47 منتخب سایت

۸ مارس نماد مقاومت و مبارزه زنان علیه هر گونه سلطه

جنبش زنان

اگر ستم به زنان قدمتی به درازنای تاریخ دارد، مبارزه و مقاومت زنان برای بر هم زدن مناسباتی که زیست آن‌ها و جامعه را نشانه گرفته نیز همواره جاری و ساری بوده و است.

تاریخ مبارزات ۱۵۰ ساله اخیر زنان جهان که  منجر به انتخاب روزی به‌عنوان روز جهانی زن شد، تنها شمه‌ی کوتاهی از این مبارزات است .در ۸ مارس ۱۹۰۸، کارگران زن کارخانه پوشاک نیویورک در اعتراض به شرایط سخت کاری و دستمزد پایین اعتصاب کردند. صاحب کارخانه به منظور جلوگیری از اتحاد کارگران آن‌ها را در کارخانه حبس کرد و در پی آتش گرفتن کارخانه، ۱۲۹ زن کارگر در آتش سوختند و این جنایت سرمایه‌داری شعله مبارزات زنان را چنان افروخت که هر روز منسجم‌تر و آگاهانه‌تر در سراسر جهان به پیش رفت و سرانجام در سال ۱۹۱۰، به پیشنهاد حزب سوسیالیست امریکا و کلارا زتکین در کنفرانس بین‌المللی زنان سوسیالیست، این روز به‌عنوان روز زن معرفی شد و یونسکو در سال ۱۹۷۷ هشت مارس را به‌عنوان روز جهانی زن نام گذاری کرد. از آن پس، همه ساله زنان آگاه و مبارز در جای‌جای جهان، در این روز به شیوه‌های متفاوت به دنیا اعلام می‌کنند که تا رفع هرگونه تبعیض و تا رسیدن به عدالت و رفاه، آزادی و برابری از پای نخواهند نشست. 

جامعه‌ی سرمایه‌داریِ مرد- پدرسالار سعی دارد، این روز را به مناسبتی برای بیان عشق و قدردانی مردان نسبت به زنان و بزرگداشت مادری بدل کند، حال آن که ۸ مارس روز بزرگداشت اگاهی و مبارزه زنان برای رسیدن به خواست‌هایی چون: حق رای، مزد برابر، حق بر بدن، حق پوشش، حق طلاق، حق حضانت فرزندان و مبارزه با قوانین تبعیض‌امیز و غیرعادلانه‌ی نوشته و نانوشته … در اقصا نقاط جهان است‌. هشت مارس روز پیکار زنان برای صلح است که سرمایه‌داری جهانی هر دم برای سود بیشتر آن‌را به مخاطره می‌اندازد. ۸ مارس روز مبارزه برای زندگی و لغو اعدام (قتل عمد حکومتی) است و در نهایت ۸ مارس روز مبارزه علیه هر گونه بی‌عدالتی، سلطه، تبعیض و نابرابری ساختاری است.

مبارزات زنان پویاییِ اجتماع‌محور دارد و به همین دلیل دارای قدرت تغییر اجتماعی و انقلابی است حتا اگر به انقلاب، به معنای کلاسیک آن منجر نشود؛ مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه را دگرگون میکند؛ مانند آنچه که در جریان «خیزش ژینا» شاهد بودیم.  سنت این مبارزات در ایران به همت نیروهای مترقی و چپ به انقلاب مشروطه برمی‌گردد، هر چند با افت‌وخیزهایی، اما همواره با عمق بیشتر ادامه یافته است، چنانچه اوج آن‌را در حضور پررنگ و رادیکال زنان آگاه در خیزش عظیم «زن، زندگی، آزادی» شاهد بودیم. 

اولین راهپیمایی بزرگ زنان در ۸ مارس ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، به‌عنوان نخستین  سنگر نافرمانی و مقاومت و در اعتراض به شروع اختناق و ارتجاع شکل گرفت که با سرکوب شدید حکام و در زیر سایه سنتِ مردسالارانه با شعارهایی چون «یا روسری یا تو سری» از سوی ارتجاع مذهبی در برابر شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم» از سوی زنان و مردان مترقی مواجه شد. هر چند در آن زمان، آن چنان که باید مورد حمایت و پشتیبانی برخی نیروهای سیاسی قرار نگرفت، اما زنان از پای ننشستند و مقاومت و مبارزات خود را در هر کوی و برزن، هر خانه و هر سلول زندان زیر سختترین شکنجه‌ها و قتل‌های حکومتی و ناموسی و … ادامه دادند.  بنابراین آغاز این مبارزات نه «یواشکی» بود و نه به روز خاصی محدود می‌شد و چنان عمق و گستره‌ای یافت که بخش بزرگی از جامعه به‌معنای واقعی و ملموس این شعار که «آزادی زنان معیار آزادی جامعه است» واقف شدند و شعار «زن،زندگی، آزادی» نه تنها شعار محوری اعتراضات مردمی در «خیزش ژینا» که پس از فروکش آن خیزش نیز همچنان به یکی از شعارهای محوریِ اغلب اعتراضات صنفی، سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است.

در این راستا هم خود زنان و هم سایر نیروهای مبارز به نیروی عظیم و تعیین‌کننده‌ی زنان آگاهی بیشتری یافتند و امروز با درس گرفتن از اشتباهات و تجربیات تلخ گذشته، چون اولویت ندادن به مساله‌ی زنان، نادیده گرفتن نیروی عظیم مبارزات زنان، در جهت تقویت جنبش زنان و تشکل‌های مستقل آنان پیش می‌روند. جنبش زنان ایران در همبستگی و پیوند با سایر جنبش‌های زنان در سراسر جهان، به خصوص منطقه خاورمیانه که درگیر جنگهای خانمانسوز است (همانند افغانستان، سوریه، فلسطین و…) و در اتحاد و همبستگی با سایر جنبشها معنا و گسترش بیشتری می‌یابد و سبب تحولات مثبت در مواضع و سیاستهای گروههای مترقی خواهد شد. بدیهی است که راه موفقیت و پیشبرد مبارزات زنان در سراسر جهان و خاور‌میانه بدون نگرش عمیق نسبت به سکولاریسم، فمینیسم و به زیرکشاندن مقوله‌ی  سلطه و بهره‌کشی در انواع مختلف آن امکانپذیر نیست. 

مبارزات زنان به‌ویژه اکنون و در آستانه هشت مارس ۱۴۰۳ اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. اکنون که جناح‌های راست افراطی سرمایه‌داری جهانی بیش‌از‌پیش در حال قدرت گرفتن هستند و در این راستا از ابزارهایی همچون تحمیل جنگ‌های داخلی و خارجی به کشورهای عقب‌نگه‌داشته‌شده، سازش با جناح‌های افراطی‌، فاشیستی، بنیادگرا، ارتجاعی و سرکوبگر حاکمیت محلی تا اپوزیسیون‌سازی و تهدید حمله نظامی و… بهره می‌گیرند. حاکمیت جمهوری اسلامی نیز به‌رغم اینکه در ضعیف‌ترین موقعیت خود چه از لحاظ خارجی و چه داخلی قرار دارد، مثل تمامی حکومت‌های سرکوبگر و فاشیستیِ دیگر در مقابله با  جنبش روبه‌رشد و رادیکال داخلی، برای حفظ بقای خود از حربه‌های گوناگون جهت کنترل و نفوذ در اپوزیسیون، اپوزیسیون‌سازی و سرکوب و ارعاب جامعه استفاده می‌کند، حربه‌هایی چون دستگیری گسترده فعالان اجتماعی و اقلیت‌های قومی و دینی،  صدور و اجرای گسترده احکام اعدام، به‌ویژه برای زندانیان زن (همچون وریشه مرادی، پخشان عزیزی، شریفه محمدی) و …

بنابراین ما، زنان چپ، معتقدیم مادام که نظام سرمایه‌داری، بنیاد‌گرایی مذهبی و مردسالاری در ایران حاکم است، به‌رغم دستاوردهای کوچک و بزرگ، امر رهایی محقق نمی‌شود و باور داریم حضور پر رنگ زنان در صف اول جنبش‌های کارگری، دانشجویی، دادخواهی، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، مال باختگان، محیط زیست، نه به اعدام و… و تجربیات حاصل از این مبارزات قطعا راه‌گشای دستاوردهای بزرگ‌تری جهت نیل به اهداف آن‌ها خواهد بود.

گرامی باد ۸ مارس روز جهانی زن

پوینده و همبسته باد مبارزات زنان پیشرو علیه ستم‌های جنسیتی، طبقاتی، قومی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان

گسترده باد اتحاد و همراهی زنان با مبارزات ضد جنگ در منطقه و جهان که پاشنه اشیل سرمایه‌داری است

جمعی از زنان تهران و کرج
جمعی از زنان فعال داخل کشور