گزارشی از بزرگداشت سالگرد جنبش 1401 در لندن

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

فعالین چریکهای فدایی خلق ایران: بعد ازظهر امروز شنبه 16 سپتامبر 2023 (برابر با 25 شهریور 1402) به مناسبت اولین سالگرد خیزش انقلابی سال 1401 تظاهرات بزرگی در میدان "ترافلگار اسکوئر" لندن از سوی نیروهای چپ و مبارز برگزار شد. در این تظاهرات تعداد بسیار زیادی از نیروها و احزاب و افراد چپ و سوسیالیست برای بزرگداشت اولین سالگرد جنبش انقلابی مردم ایران شرکت کردند و یاد جانباختگان این جنبش عظیم را گرامی داشته و خواست آزادی تمامی زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان جنبش اخیر را فریاد زدند.

این تظاهرات از ساعت 14 آغاز شد و شرکت کنندگان در حرکت با برپایی یک تریبون و عکسها و بنرهای بزرگ حاوی شعارهای ضد رژیم جمهوری اسلامی و جنایات این رژیم علیه کارگران و خلقهای تحت ستم و پرچمهای سرخ محل تظاهرات را تزیین کردند و به افشاگری علیه حکومت در محل پرداختند. برخی از این شعارها و متون بنرها از این قرار بودند: "زنده باد انقلاب! زنده باد سوسیالیسم!"، "نابود باد رژیم جمهوری اسلامی"، "برقرار باد حکومت شورایی"، "مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر"، "مرگ بر امپریالیسم، مرگ بر جمهوری اسلامی" و ... همچنین در طول تظاهرات شعارهای زیادی به زبانهای انگلیسی و فارسی نظیر " مرگ بر جمهوری اسلامی"، "جمهوری اسلامی مرگت فرا رسیده"، "شکنجه و قتل باید پایان یابد"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و ... سرداده شد.
در طول حرکت ترانه سرودهای مبارزاتی پخش می شد و سخنرانی های متعددی به زبانهای فارسی و انگلیسی در افشای جنایات جمهوری اسلامی و حمایتهای قدرتها و رسانه های امپریالیستی از این رژیم و در دفاع از مبارزات رهایی بخش مردم ایران صورت گرفت. از جمله برخی از فعالین چپ و کمونیست انگلیسی نیز در حمایت از مبارزات کارگران و توده های تحت ستم سخنانی ایراد کردند. 
یکی از این سخنرانان رفیق محمد هشی بود که در صحبتهای خود به زبان انگلیسی ضمن اشاره به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در شهریور ماه 1401 و آغاز یک جنبش بزرگ و قهرآمیز توده ها در شهرهای ایران برای آزادی و برابری بر ضرورت دفاع از این جنبش توسط انسانهای آزادیخواه تاکید نموده و سیاستهای حمایت گرانه دولتهای امپریالیستی از جمهوری اسلامی را محکوم کرد. در طول این تظاهرات اطلاعیه های زیادی به زبان انگلیسی در مورد شرایط ایران و وضع جنبش انقلابی توده ها در میان بازدید کنندگان از محل پخش شد. 
فعالین چریکهای فدایی خلق ایران در لندن و سازمان ضدامپریالیستی دمکراتیک ایرانیان در انگلستان از زمره فراخوان دهندگان این تظاهرات بودند که تا ساعت 17 به طول انجامید. رفقا با پخش اطلاعیه های انگلیسی به صحبت با عابرین در مورد شرایط ایران پرداخته و به سوالات آنها پاسخ می دادند.   
یکی از نکات این تظاهرات این بود که تعدادی از نیروهای طالبان سلطنت با تجمع در میدان و سردادن شعارهایی نظیر "زنده باد کینگ پهلوی" و "مرگ بر سه مفسد، ملا چپی مجاهد" و "جاوید شاه"سخنرانی هایی در محکومیت شعار جمهوری و علیه نیروهای انقلابی ایراد کرده و همچنین شروع به ایجاد مزاحمت و تحریک برای درگیری با نیروهای چپ و سایر نیروهای حاضر در میدان نمودند که با دخالت پلیس قادر به پیشبرد نقشه های ارتجاعی خود نشدند و تنی چند از اوباشان آنها توسط پلیس دستگیر شدند. البته سلطنت طلبان وقتی دیدند برنامه هایشان پیش نمی رود خود را به تظاهرات نیروهایی که تحت نام "زن زندگی آزادی" با برپایی یک استیج بزرگ در قسمت دیگری از این میدان جمع شده بودند چسبانده و سعی کردند تظاهرات آنها را به نام خود کنند و در آنجا نیز برخوردها و تنشهایی به وجود آوردند و بار دیگر ماهیت ارتجاعی طالبان سلطنت را در مقابل چشم همگان قرار دادند.
هر چه توفنده تر باد مبارزات کارگران و خلقهای تحت ستم ایران علیه امپریالیسم و
 رژیم وابسته جمهوری اسلامی!
جاودان باد خاطره همه جانباختگان جنبش مردمی در سال 1401
پیروز باد انقلاب! زنده باد سوسیالیسم!

فعالین چریکهای فدایی خلق ایران در لندن
16 سپتامبر 2023

 

 

به یاد همه عزیزانی که در یک سال گذشته  جان خود را در راه رهائی ایران از سلطه رژیم جمهوری اسلامی مدافع سرمایه داران، فدا کردند.
در آستانه سالگرد جنبش بزرگ انقلابی 1401 قرار داریم. این جنبش بزرگ نه فقط در ادامه جنبش‌های انقلابی سال‌های 1388، 1396 و 1398 پدیدار شد بلکه بیانگر تداوم مبارزات کوچک و بزرگ توده‌های تحت ستم ایران در طول حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی با همه تجارب و دست‌آوردهای آن مبارزات نیز بود. اگر خوب توجه کنیم و با اندکی تعمق خواهیم دید که این مبارزات و این جنبش‌های ناگهانی و خود‌به‌خودی، هر بار گسترده‌تر، پر مضمون تر گشته و با شعا‌رهای رادیکال‌تر که بازگوکننده خواست‌های انقلابی و حق طلبانه ستمدیدگان جامعه است، خود را آشکار می سازند. 
مطمئناً، جنبش انقلابی 1401 نیز به نوبه خود همچون جنبش‌ها و مبارزات پیشین توده‌های تحت ظلم و ستم ما، با دست‌‌‌آوردها و تجارب انقلابی‌ای که به جا گذاشته است، راه رهائی و دست‌یابی ستمدیدگان به جامعه‌ای توأم با رفاه و آزادی را هموار کرده است.
 در جریان این جنبش، جدا از رژیم جمهوری اسلامی به عنوان دشمن آشکار و شناخته شده، نیروهای ضد انقلابی دیگر از طالبان سلطنت گرفته تا مهره‌ای به نام حامد اسماعلیون که در بحبوحه جنبش، ناگهان از طرف جریانات امپریالیستی علم شد، تا افراد سود جوی دیگر که بعضی از آنها را قدرت های امپریالیستی با سودجوئی از رزم‌های دلاورانه زنان سلحشور ایران، نماینده این زنان تحت ستم جا زدند، همگی به میدان آمده و هریک ضمن توسل به تزویر و ریا نقش خود را در مقابله با توده‌های انقلابی ایران و جهت انحراف مسیر جنبش آنان ایفاء نمودند. در این میان نقش خود مقامات دستگاه‌های دولتی امپریالیستها از همه برجسته تر بود که فریبکارانه و با توسل به تبلیغاتی با محتوای غیر انقلابی و از جمله ترویج شعار "زن، زندگی، آزادی"، خود را شدیداً مدافع مردم مبارز ایران و به خصوص زنان ستمدیده و شجاع ما نشان می دادند. البته اینان خیلی زود همین که جنبش اندکی فروکش نمود، با پشتیبانی عملی و علنی از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی حتی به عقب‌مانده ترین افراد نیز ثابت نمودند که در مقابل مردم ستمدیده ایران قرار داشته و کماکان حامی این رژیم خونخوار و تأمین کننده منافع امپریالیستها در ایران و منطقه خاورمیانه می‌باشند. این امر که به شناخته شدن چهره واقعی امپریالیستها در نزد مردم کمک فراوانی نمود، به واقع در پرتو جنبش انقلابی اخیر حاصل شد و به حق یکی از مهمترین دست‌آوردهای این جنبش به حساب می‌آید و هرگز نباید فراموش شود که امپریالیست‌ها دشمان اصلی مردم ایران هستند. 
در هر جنبش توده‌ای این خاصیت وجود دارد که شرکت کنندگان در آن بدون هویت طبقاتی و یک شکل به نظر می‌رسند. در حالی که در واقعیت امر اقشار و طبقات با خواست‌های معین خود در آن جنبش‌ها شرکت نموده و با اعمال خویش و همچنین ابراز نظرات خود از جمله در شعا‌رها، ماهیت طبقاتی آن جنبش را آشکار می‌سازند. جنبش 1401 نیز از این امر مستثنی نبود. در این جنبش، قشر بزرگی از زحمتکشان و کارگران به خصوص در اردوی ذخیره کار از زن و مرد (متعلق به طبقه کارگر) از یک طرف با اعمال شجاعانه و انقلابی خود علیه رژیم جمهوری اسلامی_ از درگیری مستقیم با نیروهای مسلح رژیم گرفته تا حمله به مراکز استثمار و سرکوب_  و از طرف دیگر با سر دادن شعارهائی نظیر "فقر، فساد، گرونی، می ریم تا سرنگونی"، "از کردستان تا تبریز فقر و فساد و تبعیض"، "بیگاری، بیکاری، حجاب زن اجباری"، "نه نون داریم نه خونه، حجاب شده بهونه" ، "نان کار آزادی"،"سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم"،  "فقر و فساد و بیداد، ننگ بر این استبداد" ، "این دیگه اعتراض نیست، این خود انقلابه" و با فریاد شعا‌رهای "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم" "مرگ بر خامنه‌ای" و شعارهائی چون "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" حضور پررنگ خود را در این جنبش آشکار ساختند. این توده تحت استثمار و متحمل ظلم و ستم‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی و اجتماعی گوناگون، با دست زدن به اعمال انقلابی و با شعارهای گویای خود نشان دادند که برای تغییر بنیادی وضع موجود در جامعه پا به میدان مبارزه گذاشته اند. نشان دادند که برای رهائی از سیستمی که زندگی آنها را با فقر و فلاکت و گرسنگی و بی‌خانمانی و مصیبت‌های بی‌‍‌شمار مواجه ساخته است به رویاروئی با نیروهای مسلح و بسیار وحشی رژیم حاکم پرداخته و برای این منظور از ریخته شدن خون خود به دست آن نیروها و مواجهه با شکنجه‌های وحشیانه وزارت اطلاعات ددمنش رژیم نیز ابائی ندارند. بیان این واقعیت در ارتباط با عزم انقلابی توده‌ها در مبارزات اخیرشان به زبان علمی و مارکسیستی این است که این توده‌ها با خیزش انقلابی خود خواهان تغییر مناسبات اقتصادی- اجتماعی موجود یعنی نابودی سیستم سرمایه داری حاکم بر جامعه می‌باشند و به عبارت دیگر برای به ثمر رساندن یک انقلاب اجتماعی دست به چنان تلاش‌های خونین مبارزاتی زده‌اند.
اما، علیرغم این واقعیت آشکار که ثابت می کند که توده‌های رنجدیده ما نه برای ایجاد اصلاحات در وضع موجود، نه برای "اعتراض" به این یا آن قانون جمهوری اسلامی بلکه به گفته خودشان برای "انقلاب" در کل سیستم موجود به پا خاستند، تمام کوشش نیروهای متعلق به جبهه ضد انقلاب از همان آغاز آن بود که جنبش انقلابی 1401 را "انقلاب زنانه" بخوانند و مقابله خونین مردم انقلابی ایران با نیروهای مدافع سیستم ظالمانه سرمایه‌داری حاکم را صرفاً برای تغییر در ظواهر امور و سبک زندگی اجباری کنونی (از جمله لغو حجاب اجباری، پوشش اختیاری و غیره که مسلماً آنها نیز جزو خواسته‌های مردم انقلابی هستند)، جا بزنند. برای این منظور آنها شعارهای از‌دل‌برخاسته توده‌ها برای انقلاب و تغییر بینادی ساختار اقتصادی- اجتماعی ایران را پس زده و شعار مورد پسند خود "زن، زندگی، آزادی" را نشان حرکت مردم جلوه داده و با تبلیغات گزاف حتی در سطح دنیا، به رواج آن پرداختند.
در این میان باید به نقش افراد و نیروهای سیاسی بینابینی دنباله رو جبهه ضد انقلاب نیز اشاره کرد. اینان که در واقع خواست‌ها و آرزوهای اقشار مرفه و نسبتاً مرفه جامعه در ایران را نمایندگی می‌کنند، همانند آن اقشار، مخالف رژیم جمهوری اسلامی و دیکتاتوری حاکم می‌باشند. ولی در شرایط فقدان یک تشکل انقلابی پرقدرت مدافع کارگران و زحمتکشان در ایران، و در شرایطی که نمی توانند درک کنند که دموکراسی و آزادی مطلوب خود آنها نیز در گرو رهائی کارگران و زحمتکشان دچار فقر و فلاکت و گرسنگی ایران می‌باشد، برای سرنگونی جمهوری اسلامی چشم امید به قدرت های خارجی دوخته و به دنباله روی از آنان می‌پردازند. بیهوده نیست که اینان نیز در طیف وسیعی مروج شعار "زن، زندگی، آزادی" مورد پسند بورژوازی و بی‌ضرر برای آنها هستند.
این افراد و نیروهای سیاسی بینابین، البته ناآگاه نیستند که مردم تحت ستم ایران با خروارها درد و رنجی که بر دوش خود حمل می کنند برای "نان ، کار، مسکن، آزادی" سینه‌های خود را آماج گلوله‌های دشمن قرار دادند؛ و یا مثلاً می دانند که بسیاری از همین مردم و به خصوص در میان جوانان زن و مرد برای تحقق شعار گویای "سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم"، چشمانشان را با تعرض مأموران جمهوری اسلامی از دست داده اند و... و... اما به دلیل عدم اعتقاد به قدرت توده‌ها و باور به این که پیروزی نهائی از آن توده‌ها خواهد بود، حرکت خود را در همان چهارچوبی تنظیم می‌کنند که ارتجاع و به طور مشخص قدرت‌های امپریالیستی تعیین کرده‌اند؛ و به دلیل کوته فکری و ماهیت سازشکارانه خویش، حاضر به خارج شدن از آن چهارچوب هم نمی‌باشند.  بسیاری از اینان به خصوص در خارج از کشور خود را مارکسیست و چپ نیز می‌خوانند. اما در عمل با شرکت فعال در کمپین های جریانات وابسته به امپریالیستها نظیر حامد اسماعیلیون، همراهی با جریانات ارتجاعی مدافع "رژیم چنج" و به خط شدن در جلوی پارلمان های دولت های غرب برای طرح تقاضاهای خود از آن "امام‌زاده"ها و اعمال سازشکارانه دیگر خواسته یا ناخواسته به تقویت جبهه ضد انقلاب مشغولند. از این رو، در حقیقت، عبارت "چپ رفرمیست" شایسته آنهاست.
برخی در میان طیف یادشده، در شرایطی که توده‌های محروم ایران در تجربه زندگی خود به لزوم مسلح شدن و مبارزه مسلحانه با رژیم حاکم پی برده و می دانند که بدون توسل به قهر‌انقلابی در مقابل قهر ضد‌انقلابی طبقه حاکم امکان رهائی از شرایط جهنمی موجود را ندارند، و با این که می‌دانند که این توده‌ها چه در جنبش اخیر و چه در جنبش‌های پیشین با سردادن شعارهائی چون "وای به روزی که مسلح شویم"، "ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم"، "ما اهل جنگیم، حیف که بی تفنگیم" و غیره آگاهی خود به لزوم جنگ مسلحانه با دشمنانشان را بیان کرده و در پراتیک اجتماعی هم به آن عمل می کنند،، به تبلیغ مبارزه مدنی و پرهیز از خشنونت می‌پردازند و سعی دارند توده‌ها را از مقابله قهرآمیز با رژیمی که زبانی جز گلوله و دار و شکنجه و خشونت ضد انقلابی نمی شناسد، باز دارند. ناگفته پیداست که تلاش اینان نیز در موضع مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی و ظاهراً دفاع از توده‌ها و به خصوص با ادعای دفاع از کارگران و محرومان جامعه، در خدمت حفظ وضع موجود به نفع استثمارگران یعنی سرمایه داران داخلی و خارجی قرار دارد. 
اغلب این افراد و نیروهای سیاسی، گوئی که انتظار داشتند که یک قیام خودبخودی توده‌ها بدون برخورداری از یک رهبری انقلابی الزاماً به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بیانجامد، با فروکش جنبش به اشاعه یأس و ناامیدی می‌پردازند و در حالی که از شکست جنبش دم می زنند، آن را به گردن طبقه کارگر می اندازند. اینان که خود به حق از دیکتاتوری حاکم داد و هوار می‌کشند، بدون توجه به متتشکل نبودن کارگران تحت دیکتاتوری جمهوری اسلامی، از طبقه کارگر گله مند هستند و یا این طبقه را سرزنش می کنند که چرا با صف مستقل خود در این جنبش شرکت نکرد! و در این رابطه گاه حتی حضور وسیع کارگران منفرد در جنبش را هم نفی و نادیده می‌گیرند.
بر مبنای واقعیت های فوق، واضح است که در حال حاضر  طبقه کارگر و قشرهای زحمتکش ایران و نمایندگان سیاسی صدیق آنها مجبورند نه تنها به مقابله با دشمنان رودر‌روی خود و تبلیغات زهرآگین آنها برخیزند بلکه علیه افراد و نیروهای سیاسی بینابینی که خواسته یا ناخواسته به تقویت جبهه ضد انقلاب مشغولند نیز البته با روشی مناسب مبارزه کنند. روش مناسب و مؤثر مبارزه با اینان همانا افشای اعمال سازشکارانه آنها و توضیح آگاه‌گرانه نظرات و تبلیغات انحرافی‌شان می‌باشد.
به این نکته هم تأکید شود که درست است که جنبش های خودبه‌خودی توده‌ها در فقدان یک رهبری انقلابی قادر نیستند به پیروزی نهائی دست یابند، ولی تجربه نه فقط در ایران بلکه در سطح جهان و از دیر باز ثابت کرده است که بدون چنین جنبش‌هائی کسب پیروزی واقعی ممکن نیست. چرا که کل مبارزات توده‌ها با آگاهی و تجاربی که به جا می‌گذارند، راه را برای رسیدن به پیروزی و موفقیت نهائی صیقل داده و هموار می‌کنند. در جنبش انقلابی 1401 نیز به روشنی می‌توان  تبلور آگاهی و تجربه های مبارزات پیشین را مشاهده کرد.
درست در بحبوحه جنبش انقلابی اخیر بود که هسته‌هائی از جوانان انقلابی با دست زدن به اقدامات قهرآمیزی چون پرتاب کوکتل مولوتف به مواضع دشمن، آتش زدن بنرهای حکومتی و حتی اقدام به مجازات نیروهای سرکوبگر، شکل‌گیری خود را آشکار ساختند که تا به امروز هم ادامه داشته است. باید در نظر داشت که شکل‌گیری چنین هسته‌های سیاسی- نظامی که یکی از ارزشمند‌ترین دستاوردهای این جنبش می‌باشد بدون مبارزات و جنبش های پیشین و تجارب ناشی از آنان ممکن نبود.
 وجود هسته‌ها سیاسی- نظامی کنونی و پایداری آنها در مقابل دشمن، حاوی پیامی امیدبخش در ارتباط با رفع یکی از بزرگترین ضعف های جنبش در حال حاضر می‌باشد؛ چرا که این امید وجود دارد که از دل این هسته‌ها یک تشکیلات انقلابی مورد نیاز جنبش به وجود آید. این پیام را با این امید و آرزوی پیروزی نهائی برای طبقه کارگر مبارز و دیگر ستمدیدگان ایران جهت غلبه بر دشمنان خود، به پایان می‌برم. باشد که بار دیگر تشکیلاتی نظیر تشکیلات چریکهای فدائی خلق با خط مشی مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک حضور افتخار آفرین خود را درجنبش اعلام کند تا با تجربه‌گیری از همه اشتباهات و ناکامی‌های گذشته، بتواند مبارزات توده های رنجدیده ایران و در رأس آنها طبقه کارگر را در مسیری ظفرنمون به سرانجام انقلابی خود رهنمون گرداند. 
پیروزی از آن توده های ستمدیده است!
نابود باد رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی!
امپریالیست ها دشمنان اصلی مردم ایران هستند!
اشرف دهقانی
22 شهریور 1402 برابر با 13 سپتامبر 2023