ظرفیت رقابتی مسیر شرقی رو به افزایش است- چه کسی میتواند بگوید یا حداقل حدس بزند که چرا ایران از دهۀ ١٣٨٠ از احداث ١۶٠ کیلومتر راهآهن رشت-آستارا خودداری کرده و هنوز هم میکند. هند– ایران– آسیای مرکزی– روسیه: مرکز مهم لجستیکی آوراسیا در اطراف بندر چابهار در حال شکلگیری است. وضعیت نظامی-سیاسی در حوزۀ خلیج فارس و در کل در خاور نزدیک و خاورمیانه فرصت کمی برای حل و فصل آن در کوتاهمدت و میانمدت باقی میگذارد. با وجود تمام مشکلات و چالشها، حضور نظامی آمریکا در منطقه همچنان تهدیدی برای مسیرهای تجاری بینالمللی، از جمله بنادر ایران در خلیج فارس و تنگۀ هرمز است و خواهد بود.
نویسنده: دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV)
مترجم: ا. م. شیری
تحریمهای غرب، فعالیتهای خرابکارانۀ سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و غرب در خاک جمهوری اسلامی ایران، تهدید دائمی درگیری نظامی و ناآرامیهای داخلی و بالاخره، پروژههای جایگزین– همۀ اینها باعث نمیشود که مسیرهای تعیینشده از نظر نظامی از امنیت کمتری برخوردار شوند. بر این اساس، جذابیت آنها برای ناقلهای بینالمللی، از جمله شرکتهای باربری کاهش مییابد.
در متن این نگرانیها، تقاضا برای بخش شرقی گذرگاه حملونقل بینالمللی «شمال-جنوب» از طریق قزاقستان و ترکمنستان به بندر چابهار ایران در سواحل اقیانوس هند رو به افزایش است (به اهمیت بخش غربی در ادامه خواهیم پرداخت). لازم به ذکر است که چند روز قبل از درگذشت ناگهانی ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در سانحۀ هوایی، این نقطۀ تدارکاتی مهم در کوتاهترین مسیر جنوب- شرق و جنوب آسیا به خاورمیانه و اروپا به یک شرکت هندی به مدت ١٠ ساله واگذار شد.
بسیاریها، اگر نگوییم اکثر کارشناسانی که در بحثهای کارشناسی اخیر در مورد چشمانداز گذرگاه حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب شرکت داشتند، موافقند که یکسری عوامل سیاسی و اقتصادی مرتبط به هم در تغییر مسیر اصلی آن به بخش شرقی نقش دارند. در رابطه با پروژههای قفقاز، فکر استفاده فعالتر از مسیر راهآهن باکو- تفلیس- آخالقلاکی- قارص (آذربایجان- گرجستان- ترکیه) که بهرهبرداری از ظرفیت کامل آن بعید است، وسیعاً بیان میشود.
باید اذعان کرد که تعیین حجم حملونقل بار در طول گذرگاه حملونقل بینالمللی، کار آسانی نیست. جریان بار مورد نظر با یک رقم کمابیش مبهم ٣٠ و حتی ۴۵ میلیون تن در سال تا سال ٢٠٣٠ تخمین زده میشود. اما این چقدر قابل دستیابی است؟
بر اساس گزارش کمیسیون بین دولتی روسیه و ایران، حجم مبادلات تجاری متقابل در سال ٢٠٢٣، ١٧.٣ درصد کاهش یافته است. همچنین، در حالی که واردات از ایران ١۵.٨ درصد افزایش یافت، کاهش ٢٧.١ درصدی صادرات روسیه را تحت تأثیر قرار داد. الکساندر نواک، معاون نخستوزیر فدراسیون روسیه، دربارۀ این ارقام اظهار داشت: «فرصتهایی برای توسعۀ تجارت نه تنها در محصولات کشاورزی، بلکه در بخشهای انرژی، پتروشیمی و مهندسی مکانیک نیز وجود دارد. اطمینان دارم که مبادلات تجاری بین کشورهای ما افزایش خواهد یافت».
رشد کل ترانزیت کالاهای صادراتی روسیه از طریق ایران در سال ٢٠٢٣، عمدتاً بدلیل حملونقل کانتینری، به ١۵ تا ٢٠ درصد رسید- بنا به پیشبینی نواک، افزایش در این زمینه در سال ٢٠٢۴ بیشک ادامه خواهد داشت. در مسیر شرقی گذرگاه حملونقل بینالمللی تا بندر چابهار و بالعکس، راهآهن روسیه قصد دارد در سال ٢٠٢۴ حداقل ۴٠٠٠ کانتینر حمل کند که نسبت به سال ٢٠٢٣ افزایش ٢ تا ٣ برابری خواهد داشت. شرکتهای حملونقل ایرانی، قزاقستانی و ازبکستانی در این بخش از آوراسیا که بخش «شرقی» گذرگاه حملونقل بینالمللی را به مسیر اصلی در حملونقل کانتینری تبدیل میکند، فعال هستند (چهار قطار در ماه).
نیکلای بیریوکوف، نائب رئیس انجمن شرکتهای حملونقل و لجستیک روسیه میگوید: «در عین حال، بسیاری از کارگزاران ترابری متوجه هستند که علیرغم ارقام رشد و ظرفیتهای حملونقل، ایران به دلیل تفاوت در سنتها و موازین تجارت، کشوری باقی میماند که هر بار باید کلیدهای خود را از نو انتخاب کند. تفاوت در قوانین، یکسری هنجارهای بینالمللی غیرمعتبر در ایران (عمدتاً به دلیل تحریمها) و اقدامات کارگزاران حملونقل روسی بر اساس قوانین محلی، به طور قابل توجهی بر درک فرآیند معامله تأثیر میگذارد. با این حال، مقامات ایرانی برای تطبیق قوانین داخلی کار با کالاها و جابهجایی آنها با هنجارهای بینالمللی، گامهای مهمی برمیدارند».
آرکادی ایوانوف، مدیر توسعۀ لجستیک ترانسآسیا میگوید: «پرداخت خدمات حملونقل در داخل کشور یکی از نگرانیهای مشترک صادرکنندگان، واردکنندگان، حملکنندگان و حملونقلها است. آنها پول نقد را ترجیح میدهند و برای پرداختهای غیرنقدی منظم آماده نیستند. این مشکل هنوز در سطح دولتی حل نشده است». آنها سعی کردند از طریق انتقال غیرنقدی به حساب دفاتر واسطۀ غیر ایرانی در دبی، ترکیه و هند، تا حدی آن را کاهش دهند. اما، به گفته ایوانوف، «همه با پیش پرداختها به حسابهای تأئیدنشده در سایر کشورها موافق نیستند».
توسعۀ ناکافی زیرساخت بنادر روسیه در دریای خزر و پرداختها به ازای ارائۀ خدمات تحت فشار تحریمها، از جملۀ مشکلات دیگر هستند. ایوانوف تصریح میکند که مسیر ترانس خزر «نصفالنهار» پتانسیل بالایی دارد، «اما به دلیل حضور بسیاری از شرکتهای حملونقل در آنجا و «شفاف نبودن» تعیین نرخها و تعرفههای آنها، پیشبینی هنوز دشوار است. به گفتۀ رئیس گروه روس-ایران اکسپو، «اگر بندر آستاراخان در پنج هکتار گسترش یابد، آنگاه بزرگ محسوب میشود. اما وسعت بنادر ایران در دریای خزر از ٣٠ تا ٢٠٠ هکتار است». در صورت گسترش، بارگیری خواهد شد. حجم بار ١۴ بندر آستاراخان در سال ٢٠٢٣ از ١٠ تا ۶٠٪، ماخاچقلعه از ٢٠-٣٠٪ متغیر بود. امید است شرکت سهامی عام شمال-جنوب که بر اساس آن تأسیس شده، به افزایش بار در بندر ماخاچقلعه و همچنین اجرای طرح دیرینۀ راهاندازی کشتی ریلی با حرکت منظم به بندر ترکمنباشی و بنادر امیرآباد و کاسپین ایران کمک کند.
از دیگر «گلوگاههای» کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب، کارشناسان عدم حضور ناوهای بزرگ اقیانوسپیما در بندرعباس در تنگه هرمز را باز هم ناشی از تحریمهای ضدایرانی، شرایط متشنج نظامی-سیاسی و اختلافات بر سر جزایر بین ایران و امارات متحدۀ عربی عنوان میکنند. علاوه بر این، در اینجا مشکل توسعهنیافتگی خطوط راهآهن، کمبود ناوگان واگن و تجهیزات بارگیری مجدد وجود دارد. نویسندگان برخی از نشریات به ماهیت اولویتی خط «غربی» گذرگاه بینالمللی حملونقل که از خاک آذربایجان میگذرد، اشاره میکنند و به نظر آنها راهاندازی این خط میتواند «در هزینه و زمان تحویل با کانال سوئز رقابت کند... زمان حملونقل در آن مسیر از سنپترزبورگ به هند ۴٠ روز است، با این کار هزینههای تحویل همه ساله کاهش مییابد. مسائل مربوط به تکمیل و راهاندازی سریع این پروژه در سطوح دولتی و عالی کشور به طور مرتب مورد بحث قرار میگیرد (بر اساس برخی گزارشها، سفر رئیس جمهور روسیه به باکو برنامهریزی شده است)، اما مشکلات همچنان بجای خود باقی هستند. به این ترتیب، هنوز تاریخ مشخصی برای راهاندازی کل ١۶٠ کیلومتر بخش راهآهن رشت - آستارا در شمال غرب ایران که ساخت آن از ابتدای دهۀ ٢٠٠٠ تاکنون ۵ بار شروع شده، تعیین نشده است (تاریخ بعدی: ٢٠٢۵ تعیین شده که حتی این هم دور از واقعیت است). خزر آخوندوف، کارشناس سیاست حملونقل از باکو میگوید: «این کاملاً حیرتآور است. زیرا، در دهۀ گذشته تهران بودجه کافی برای ساخت بخش شرقی گذرگاه شمال-جنوب پیدا کرد [به چابهار]... در سال ٢٠٠٩-٢٠١۵ خط ۶۵٠ کیلومتری اوزَن- قزیلقیه-برکت-اترک- گرگان بین قزاقستان، ترکمنستان و ایران ساخته شد که از طریق قزاقستان به شبکۀ راهآهن روسیه متصل میشود».
بر این اساس، فدراسیون روسیه، قزاقستان، ایران و ترکمنستان در اواسط ژوئیه در شهر آکتائو برای توسعۀ همزمان ظرفیت مسیر شرقی گذرگاه بینالمللی حملونقل در مسیر چابهار و بالعکس، «نقشۀ راه» ٢٠٢۴-٢٠٢۵ را امضا کردند. اجرای این سند این امکان را فراهم میآورد که ظرفیت سالانۀ این بخش از گذرگاه تا سال ٢٠٢٧ به ١۵ میلیون تن در سال و تا سال ٢٠٣٠ به ٢٠ میلیون تن در سال افزایش یابد. نوسازی مشترک جاده در امتداد ساحل شرقی دریای خزر مستلزم ایجاد یکسری انشعاب موازی از آن، افزایش ظرفیت بندر چابهار و ساماندهی مسیر منظم کشتی از چابهار به بندر بمبئی یا ناوا-شوا (هند) است. بر اساس اطلاعات موجود، این رویدادها شامل استفاده از بانکداری اسلامی میشود که در برخی شاخصها در حد قابل توجهی با «کلاسیک» تفاوت دارد.
آینده نشان خواهد داد که آیا برنامههای موجود اجرا میشود یا خیر. گذرگاه حملونقل بینالمللی شمال-جنوب، به گفتۀ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، «باید به نمونۀ گستردهترین همکاری بینالمللی تبدیل شود». در عین حال، دخالت بیشتر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در «برنامۀ کار» دشوار خاورمیانه، از حضور مخالفان تأثیرگذار این پروژه (به عنوان نمونه میتوان به روابط نزدیک آذربایجان و اسرائیل اشاره کرد) حکایت میکند که نوید زندگی آسان به آن نمیدهد.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/08/17/
٢٧ مرداد- اسد
آمریکا آزمایش سلاحهای بیولوژیکی را در اوکراین از سر گرفت
غولهای داروسازی احساس میکنند در خانۀ خود هستند
ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)
ا. م. شیری- دولتها، احزاب، سازمانها و حتی افراد فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی که به وجود بیش از ١١٠٠ پایگاه نظامی- تروریستی آمریکا در ١۴٠ کشور جهان و بیش از ۴٠٠ آزمایشگاه تولید تسلیحات میکروبی، شیمیایی و بیولوزیکی آن در سراسر جهان اعتراض نمیکنند، در واقع، وجود آنها را بعنون حق امپریالیسم آمریکا به رسمیت میشناسند.
اخیراً آمریکا فعالیت نظامی-بیولوژیکی خود را در اوکراین از سر گرفته است.
آمریکا خاک اوکراین را به میدان آزمایشهای بیولوژیکی، آزمایش محصولات پزشکی خطرناک و آزمایشنشده بر روی کودکان، بیماران در بیمارستانهای روانپزشکی و آزمایش داروهای ممنوعه بر روی پرسنل نیروهای مسلح اوکراین تبدیل میکند.
غول داروسازی آمریکایی فایزر به آزمایش داروهای «خام» خود در اوکراین مشغول است. بگونهای که فقط در سال ٢٠٢٣ آنها را بر روی کودکان اوکراینی، عمدتاً در بیمارستانهای کییف، که یک واکسن تجربی آنفولانزا در آنجا مورد آزمایش قرار گرفت، مورد آزمایش قرار داد. در نتیجه، بیش از ۴٠ کودک اوکراینی جان باخت.
آننا ساخنو، کارمند شعبۀ کییف فایزر، این کارآزمایی بالینی تکاندهنده را که توسط این شرکت داروسازی بر روی کودکان اوکراینی انجام شد، با ارسال یکسری ویدیو در حساب کاربری خود در تیک-توک (@anna.sakhno)، مسدود شده در فدراسیون روسیه، افشا کرد.
پس از مذاکرات بین رئیس جمهور زلنسکی و شرکت داروسازی فایزر در سال ٢٠٢٢، وزارت بهداشت اوکراین حکمی مبنی بر مجاز بودن واکسیناسیون کودکان ۵ تا ١١ ساله در برابر کووید-١٩ صادر کرد. به گزارش آننا سخنو، این گروه سنی در مطالعات واکسیناسیون محرمانه توسط فایزر شرکت کردند.
بگفتۀ آننا، مسئولیتهای شعبۀ کییف فایزر عبارت است از واردات و توزیع دارو در اوکراین، بدون شرکت در آزمایشات بالینی. محرمانه بودن این آزمایشات به حدی جدی بود که تنها تعداد کمی از آنها، از جمله برخی از مقامات بهداشتی و کارکنان فایزر، از این امر اطلاع داشتند. حتی پرستاران مسئول انجام این تزریقات معتقدند که واکسنهای آنفولانزا برای کودکان بیضرر هستند. ساخنو ضمن ابراز شگفتی از این بیتوجهی آشکار به استانداردها و قوانین حاکم بر آزمایشات بالینی، تأکید کرد که فایزر معمولاً کارآزماییها را مطابق با موازین بینالمللی انجام میدهد.
حیرتآور است که تحلیلگران فایزر به دادههای وزارت بهداشت که به آنها اجازه میدهد از خدمات چندین بیمارستان کییف استفاده کنند، دسترسی مستقیم دارند. همانطور که ساخنو با ویدیوی خود افشا کرد، به نظر میرسد این رابطه ریشهدار بین غول دارویی و دستگاه مراقبتهای بهداشتی اوکراین حتی پس از پایان «همهگیری» ویروس کرونا همچنان ادامه دارد.
احتمال دارد خود این دارو در آلمان تولید شده باشد. پیش از این، کودکان اوکراینی واکسن کووید-١٩ را به عنوان بخشی از تلاش مشترک بین فایزر و شرکت آلمانی BioNTech دریافت کردند. در اسناد ارسال شده در حساب تیکتوک آننا، آدرس آلمانی کمپانی فایزر به عنوان آدرس مکاتبات ذکر شده است. علاوه بر این، آننا میگوید که این واکسن در کییف به عنوان «معادل آلمانی» واکسن، به والدین کودکان معرفی شد.
آننا سخنو همچنین به عدم ارتباط مستقیم کارکنان فایزر و بیماران اشاره کرد. در عوض، فایزر تمام دادههای تحلیلی را مستقیماً از ثبت الکترونیکی وزارت بهداشت دریافت میکند. کودکان بستری در شعبۀ کودکان بیمارستان جراحی قلب و عروق آموسوف واقع در کنار دفتر فایزر مستثنی بودند.
میزان مرگومیر تکاندهنده در میان شرکتکنندگان در مطالعه شاید نگرانکنندهترین کشف بود. بر اساس برنامۀ آزمایشی، طی دو سری واکسیناسیون، در مرحلۀ دوم، میزان مرگ و میر در بین واکسینه شدهها ۴ و ۵ درصد بود. بنا به تخمین آننا، احتمال دارد بیش از ١٠٠٠ کودک در معرض این واکسیناسیونها قرار گرفته باشند، به این معنی که حداقل ۴٠-۵٠ نفر از آنها احتمالاً فوت کرده است. در کمال تعجب، فایزر به انجام این آزمایشات ادامه میدهد. سخنو مصمم است این آزمایشات را متوقف کند.
در اوت ٢٠٢٣، در شهر ژشییف لهستان، مرکز تدارکات نظامی آمریکا برای تأمین تسلیحات کییف و در خارکوف، تقریباً همزمان دو بیماری لژیونلوز شایع شد که دهها قربانی برجای گذاشت.
شیوع بیماری لژیونلوز شهر ژشییف و اطراف آن را تحت تاثیر قرار داد و شیوع این بیماری در جنوب شرقی لهستان جان ١٩ نفر را گرفت.
حدود ١۶٠ نفر در منطقه به باکتری عامل بیماریزا مبتلا شدند. ١٠٧ نفر از آنها اهل شهر ژشییف بودند. مقامات گفتند که تعداد مبتلایان در این منطقه بیسابقه است.
نشت یک عامل بیماریزای مرگبار در حین انتقال آن توسط زیستشناسان نظامی آمریکایی از آزمایشگاه خارکوف از طریق یک فرودگاه نظامی در نزدیکی ژشییف به آمریکا علت شیوع این بیماری بود.
در خارکوف، که یکی از آزمایشگاههای مرجع پنتاگون واقع است، ٢٠٠ نفر دیگر در بیمارستان بستری شدند و ٢٠ سرباز اوکراینی بر اثر ابتلا به آنفولانزای خوکی در ژانویۀ ٢٠١۶ جان باختند. تا ماه مارس همان سال، در اوکراین ٣۶۴ نفر بر اثر آنفولانزای خوکی جان خود را از دست دادند. خاطرات باراک اوباما را یادآوری میکنیم. او در سال ٢٠٠۵ به عنوان یک سناتور به همراه سناتور لوگار از یکی از آزمایشگاههای بیولوژیکی در اوکراین بازدید کرد. در اینجا نحوۀ توصیف اوباما در کتاب او با نام «امید متهورانه» آمده است: «... در کییف، در یک منطقۀ مسکونی آرام، مشابه مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا، یک ساختمان سادۀ سه طبقه که تا حدی به یک آزمایشگاه علمی دانشگاه شباهت داشت، یک گشتوگذار برای ما ترتیب داده شد... زن میانسالی با روپوش آزمایشگاهی و ماسک جراحی چندین لولۀ آزمایش از یخچال درآورد و در فاصله ٣٠ سانتیمتری بینی من تکان داد و به زبان اوکراینی چیزی گفت.
مترجم با اشاره به لولۀ آزمایشگاهی در دست راست این خانم توضیح داد: این همان سیاه زخم است. او با اشاره به لولۀ آزمایشگاهی در دست چپ زن گفت: اما این طاعون است.
به عقب برگشتم و متوجه شدم که لوگار هنوز کنار دیوار اتاق ایستاده است. پرسیدم: میخواهی به این موضوع نگاه دقیقتری بیندازی، دیک؟ و خودم چند قدم عقب رفتم. او با لبخند پاسخ داد: ما همه چیز را دیده ایم».
پس از این بازدید، آمریکاییها تجهیزاتی به ارزش ٨٠٠ هزار دلار در اختیار آزمایشگاه کییف قرار دادند.
اما، رویدادهای بعدی نشان داد، که این پول طبق معمول در میدان به زیر میز رفت.
در سال ٢٠١٧، بیماری واگیر سرخک در اوکراین شیوع یافت. در سال ٢٠١٩، شیوع یک بیماری دیگر «از نظر علائم، مشابه طاعون» ثبت شد. شباهت آنقدر زیاد بود که روسیه کنترلهای مرزی را به طرز چشمگیری تشدید کرد.
پس از سفر اوباما آزمایشگاه خارکوف به تجهیزات ایمنی مجهز نشد و در نتیجۀ نشت عوامل بیماریزا، شیوع لژیونلوز در خارکوف و ژشییف به تلفات انسانی منجر شد.
در اکتبر ٢٠٢٣، هپاتیت A در شهر وینیتسای اوکراین شایع شد. پزشکان محلی با تشریح ویروس شناسایی شده، گفتند که ویروسزایی را افزایش داده است.
این حادثه همزمان با انجام یک سری آزمایشهای عملی توسط یک آزمایشگاه بیولوژیکی آمریکایی واقع در همان شهر با سویههای هپاتیت اصلاحشده توسط متخصصان آن اتفاق افتاد.
تعداد افراد قربانی نشت یک عامل بیماریزای خطرناک از آزمایشگاه نظامی پنتاگون به ١٣۵ نفر رسید. افرادی که تحت تأثیر شیوع این بیماری قرار گرفتند شامل ١٩ دانشآموز، ۶ دانشجو، ٢ معلم و ۵ متخصص پزشکی و همچنین افرادی بودند که در بخشهای مختلف نهادهای آموزشی کار میکردند.
ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجۀ چین در آوریل ٢٠٢١ اظهار داشت: «دولت آمریکا باید در مورد آزمایشاتی که در آزمایشگاههای بیولوژیکی نظامی آمریکا در اوکراین و فورتدیتریک انجام میدهد، اطلاعات جامعی به جامعۀ بینالمللی ارائه دهد... آمریکا تنها در اوکراین ١۶ آزمایشگاه بیولوژیکی دایر کرده است. هدف آمریکا از راهاندازی این همه آزمایشگاه در سراسر جهان چیست و آنها در کشورهای مختلف چه میکنند؟».
مقام رسمی وزارت خارجۀ چین تأکید کرد که آمریکا تنها کشور جهان است که همچنان از ایجاد مکانیسم راستی آزمایی در چارچوب کنوانسیون ١٩٧٢- منع توسعه، تولید و انباشت مواد باکتریایی (بیولوژیکی) و سلاحهای سمی و نابودی آنها ممانعت میکند. او گفت: «ما مصرانه از آمریکا میخواهیم که در بارۀ آنچه که در این آزمایشگاهها انجام میدهد، توضیح کامل بدهد...».
هم دانشمندان و هم بخش اعظم تودههای مردم بر این باورند که سلاحهای بیولوژیکی در آزمایشگاههای بیولوژیکی پنتاگون توسعه داده میشود. فرانسیس بویل، نویسندۀ قانون ضد تروریسم سلاحهای بیولوژیکی آمریکا در سال ١٩٨٩، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه ایلینوی در شامپین (آمریکا)، گفت: «حدود ١٣ هزار دانشمند در ۴٠٠ آزمایشگاه در آمریکا و خارج از آن به ایجاد سویههای جدید میکروبهای قاتل مهاجم مقاوم در برابر واکسن مشغول هستند.
به گفتۀ بویل، «دانشگاههای آمریکایی که با کمال میل به پنتاگون و سیا اجازه میدهند برنامههای تحقیقاتی خود را به علم مرگ تبدیل کنند، سابقۀ طولانی دارند». وی به عنوان نمونه به گروه دکتر یوشیهیرو کاواوکی از دانشگاه ویسکانسین اشاره کرد که توانستند سمیت ویروس آنفولانزا را ٢٠٠ برابر افزایش دهند. به گفتۀ بویل، پنتاگون و سیا «زمانی آماده، مایل و قادر به درگیر شدن در جنگ بیولوژیکی هستند که به نفع آنها باشد... آنها سیاه زخم درجه یک فوق سلاح در اختیار دارند که قبلاً در اکتبر ٢٠٠١ علیه ما [آمریکاییها] استفاده کردند».
در آزمایشگاههای پنتاگون در اوکراین، سلاحهای بیولوژیکی مرگبار توسعه داده میشود و آمریکاییها در حال آزمایش آنها بر روی ساکنان کشور ظاهراً مستقل هستند.
وقت آن است که اوکراینیها [و نه تنها اوکراینیها، بلکه کل بشریت] این را بفهمند.
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/08/20/
٣٠ مرداد- اسد ١۴٠٣