پاسخ دندان‌شكن اتحادیه‌های كارگری ایتالیا

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

اطلاعیه تشكیلات خارج: یك هفته پس از هجوم هواداران راست افراطی به مقر مهمترین اتحادیه كارگری ایتالیا در رم، دیروز به فراخوان سراسری اتحادیه‌های كارگری قریب به ۱۰۰ هزار نفر علیه تحركات نیروهای راست افراطی خیابان‌های رم را به تسخیر خود درآوردند. یكی از رهبران اتحادیه‌های كارگری گفته است كه "راست افراطی حمله هفته گذشته به مقر مهمترین اتحادیه کارگری ایتالیا را با حمله اعضای حزب فاشیست به مقر اتحادیه‌های کارگری در سال ۱۹۲۱ یعنی یک قرن پیش مقایسه کرده‌اند كه موسولینی، رهبر حزب فاشیست ایتالیا یک سال پس از آن حمله قدرت را در این کشور به دست گرفت؛ اما كور خوانده‌اند".

اتحادیه‌ها با شعار "بازگشت فاشیسم هرگز"، "برای دفاع از امنیت، رفاه و آزادی متحد شویم"، "از مراكز ما دور شوید و به سوراخ‌های خود برگردید"، قریب به اتفاق جمعیت رم را بسیج كردند و با اتحاد و قدرت توده‌ای خود درس خوبی به باندهای راست افراطی دادند. سایت "اشپیگل‌آنلاین" به نقل از دانشجویی به نام مارگریتا ساردی نوشته است: "تحریكات جریانات راست در جامعه ما باید فورا ممنوع شوند و در گام بعدی باید آموزش و تربیت ضد-فاشیستی و ضد-راست در مدارس ایتالیا برپا شود."
آنتونیو گرامشی، انقلابی ایتالیائی که شاهد عروج فاشیسم در دهه بیست قرن گذشته بود، گفته بود: "جهان کهنه مرده است، جهان نو در پدیدار شدن تأخیر دارد، و در این سایه‌روشن هیولاها سر بلند می‌کنند."
جهان كهنه همان جهان سرمایه‌داری و امروز متاخترین الگوی آن یعنی "دمكراسی بازار" است كه مرده است. امروز حتی یك مفسر غربی پیدا نمی‌كنید كه بر جسد متعفن سرمایه‌داری، "بازار بازار" كند؛ كل ساختار كاپیتالیستی دولت‌های جهان امروز در مقابل بحران اقتصادی و ایدٸولوژیك سرمایه‌داری خفه‌خون گرفته و سپر انداخته‌اند. نه مدل ديگرى از توسعه سرمايه‌دارى در درون بورژوازى مطرح است و نه نارضايتى مردم را می‌توانند دور بزنند و از در ديگرى وارد شوند. چهارسال پیش ترامپ و ترامپیسم را در آمریكا و جهان بعنوان سمبل یك ساختارشكنی پوپولیستی راست به جهان فروختند. ساختارشكنی كه جوهر آن بر نارضایتی عمیق جامعه آمریكا و جهان از دولت‌های بورژوایی، بر متن بی‌اعتمادی و خشم گسترده مردم از سیستم و ساختار سیاسی بورژوازی، و در فترت جنبش رادیكال و سوسیالیستی طبقه كارگر به قدرت رسید. اما عمر هیولای ساختارشكنی راست بسیار كوتاه بود. چهارسال تشدید نژادپرستی و زن‌ستیزی، تشدید تعرض به مهاجران، به سیاهان و رنگین‌پوستان، چهار سال تخریب اجتماعی و به سخره گرفتن حقوق و دستاوردهای جهانشمول و دامن زدن به نفرت كور ناسیونالیستی میان طبقه كارگر كشورهای مختلف، كافی بود تا در مقابل كراهت این راست افراطی سنگر و سدی ایجاد كرد؛ امروز راست افراطی در درون خود جوامع غربی با مقاومت و تعرض طبقه كارگر، سوسیالیست‌ها و آزادیخواهان روبرو است. میخ آخر بر تابوت راست میانه و محافظه‌كار همراه با متعلقات افراطی آن را تنها سوسیالیسم و طبقه كارگر می‌تواند بكوبد. ماركس برگشته است و زمان برای تعرض مجدد كمونیستی به اركان سرمایه‌داری مهیاست. خروش ضد-راست اتحادیه‌های كارگری در ایتالیا نماد یك جنب و جوش خیره‌كننده برای پدیدار شدن جهان نو است.
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقه كارگر
تشكیلات خارج كشور حزب حكمتیست (خط رسمی)
۱۷ اكتبر ۲۰۲۱

اطلاعیه حزب: به شورای اسلامی در اراك؛ درب شما هم بزودی گِل گرفته می‌شود!
بر اساس اخبار منتشرشده در رسانه‌های ایران، شورای اسلامی روستای حاجی آباد در اراك طی اقدامی فاشیستی به تاریخ ۲۴ مهرماه سال جاری، در اطلاعیه‌ای كه از لفظ تحقیرآمیز و نژادپرستانه «افغانی» در آن استفاده شده، فرموده است: «قابل توجه افغانی؛ به دلیل ندادن سهمیه آرد به افغانی‌ها جهت پخت نان از طرف شورای آرد نان تا اطلاع ثانوی از نان‌فروشی به افغانی‌ها معذوریم.»
این اولین‌بار نیست كه با تایید دستگاه‌های امنیتی حكومت ایران، مشتی رذل در شوراهای اسلامی مرتكب كثیف‌ترین رفتارهای نژادپرستانه در حق شهروندان افغانستانی در ایران می‌شوند. "ممنوع كردن فروش نان" به شهروندان افغانستانی، جلوه دیگری از حمله برنامه‌ریزی شده طالبان‌های ایران به طبقه كارگر ایران است. شورای اسلامی از وجود میلیون‌ها كارگر افغانستانی كه بیش از چهل سال است در ایران كار و زندگی می‌كنند و امروز بخشی از پیكره طبقه كارگر ایران هستند، كاملا آگاه است و می‌داند كه بهانه حمله اخیرش به مهاجرین افغانستانی در واقع دامن زدن به شكاف ناسیونالیستی میان كارگر "بومی" با میلیون‌ها كارگر "خارجی" است؛ این تعرض شورای اسلامی به شهروندان افغانستانی مانند تمام حملات و هجمه‌های دیگر، تعرضی است به سطح مبارزه و شعور طبقاتی امروز طبقه كارگر ایران تا بلكه با دامن زدن به نفاق در صفوف كارگران، نظام حاكم را از زیر تیغ اعتراضات سراسری شهروندان به فقر و بیكاری در جامعه نجات دهند. جالب اینجاست كه بر متن شرایط تق‌ولق حاكمیت‌شان، در حالیكه میلیون‌ها كودك طبق آمار رسمی خودشان به دلیل محرومیت از امكانات از ادامه تحصیل محروم شده‌اند، در حالیكه بی‌خانمانی و كارتن‌خوابی از سر و كول شهرهای ایران بالا رفته است، و مهمتر از همه، در حالیكه طبقه كارگر و مردم مبارز ایران روز به‌روز سنگرهای جدیدی را در تقابل با جمهوری اسلامی فتح می‌كنند و پوزه‌اش را از دیماه ۹۶ به این سو به خاك مالیده‌اند، اما این اوباش به جای تسلیم شدن و به شكرخوری افتادن در مقابل مردم آزادیخواه، كماكان روی باد زدن به احساسات كور ناسیونالیستی و ضد-افغان در جامعه سرمایه‌گذاری كرده‌اند!
شبیه همین "استدلال" شورای اسلامی را خانم پریتی پاتل وزیر دولت محافظه‌كار بریتانیا اخیرا گفته است كه "ورود غیر مجاز به بریتانیا ۵ سال زندان دارد و مهاجری كه دست به این عمل بزند از تمام امكانات و حمایت‌های دولت محروم خواهد شد." همه به نوعی همان سیاست ضد انسانی را پیش می‌برند كه هیٸت حاكمه آمریكا در دوره ترامپ به بهانه "مقابله با افزایش مهاجرت" در صدد دیواركشی بین مرزها بود و بر ده‌ها هزار مهاجر کشورهای آمریکای لاتین که از شمال و اغلب با پای پیاده و از طریق مکزیک وارد خاک آمریکا می‌شوند، اعمال كرد. سیاست همه دولت‌های بورژوایی، بلا استثناء از معمم تا مكلا در برخورد به "بحران مهاجرت" یكی است. تعرض نه فقط به مهاجرین تازه وارد بلكه به كل طبقه كارگر با دامن زدن به شكاف ناسیونالیستی و قومی میان كارگر بومی با كارگر خارجی در همه كشورها، سیاست بورژوازی است.
طنز ماجرا اینست كه یك موضوع ثابت در اكثر خبرگزاری‌های رسمی ایران، انتقاد و پرداختن به سیاست‌های ضد پناهندگی كشورهای اروپایی با آمار و ارقام است؛ اما نوبت خودشان كه می‌رسد "تا اطلاع ثانوی از نان‌فروشی به افغانی‌ها معذورند"!! شورای اسلامی و حاكمیت بورژوازی ایران هم پاسخ به خطر گرسنگی و فقر و محرومیت توده‌های وسیع مردم را در حمله به ضعیف‌ترین قشر اجتماعی یعنی "كارگر افغانستانی" جستجو می‌كند. چراكه هیچ مقام حكومتی مستقیما جرات حمله به شهروندان و "كارگر خودی" را ندارد. هیچ دولتی جسارت اعلام اینكه "تا اطلاع ثانوی به شهروندان و كارگران خود نان نمی‌فروشیم" را ندارد. باید سطح حمله به زندگی طبقه كارگر را غیر-مستقیم و از طریق دامن زدن به تفرقه ملی و قومی میان كارگر "بومی" با كارگر "غیر بومی" به جامعه ابلاغ كنند. باید به كارگر "خارجی" حمله كنند تا بقیه جامعه را ساكت و خاموش كنند. باید به تقسیمات نژادی و مذهبی میان كارگر افغانستانی با كارگر ایرانی، كارگر آمریكایی با كارگر لاتینی دامن بزنند تا پیكان تیز تعرض طبقه كارگر و شهروندان به اركان حاكمیت‌شان را كج كنند. ظاهرا به در می‌گویند كه دیوار بشنود؛ اما كور خوانده‌اند!
همانگونه كه درب شورای اسلامی كار و نهادهای زرد دولتی در هفت تپه توسط كارگران متحد با گِل و لجن آراسته شد، همانگونه كه عاملان ایجاد تفرقه قومی - مذهبی در هفت‌تپه در برابر صف متحد و یكدست كارگران در مجمع‌عمومی رسوا شدند و پا به فرار گذاشتند، همانگونه كه این باندهای فاشیستی و كارچاق‌كن در محلات كار و زیست از فولاد اهواز تا شركت نفت و تا شهرهای كردستان با تُك پا بیرون انداخته شده‌اند، مردم شرافتمند و انسان‌دوست اراك و حومه نیز درب شورای فاشیست اسلامی را در این خطه با گِل خواهند گرفت.
نباید در مقابل كوچك‌ترین تحرك فاشیستی و نژادپرستانه در حق شهروندان افغانستانی سكوت اختیار كرد. به هر شیوه ممكن باید پاسخ درخور به این تعرض گستاخانه عوامل حكومتی به شهروندان افغانستانی بعنوان بخشی از پیكره طبقه كارگر ایران را ابراز كرد. باید خواستار تامین برابر حقوق شهروندی و ملزومات ادامه حیات، از خوراك و پوشاك كافی تا مسكن مناسب و طب رایگان را برای همه شهروندان به نظام حاكم در ایران تحمیل كرد. ثروت انباشه شده در ایران كه در جیب مشتی جنایتكار و مفتخور است، كفاف سه برابر جمعیت امروز ایران را می‌دهد و باید مجبورشان كرد سر كیسه را شل كنند.
زنده باد مبارزات جهانشمول طبقه كارگر ایران
زنده باد آزادی، برابری، حكومت كارگری
حزب حكمتیست (خط رسمی)
۱۹ اكتبر ۲۰۲۱

اطلاعیه دفتر كردستان: اردوگاه حزب کومه له مهتدی یا کمپی برای خودکشی دادن!
طبق گزارش "ایران وایر کردی"، به قلم آقای آلا هوشیار، دو نفر از پیشمرگان جریان عبداله مهتدی، به نام های شاهو حاتمی اهل بوکان و جهان بهزادپور اهل سردشت، هر دو بیست و شش ساله، در روز شانزدهم مهر ماه، خودکشی کرده و به زندگی خود پایان داده اند.
آقای آلا هوشیار، معلم کار مدیایی، که برای آموزش گروهی از افراد این جریان، به اردوگاه اینها رفته بوده است، ضمن ارائه تصویری تاسف برانگیز از شرایط روحی و روانی مسلط بر جمع هایی از این جریان، خبر خودکشی دو نفر از آنها را به اطلاع دنیای بیرون از این گروه رسانده است.
با گذشت بیش از ده روز از این ماجرای تلخ، سازمان عبدالله مهتدی در این باره سکوت اختیار کرده است.
با این حال، تکرار مکرر و پشت سرهم این واقعه در درون اردوگاه نظامی این جریان، برای هر کسی جای نگرانی و سوال است. طبق گفته های شفاهی افراد این جریان پیرامون این واقعه، گفته شده که شانزده نفر فقط در دو سال اخیر در این اردوگاه خودکشی کرده اند. از تعداد این لیست، تا این لحظه فقط اسامی هشت نفر برای ما معلوم است، که عبارتند از سید آپو حسینی اهل سقز، نینا محمدی مشهور به هیرو، شورش عزتی مشهور به شاهو، بهار محمدی اهل دیواندره، گلستان ارژنگی، وحید احسانی، جهان بهزاد پور، و شاهو حاتمی.
علاوه بر تراژدی خودکشی ها، از کسانی هم نام می برند که گویا براثر خطای خود یا اطرافیان بهنگام دستکاری سلاح به ضرب گلوله کشته شده اند. آخرین مورد گم شدن یکی از افراد مسلح زحمتکشان است که مسئولین این باند ابتدا خود را بی اطلاع از موضوع نشان می دهند و یا می گویند توسط ماموران جمهوری اسلامی ربوده شده است. با اصرار اعضای خانواده ی فرد گم شده، مسئولین حزب کومه له ی "مهتدی" اعتراف می کنند که فرزندشان توسط دستگاه های امنیتی سلیمانیه دستگیر شده است. مسئولین جریان مهتدی حتی به تقاضای خانواده فرد دستگیر شده برای کمک و همراهی آنها در مراجعه به پلیس امنیتی اتحادیه میهنی سر باز می زنند و می گویند "به دلیل حساسیت کیس امنیتی این فرد، خود ما هم جرات مراجعه به ارگان های امنیتی اتحادیه میهنی را نداریم"!
سازمان زحمتکشان مهتدی همچنین نقشه حمله به اردوگاه کومه له (سازمان کردستان حکا) و تلاش برای ترور رهبران آنها به اذعان عمر ایلخانیزاده و طرح ترور شماری از کادرهای رهبری وقت "حزب حکمتیست " که توسط یکی از مسئولین سابق زحمتکشان افشا شده است...، را در پرونده خود دارد.
جریان مهتدی تحت عنوان حزب کومه له، با منتسب کردن خود به کومه له قدیم و شخصیت هایش از جمله فواد مصطفی سلطانی، جعفر شفیعی؛ صدیق کمانگر و...؛ تلاش می کند برای خود آبرویی بخرد. اما آویزان شدن این جریان و پادویی و پشتک وارو زدن در میان احزاب کردایتی و اپوزیسیون بورژوایی سراسری و هر وقت هوا پس باشد پناه بردن به ماموران اطلاعاتی کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل و غیره، بیربطی مهتدی و جریانش را به مبارزه و جنبش های اجتماعی گسترده در کردستان نشان می دهد. برای مردم کردستان حزب کومه له مهتدی جز یک جریان فالانژ و توطئه گر و تبهکار بیش نیست.
ما از آغاز تشکیل جریان مهتدی و قبل از این که به روی هم حزبی های سابقش در کومه له و حکا اسلحه بکشد و یا نقشه ی ترور شخصیت های احزاب دیگر را بکشد، ماهیت این باند را معرفی کردیم. صحت ارزیابی ما از جریان مهتدی در عمل ثابت شده است. حزب مهتدی نه یک سازمان سیاسی، بلکه یک باند و فرقه ی دست راستی، فاسد و تبهکار بحال جامعه و مردم کردستان است.
از جمله ضررهای این جریان به مردم، به دام انداختن تعدادی از جوانانی است که به امید مبارزه با جمهوری اسلامی به آن می پیوندند.
جریانات و باندهای قومی ومذهبی به نام کردایتی و کرنش در مقابل دین و حکومت دینی، مضر بحال مردم و عامل تزریق سموم قوم پرستی به رگ های جامعه است. جریانی چون کومه له مهتدی و همکاران مشابه اش در مرکز همکاری احزاب کردستانی که صرفا به پول و سلاح متکی اند، در فردای خروش و خیزش های اجتماعی و جنبش طبقاتی کارگران برای سرنگونی جمهوری اسلامی، جایگاهی ندارند.
ما موظفیم ماهیت این باند و مشابه آن را مدام به مردم کردستان نشان دهیم و بخصوص جوانان مبارزی را که از جمهوری اسلامی فرار می کنند و به دنبال مفری و سازمانی برای شروع مبارزه شان هستند، از به دام جریانات قومی و مذهبی و فرقه های چون باند زحمتکشان و حزب کومه له مهتدی افتادن، برحذر داریم. برای حزب کومه له ی مهتدی، مبارزه سیاسی سهل است، بلکه تجارب روشن نشان می دهد که فضا و محیطی که این جریان به نام اردوگاه دارد، برای اعضای مسلح خود هم فضایی کاملا نا امن و خطرناک است.
حزب کومه له ی مهتدی، ابزار هیچ مبارزه ای نیست. این جریان با تمام وجود خواهان پذیرفته شدن از طرف جمهوری اسلامی است. ما مردم کردستان، جوانان و خانواده هایشان را به طرد جریانات و باندهای قومی و مذهبی و فرقه ای چون حزب مهتدی فرا می خوانیم. حزب کومه له ی مهتدی مسئولیت حفظ جان و زندگی و امنیت انسان هایی که تحت فشار فضای غیر انسانی مایوس و مستاصل می شوند و دست به خودکشی می زنند را برعهده دارد. احزاب اردوگاهی نمی توانند و نباید افرادی که تنها محل امن زندگی خود را این اردوگاه ها می دانند، نه راه پس دارند و نه راه پیش، به گروگان بگیرند.
دفتر کردستان حزب حکمتیست (خط رسمی)
۲۹ مهر ماه ۱۴۰۰- ۱۸ اکتبر ۲۰۲۱