر راه دارد برای گامهای بلندتر خیز برمیدارد.
 به همین اعتبار سران رژیم از شوی انتخاباتی پیش رو بشدت در بیم و هراس هستند، که مناسک مضحکه انتخاباتی پیشارو بجای اینکه روحیه نیروهای شکست خورده اش در مصاف رویارویی با جامعه را بالا ببرد، محملی شود جامعه به یک نقطه انفجاری اجتماعی بسیار قدرتمندتر و باشکوه تر از خیزشهای قبل برسد، و همه صحنه های نمایش دولت سیزدهم را بر سرشان خراب کند. بویژه وقتی بعد از نزدیک به دو سال از خیزش شهریور ماه میگذرد و هنوز رژیم نتوانسته صف آزادیخواهی و برابری طلبی اعم از زنان و مردان علیه آپارتاید جنسی که خیابانهای شهرهای ایران را تسخیر و بعد ایدئولوژیکی رژیم و قوانین تبعیض آمیزش را با چالش عظیمی مواجه کرده نتوانسته به عقب نشینی واردارد. کمااینکه طی روزها گذشته در شهرهای ساحلی رژیم توسط هزاران نفر از اراذل و اوباش قشون نظامی کشید تا جوانانی را که قوانین اسلامی را لگدمال میکنند، کنترل و مرعوب کند. اما متوجه شد این نیروی هزاران نفری پاسخگوی "عدول کنندگان از قوانین اسلامی" نیست و دست از پا دارزتر برگشتند به جایگاهشان! بعبارتی دیگر نگرانی از اینکه کل محاسبات و ارزیابی هایشان از حدادی کردن ماشین سرکوب در نمایش نتیجه عکس دهد بعید نیست. دیدند نامحتمل نیست روز 8 تیر محملی گردد خیزش شهری دیگری، ولی نه در مقیاس صدها هزار نفری، بلکه اینبار در مقیاس میلیونی اعم از ارتش سرخ کارگران این آمادگی را در خود پرورانده باشد، بمثابه طبقه و رهبری کننده و سازمانده جامعه به مصاف رژیم بیاید و به شیوه انقلابی با آن تعیین تکلیف نهایی کند. 
وحشت رژیم از آنست، اعتصاب و اعتراضات هر روزه اینبار با وسعت و اتحاد سراسری از محل کار در کارخانه، کارگاهها، دانشگاها، مدرسه به خیابانها و کوچه و محلات شهرها سرازیر شود. پتانسیل و توانی بالقوه که سالهاست رهبران عملی و لیدرهای پیشرو و کمونیست در درون جنبش کارگری و کمونیستی برای بالفعل کردن آن سنگ روی سنگ می گذارند و مجامع عمومی تنها یکی از سنگ بناهای آن بوده که از هفت تپه وفولاد و ...شروع و در صنعت نفت و پتروشیمی و پالایشگاها در جای جای ایران در حال تکثیر شدنست. رژیم در این میدان رویارویی طبقاتی و سیاسی  بخوبی متوجه گشته، این روند رو به رشد مبارزاتی دارد مسیر رو به اعتلای انقلابی را مهیا و مهیاتر میکند. هر چند رژیم طی این سالهای اخیر و با عروج اعتصابات مداوم و مبارزات هر روزه و خیزشها ضربات بسیار سختی خورد، اما کمبود و محدودیتهای خیزشها و بطور ویژه خیزش شهریور ماه  اخیرهم شناخته بود، یعنی ناآمادگی و عدم مشارکت طبقه کارگر ایران بمثابه تنها طبقه انقلابی و رهبر جامعه که قادر به تسخیر قدرت سیاسی به شیوه قهرآمیز باشد را دریافته بود. 
رژیم اگر چهار دهه بیشتر است، از طریق اعمال زور و سرکوب و تشدید استثمار، از یکسو و از دیگر سو با اشاعه موانع ذهنی عملا سد راه ایجاد تشکهای مستقل و سراسری کارگران و ایجاد حزب مقتدر آنها گشته، تا ارتش سرخ کارگران در رویارویایی طبقاتی و سیاسی قوای مبارزاتیش به تحلیل رود، و نتواند بساط حافظان نظم موجود را برچیند، اما هیچگاه نتوانسته در مبارزات مداوم آنها وقفه ایجاد کند. جنبش کارگری و کمونیستی ایران برغم فراز و فرودهای مبارزاتی چندین دهه، در نبرد و رویارویی با رژیم نشان داده توانایی و ظرفیت بالقوه جهت  به حرکت در آوردن کل جامعه را دارا میباشند و بواقع بیم و هراس رژیم هم از روزیست که این نیروی عظیم چند ده میلیونی بطور یکپارچه و منسجم به مصاف آید و قدرت سیاسی را به شیوه انقلابی تسخیر کند. رژیم میداند دیر یا زود زمان آن فرا خواهد رسید، ارتش عظیم کارگران با آمادگی و آگاهی طبقاتی نسبی به مصافش آیند، و دیگر چنگ و دندان نشان دادن و قشون کشی نظامی سهل است، حتی حمایت منطقه ای و بین المللی نیز که تا کنون حافظ این مناسبات و چنین رژیم بوده اند، بقایش را حفظ نکند و کل بساط این مناسبات سرمایه دارانه به زباله دان تاریخ بریزند.
انتخاب ما انقلاب کارگری است!
ناصر بابامیری   09.06.2024

 

دیروز یکشنبه ۹ ژوین ۲۰۲۴ انتخابات پارلمان اروپا در ۲۰ کشور اروپایی و با ۴۰۰ میلیون واجدان حق رای برگزار شد. در فرانسه ۵۲ و نیم درصد از واجدان حق رای در این انتخابات شرکت کردند که از سال ۱۹۹۴ تا امروز بی‌سابقه است چه در انتخابات گذشته فرانسه بیش از نیمی از واجدان حق رای به پای صندوق رای نمی رفتند! همینجا لازم بیادآوری ست که در فرانسه نیز همچون ایران و بسیاری دیگر از جوامع پیشرفته بخش بزرگی از مردم این کشورها به دولت ها و احزاب قانونی راست و چپی که در انتخابات بورژوایی شرکت می کنند اعتمادی ندارند

ئەو هۆکارە بنەڕەتیانەی کە بوونە هۆی زیاتر پەرەسەندنی بارگرژی نێوان ئیسرائیل و ئێران، دەرئەنجامی ئەو گێچەڵانە بوون کە ئیسرائیل دژ بە بوونی ئێران لە سوریا بەڕێوەی دەبرد، ئەم گێچەڵانەی ئیسرائیلیش کێشکردنی ئێرانە بۆ شەڕێکی فراوانی ناوچەیی. دەیان ساڵە ناوچەکە توانیویەتی ژیان لەگەڵ ململانێی سێبەری نێوان هەردوو ئێران و ئیسرائیلدا بەسەر بەرێت. بەڵام هێرشی تۆڵەسەندنەوەی ڕاستەوخۆی ئێران بۆ سەر ئیسرائیل، وەڵامدانەوەی ئیسرائیل بۆی،

گفتگو منصور حکمت با انترناسيونال هفتگى درباره وحدت اپوزيسيون- هفتگى: بيزارى مردم از جمهورى اسلامى و خواست عاجل مردم براى سرنگونى آن، اين سوال اساسى را برجسته کرده است که اين رژيم را چگونه بايد انداخت. در اين رابطه خيلى از مردم مساله وحدت احزاب اپوزيسيون سرنگونى طلب را مطرح ميکنند و اين سوال را جلوى حزب کمونيست کارگرى هم قرار ميدهند. ميگويند ضعف اپوزيسيون در مقابل رژيم اسلامى از عدم اتحاد آنهاست و ميپرسند چرا اتحاد نميکنند؟

منصور حکمت: برخلاف طيف ملى اسلامى، که از خاتمى و حجاريان و منتظرى تا نهضت آزادى و اکثريت و راه کارگر، يک خاندان سياسى و يک جنبش اجتماعى واحد را نمايندگى ميکنند، احزاب سرنگونى طلب در اپوزيسيون ايران در قطب هاى کاملا متفاوت و حتى متقابل يکديگر قرار گرفته اند. دو جريان اصلى در اپوزيسيون سرنگونى طلب هست، کمونيسم راديکال، که سازمان اصلى و شاخص آن حزب کمونيست کارگرى است، و طيف ناسيوناليستهاى طرفدار غرب که عمدتا حول رضا پهلوى گرد آمده اند. مجاهدين خلق را هم بعنوان يک سازمان سياسى بزرگ و فعال ميشود به اين دو اضافه کرد، هرچند اين سازمان، برخلاف دو جريان ديگر نوک يک جنبش اجتماعى وسيع تر و فرا سازمانى نيست و اساسا يک موجوديت سازمانى قائم به ذات است. فکر نميکنم کسى با اندک شناختى از سياست در ايران و جايگاه اجتماعى و مواضع اين سه جريان بتواند از اتحاد اينها بعنوان يک امر واقعى قابل حصول و يا مطلوب حرف بزند. من اين را درک ميکنم که جان مردم به لبشان رسيده و فکر ميکنند همه بايد "دست به دست هم بدهند" تا رژيم اسلامى را سرنگون کنند. اما ميان تبيين احساسى و محاسبات سرانگشتى مردم با درک ديناميسم هاى تحول سياسى در جامعه فرق هست. در درون طيف ملى -اسلامى حول مناجات و دعا براى سلامتى مزاج آقاى منتظرى ميشود متحد شد، در طيف سرنگونى طلبان، اما، تفاوتها عميق است.

هفتگى: روشن است که احزاب سياسى مخالف جمهورى اسلامى از جهاتى با هم اختلاف دارند، اما گفته ميشود که حداقل از اين جنبه که همگى روى سرنگونى جمهورى اسلامى توافق دارند، ميشود روى اين جنبه توافق کار مشترک انجام داد. در اين باره نظرتان چيست؟

منصور حکمت: بنظر من بجاى "کار مشترک"، که با توجه به جدايى اجتماعى جدى اين جريانات هيچيک به آن تن نخواهد داد، اگر بخواهيم خوشبين باشيم، شايد بايد از تعريف يک سلسله اصول پايه اى و پايبندى هريک از اين نيروها به آن صحبت کرد. اصولى مانند پايبندى به اراده آزاد مردم، اصل آزادى بى قيد و شرط سياسى، جامعه سکولار، رفع تبعيض و غيره. اين اصول حداقل را حتى ميشود بعنوان يک منشور حقوق پايه اى مردم تعريف کرد. اما اين اصول مبناى وحدت اين نيروها نميتواند باشد، بلکه مقررات بازى را تعريف ميکند. زمينى را ترسيم ميکند که هريک از اين جريانات در آن براى پيروزى خط مشى و جنبش خويش تلاش ميکند. اين جنبشها قبل از جمهورى اسلامى بوده اند و بعد از آنهم خواهند بود. هريک براى برقرارى نظام و جامعه مطلوب خود تلاش ميکند. مبارزه براى سرنگونى حکومت، بخشى از يک جدال وسيع تر بر سر اين آلترناتيو هاست. کارى که ميشود کرد ايجاد يک ديالوگ رسمى در ميان جريانات اپوزيسيون سرنگونى طلب رژيم اسلامى است. ما مشکلى با چنين چيزى نداريم. ما همه شاخه هاى اپوزيسيون را از چپ تا راست به کنگره سوم حزب دعوت کرديم. نه فقط هيچ مشکلى نداريم که با هر سازمان مخالف رژيم اسلامى يک رابطه رسمى براى تبادل نظر تعريف کنيم بلکه از اين امر استقبال ميکنيم و آن را لازم ميدانيم. اما "اتحاد" و "کار مشترک" ميان اين طيف نيروهاى سياسى واقعبينانه نيست.

هفتگى: در ميان جريانات سرنگونى طلب نيز رضا پهلوى پرچم اتحاد را بلند کرده و سازمان مجاهدين خلق اتحاد در چهارچوب شوراى ملى مقاومت را مطرح ميکند و اکثر سازمانهاى چپ نيز صحبت از ائتلاف و اتحاد دارند. در اين ميان فقط حزب کمونيست کارگرى است که تاکيد دارد اتحاد عملى نيست و روى تمايزات خود و توضيح اثباتى نظرات و اهداف و مطالباتش تاکيد ميکند. لطفا در اين مورد توضيح دهيد.

منصور حکمت: هيچکدام اينها از اتحاد با سازمانهاى بيرون طيف خودشان صحبت نميکنند. شاه و رئيس جمهور خودشان را هم از قبل تعريف کرده اند و بقيه را به امضاء گذاشتن زير طرح خود دعوت ميکنند. حزب کمونيست کارگرى يک اصل اساسى دارد و آن بيان حقيقت به مردم است. ما نميخواهيم از وحدت طلبى خودانگيخته مردم سوء استفاده تبليغاتى کنيم. ما براى ساختن يک جمهورى سوسياليستى تلاش ميکنيم و اين کار از طريق وحدت با طرفداران بازار آزاد و آمريکا و سلطنت و اسلام پاستوريزه بدست نميايد. در نتيجه ما مردم را به اردوى سياسى خودمان دعوت ميکنيم. به اردوى کارگران، اردوى کمونيسم، اردوى آزادى کامل و همه جانبه فرد و جامعه. اين به معنى انزواطلبى سياسى و بدعنقى با ساير جنبشهاى سياسى نيست. برعکس هرقدر ما حرف مستقل خودمان را روشن تر بيان کنيم و آرمانهاى سياسى و اجتماعى خود را بدون شبهه تر تبليغ کنيم، امکان پيدا ميکنيم بدون دامن زدن به توهمات سياسى در ميان مردم، با هرکس تا هرجا همراه ميشود راه بيائيم. ما طرفدار رشد فرهنگ سياسى و فرهنگ تحزب در ايرانيم. ائتلاف، سازش، جبهه، وحدت عمل و غيره وقتى جاى خود را در سياست ايران پيدا ميکند که تعين حزبى و جنبشى در جامعه و بويژه تقکيک آرمانى و برنامه اى احزاب در سطح پيشرفته اى قرار گرفته باشد. اول بايد اردوهاى سياسى ايران معاصر بدرستى تعريف شود تا بعد بشود از جبهه بندى هاى تاکتيکى ميان آنها صحبت کرد.

هفتگى: ممکن است در جريان سرنگونى جمهورى اسلامى وضعيتى پيش آيد که احزاب اصلى اپوزيسيون با نيروى اجتماعى اى که جذب کرده اند هر کدام يک وزنه غير قابل حذف در تحولات جامعه و ايجاد حکومت جديد باشند. در چنين شرايطى آيا يک نوع اتحاد اجبارى پيش خواهد آمد، از حالا نبايد براى چنين حالتى فکر کرد و از اين زاويه به مساله اتحاد پرداخت؟

منصور حکمت: هروقت پيش آمد ما هم به نياز آن روز از يک موضع مسئول جواب ميدهيم. عکس اين حالت هم ميتواند پيش بيايد و براى آن هم بايد آماده بود. فعلا موضع ما مطلوبيت ديالوگ است.

هفتگى: سوال ميشود که مبارزه در سطح جامعه دارد گسترش پيدا ميکند و جنبش سرنگونى احتياج به رهبرى دارد. در غياب اتحاد اپوزيسيون، رهبرى جنبش چگونه بايد تامين شود؟

منصور حکمت: رهبرى محصول هژمونى سياسى است و نه معدل گيرى ميان جنبشها و يا قرار و مدار سياستمداران. پيدايش يک رهبرى در جنبش عمومى براى سرنگونى تابعى از دست بالا پيدا کردن يک افق است. وجود يک رهبرى واحد گواه اين است که توده وسيع مردم انتخاب سياسى خود را کرده اند. اين انتخاب بدوا يک انتخاب حزبى نيست. مردم در خطوط کلى ميان راست و چپ انتخاب ميکنند. آيا افق آلترناتيو در برابر رژيم اسلامى در خطوط کلى از نظر مردم يک افق و راه حل چپ است يا راست؟ اين سوالى است که قبل از بقيه پاسخ ميگيرد. آيا مردم در انداختن جمهورى اسلامى، به بالا، به قدرتهاى غربى و به اقتصاد بازار اميد ميبندند يا به نيروى خود، به چپ جامعه و به يک راه حل راديکال چشم ميدوزند. مردم چپ را ميخواهند يا راست را؟ اين سوال هنوز در ايران امروز باز است. اين انتخاب هنوز صورت نگرفته است. اگر ما بتوانيم افق چپ و انقلابى را به افق هژمونيک در روند سرنگونى رژيم اسلامى تبديل کنيم، آنوقت شخصيتها و احزاب عمده اين اردوى چپ در موقعيت رهبرى قرار ميگيرند. مردم در هر دوره چپ جامعه را با جريانات معينى تداعى ميکنند و آنها را پرچم و ظرف چپگرايى خود قرار ميدهند. يک دوره حزب توده اين نقش را داشت، يک دوره فدايى. امروز مردم ايران حزب کمونيست کارگرى را سخنگو و بستر اصلى چپ در جامعه ميدانند. در نتيجه رهبرى تابعى از انتخاب سياسى مردم ميان يک راه انقلابى و يا غير انقلابى براى سرنگونى حکومت اسلامى است. حزب و جنبش ما مصمم است که اين رهبرى را تامين کند. همه فعاليت حزب کمونيست کارگرى معطوف به جداکردن مردم ايران از هر آلترناتيو و خط مشى بورژوايى و سوق دادن آنها به يک موضع چپ و انقلابى در تحولات سياسى جارى ايران است. شاخص پيشروى چپ در برابر راست در جنبش اعتراضى عليه رژيم اسلامى، بالا رفتن انتظارات مردم و نپذيرفتن نقطه سازشهايى است که هيات حاکمه و اپوزيسيون بورژوايى قدم به قدم جلوى مردم قرار ميدهند. دوم خرداد يکى از اينها بود. مردم نهايتا تن ندادند. جنبش ملى اسلامى احتمالا هنوز چند فرمول ديگر براى همزيستى مردم با يک رژيم اسلامى اصلاح شده در آستين دارد. اينها را بايد يک به يک منزوى کرد. اپوزيسيون بورژوايى بيرون حکومت در مقطعى وارد صحنه خواهد شد تا نقطه نعادلهاى جديدى که متضمن حفظ شالوده قدرت طبقاتى اش است را بعنوان پيروزى جنبش مردم جا بزند. ما بايد مدام مردم را به فراتر رفتن از اين چهارچوبها فرا بخوانيم. ما بايد بعنوان سخنگويان و مناديان "نه" بزرگ مردم به کليت استبداد و استثمار و تبعيض و ارتجاع در صحنه سياسى ايران ظاهر بشويم. هرچه اين نخواستن عميق تر و همه جانبه تر بشود، رهبرى کمونيستى بر جنبش اعتراضى بيشتر تثبيت ميشود. از نظر عينى روند اوضاع به نفع ماست، چون نقطه سازشهاى مورد نظر هيات حاکمه و اپوزيسيون بورژوايى از نظر عينى پاسخ نيازهاى اقتصادى و سياسى و فرهنگى جامعه ايران امروز نيست. بحران اقتصادى - سياسى - فرهنگى سرمايه دارى در ايران به سادگى قابل تخفيف دادن نيست.

از انترناسيونال هفتگى شماره ٦٦

١٩ مرداد ١٣٨٠ - ١٠ اوت ٢٠٠١

hekmat.public-archive.net #2100fa.html

 

مقدمه اول: مطلبی که میخوانید متن آپ دیت شده مقاله ای از من است که چهار سال قبل (ژانویه ۲۰۲۰)، تحت عنوان “ سیر سرنگونی جمهوری اسلامی - آیا مردم ایران انتخاب کرده اند” *، با معرفی و  رجوع به یک رویکرد مهم منصور حکمت در مورد سیر جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی، و انتخاب هایی که در مقابل جامعه وجود دارد، نوشته و منتشر شده بود.  مقطعی که آن مقاله در آن منتشر شد، بهمن سال ١٣٩٨، یعنی اوج میدان داری جنبش کارگری با قدرت “خرد جمعی” و خواست  “اداره شورایی” بود

دو دادگاه عالی جهان در تلاش برای حمایت از قوانین بین‌المللی و پایان دادن به جنایات اسرائیل در غزه، با دشمنی سرسخت اسرائیل مواجه شدند. اعلامیه‌های جداگانه هفته گذشته دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) و دادگاه بین‌المللی کیفری (ICC) باید اسرائیل را ناچار به عقب‌نشینی در غزه می‌کرد. هیئتی از قضات دیوان بین‌المللی دادگستری -که گاهی به عنوان دادگاه جهانی شناخته می‌شود – جمعه گذشته خواستار توقف فوری تهاجم فعلی اسرائیل به رفح در جنوب غزه شدند. اسرائیل در عوض به این خواسته با تشدید جنایات خود پاسخ داد.

پس از مرگ رئیسی در حادثه سقوط هلیکوپتر حامل این قاتل هزاران زندانی  و اجبار حکومت در برگزاری «انتخاباتی» دیگر، دغدغه بزرگ رهبر و همه نهادهای حاکمیت، داغ کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به صندوق‌های رای برای انتخابات ریاست‌جمهوری در تیرماه آینده است. در روزهای اخیر، اغلب داوطلبانی که برای ریاست جمهوری ثبت نام کردند همگی سابقه سرکوب و کشتار در ارگان‌های سیاسی و قضایی و نظامی حکومت دارند.

چهارم ژوئن سالروز تولد منصور حکمت، یکی از شخصیت‌های نظریه‌پرداز موثر تاریخ مارکسیسم در ایران (به روایت دوست و دشمن) است. در مناسبت «روز حکمت» با بازخوانی و معرفی گوشه هائی از آثار منصور حکمت، برای معرفی بیشتر این کمونیسم متمایز تلاش میکنیم.  مارکس در مقدمه گروندریسه (که خود این مقدمه به تنهایی یک اثر سترگ در عرصه اندیشه انسانی محسوب می‌شود) بر این نکته روشی تاکید می‌کند که شناخت دقیق ایده‌ها و پدیده‌ها (مانند سرمایه‌داری) بیشتر نه از مسیر شناخت تشابهات آن با سایر ایده‌ها و پدیده‌ها (مثل تشابه سرمایه‌داری با دیگر اشکال نظام طبقاتی گذشته)، که برعکس، بیشتر باید بر مبنای روشن کردن تمایزات آن باشد.

۴۴ ساعت کار  و یک روز تعطیل  در هفته بخشی از شرایط کار ناهنجار طبقه کارگر در ایران است.  سی و پنج سال پیش، قانون کار ارتجاعی مصوب سال ۱۳۶۹، علیه خواست عمومی ۴۰ ساعت کار راه را بر روی استثمار و بهره کشی افسار گسیخته باز میکرد. همان موقع طبقه کارگر در سطح جهانی  قدمهای استواری در مسیر ۳۵ ساعت  حتی ۳۰ ساعت را پشت سر داشت. در میان صفوف کارگری خواست ۴۰ ساعت کار از حمایت قاطع و گسترده برخوردار بود. شواهد خواست ۳۵ ساعت سر بر آورد.