80 منتخب سایت

چرخش سیاسی پایه ای کنگره دوازدهم پ.ک.ک و پیامدهای آن

تریبون آزاد

بخش اول - علل چرخش سیاسی بنیادی پ.ک.ک - سخنرانی در کلاپ هاوس | حضار گرامی خوش آمدید. با تشکر از شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست کردستان و رفقای برگزار کننده این سمینار! 

در مورد تصمیمات کنگره دوازدهم پ.ک.ک تصورم اینست همه دوستان مطلعند و احتیاجی به بازگویی فاکتها نیست. عکس العملهای متفاوت براساس منافع و مصلحتهای جنبشهای متفاوت را نسبت به این رویداد مهم می بینیم. ما کمونیستها هم از منظر منافع و مصالح جنبش سوسیالیستی و کارگری در قبال این رویداد موضع گرفته و سیاست اتخاد میکنیم. علاقمندم فشرده صحبتهایم را در چند محورددسته بندی کنم. 

١- واضح است اکنون فقط با فراخوان فردی اوجالان به عنوان رهبر پ.ک.ک روبرو نیستیم. با تصمیمات کنگره یک شاخه قدرتمند سیاسی و نظامی جنبش ملی کرد (جنبش کردایه تی) مواجهیم. به قول خودشان با فاز جدیدی از فعالیت و حیات سیاسی این جریان روبروهستیم. یک سئوال اینست چه ضرورتی دارد ما به مثابه جنبش سوسیالیستی و کارگری در کردستان و منطقه با حساسیت بالا در مورد تحولات اخیر این جریان صحبت کنیم؟. ما که بر فراز و فرود این جریان تاثیر نداریم و فراز و نشیب جنبش ملی کرد، بالا و پایین کردن جنبش سوسیالیستی و کارگری نیست! به نظرمن ضرورت بالایی دارد که یک بار دیگر موقعیت جنبش ملی و ناسیونالیستی را در تحولات منطقه و در صحنه سیاسی کردستان ارزیابی کنیم. نشان دهیم بالا و پایین کردن آنها چه تأثیراتی بر جامعه دارد. نقطه عزیمت ما باید در جهت تقویت جنبش سوسیالیستی کارگری در جامعه کردستان باشد. 

٢- قرارهای کنگره دوازدهم پ.ک.ک تصمیم روتین و نرمالی نیست، بلکه چرخش پایه ای استراتژیک، سیاسی و حتی تاکتیکی و ساختاری در جنبش وسیعی است که خود آنها به عنوان جنبش آپوئیستی از آن اسم میبرند. این چرخش را در کنگره اخیر در سه محور فرموله و تصویب کرده اند. از جمله پایان دادن به فعالیت مسلحانه، اعلام آتش بس یکجانبه، انحلال پ.ک.ک . خیلی ها تصور میکنند، این تصمیمات غیره منتظره وبه نظر آنها تحت فشارهای درون زندان، ناگهانی از جانب عبدالله اوجالان اعلام شده و طبق سنت مرید و مرادی درون آن حزب به مصوبات کنگره دوازدهم تبدیل شده است. در صورتیکه هر کس با روند تغییر و تحولات سیاسی و سازمانی و پراتیکی پ.ک.ک از آغاز دهه نود میلادی قرن بیستم آشنا باشد، این تصمیمات بدون پیشینه و تازه نیست.  به دلایلی که در پایین اشاره میکنم اکنون به نقطه جوش بسیار تعیین کننده رسیده و به این دلیل مورد توجه قرار گرفته است. 

٣- به نظرم تصمیمات چنان بنیادی را باید در متن تحولات وسیعتر اجتماعی سیاسی دید. نه صرفأ نتیجه تغییرات فکری سیاسی یک فرد و تبعیت چشم بسته یک جریان از آن. لازم است بر بستر تحولات جهانی، منطقه ای، تحولات بزرگ اقتصادی،  سیاسی در جامعه ترکیه و کردستان ترکیه، و محدودیتهای فراوانی که برای بخش علنی و شاخه نظامی پ.ک.ک به وجود آمده، و البته فشارها و محدودیتهایی هم که در ٢٦ ساله زندان بر اوجالان تحمیل شده، تصمیمات کنگره دوازدهم پ.ک.ک را بررسی کرد. وضعیت پیش آمده برای پ.ک.ک را در یک سطر با تسلیم طلبی و انحلال طلبی و حتی شکست نمیتوان توضیح داد. 

٤- بگذارید از دلایل تصمیم به انحلال پ.ک.ک شروع کنیم. واقعیت اینست جهان بینی، استراتژی، تاکتیکها، شیوه کار و فعالیت و حتی ساختار سازمانی  که پ.ک.ک  در کنگره اولش به سال ١٩٧٨ براساس آنها تاسیس شد، از آغاز دهه نود قرن بیستم تا کنون تمامأ دستخوش تحولات جدی شده است. میدانیم که پ.ک.ک در آغاز با استراتژی ایجاد دولت مستقل در همه بخشهای کردستان پا به میدان گذاشت. به این لحاظ میخواست تمایز غلیظ ترناسیونالیستی و به زعم خودشان "رادیکالیسم ناسیونالیستی" خود را با دیگر جنبشها و احزاب شناخته شده ناسیونالیسم کرد در بخشهای دیگر کردستان نشان دهند. البته این پدیده بی تأثیر نبود و در آغاز در چهارچوب جنبش ناسیونالیستی کرد سمپاتی وسیعی برایشان ایجاد کرد.علیرغم ظاهرفریبنده آن، اما بسیار زود معلوم شد طرح "دولت مستقل چهارپارچه" کردستان غیرواقعی و غیر عملی است. طالبانی یکی از رهبران شناخته شده جنبش ملی کرد طنزگونه در جایی  گفته است( ایجاد دولت چهارپارچه کردستان را مگر در شعر شاعران جستجو کرد). 

با تحولات جهانی منطقه ای بعد از جنگ خلیج در سال ١٩٩١ و شکست رژیم بعث، منطقه کردستان عراق از زیر کنترل رژیم صدام حسین خارج شد. با اتکا به حمایت آمریکا و غرب دو حزب ناسیونالیست کردستان عراق، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق به قدرت پرتاب شدند. در چهارچوب کشور عراق، دولت فدرال کردستان را تشکیل دادند.  کردستان عراق به عنوان یکی از بخشهای مهم "چهار پارچه" مسیری مغایر با جهان بینی پ.ک.ک را در پیش گرفت و اولین حفره بزرگ را در استراتژی استقلال طلبی پ.ک.ک ایجاد کرد. فاکتور مهم دیگر به گل نشستن استراتژی استقلال طلبی پ.ک.ک به تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درون جامعه کردستان ترکیه مربوط است. گسترش سریع مناسبات سرمایه داری و گسترش شهرها و مناطق کارگری در جامعه کردستان ترکیه، از یک سوگسترش کمی و کیفی طبقه کارگر و همسویی کارگران کرد و ترک زبان را به همراه داشت و از سوی دیگر قدرتمند شدن هر چه بیشتر بورژوازی کردستان ترکیه و انتگره شده منافع اقتصادی و سیاسی آن با بورژوازی سراسری ترکیه را به همراه داشت. این تحولات جدی  از نگاه رهبری پ.ک.ک و اوجالان دورنماند. از همان آغاز دهه نود میلادی و قبل از به زندان افتادن اوجالان، خود او و رهبری پ.ک. تلاش برای منطبق شدن با اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جدید را در دستور کار گذاشتند. کنار گذاشتن خواست استقلال کردستان اولین گام این شیفت بود. بر این اساس اعلام آتش بس یکجانبه و آمادگی برای سازش برسر مسئله کرد در چهارچوب "دمکراتیزه کردن" ترکیه از زبان شخص اوجالان در سال ١٩٩٣ به وقوع پیوست. از آن مقطع تاکنون به گفته مسئولین پ.ک.ک هشت بار دیگر تلاش برای سازش و آتش بس در جریان بوده و هربارتوسط دولتهای ناسیونال شوونیست حاکم بر ترکیه ناکام مانده است. در ننتیجه بیش از سه دهه است، بورژوازی کردستان ترکیه و پ.ک.ک شریک شدن در قدرت سیاسی را از کانال فعالیتهای سیاسی اصلاح طلبانه "مدنی و قانونمند و انتخابات پارلمانی" پیگیری میکند. احزابی همچون ه.د.پ و ده م پارتی بر اساس جهان بینی و دیدگاههای تغییر یافته اوجالان این روند و این ترند را نمایندگی میکنند.  فراکسیونهای خود را در پارلمان ترکیه شکل دادند. این وضعیت جنبش "آپوئیستی" را عملا به دو بخش تقسیم کرد. سالها است شاخه سیاسی این ترند، اکنون به طور مشخص "ده م پارتی" ادامه فعالیت بخش مسلح و قندیل نشین و با نام و فرمت پ.ک.ک را مانع فعالیتهای خود میداند. 

٥- بن بست فعالیت مسلحانه: فعالیت مسلحانه برای احزاب ناسیونالیست و برای پ.ک.ک هم نه یک عرصه تاکتیکی، بلکه یک عرصه استراتژیک و هویتی است. با تحولاتی که در منطقه به وجود آمد این عرصه فعالیتی پ.ک.ک با محدودیتهای فراوان روبرو شد. به ویژه از نیمه دوم سال ١٩٩٨ پشت  جبهه استقرار در سوریه و دره بقا را از دست دادند. در نتیجه فشار دولت ترکیه و بندو بست بین دولت حافظ اسد و حکومت ترکیه محل استقرار رهبری و پایگاههای نظامی گریلاهای پ.ک.ک در جغرافیای سوریه برچیده شد. عبدالله اوجالان مجبور به ترک سوریه شد. این وضعیت نه صرفأ محدودیت بلکه بن بست جدی برای فعالیت مسلحانه پ.ک.ک به وجودآورد . به نحوی که عملیاتهای نظامی و گریلایی این جریان در کردستان ترکیه به شدت محدود شد. بعد از دوره کوتاهی در رشته کوهستانهای قندیل مستقر شدند. از سر نیاز به استقرار در آنجا  وارد رابطه و آوانس دادن با جمهوری اسلامی و همسویی با محور مقاومت اسلامی  شدند.

با حمله حماس به اسرائیل و وقوع رویداد هفتم اکتبر ٢٠٢٣ وبه دنبال ادامه نسل کشی در غزه توسط فاشیسم حاکم بر اسرائیل علیه مردم غزه و فلسطین، کل معادلات خاورمیانه به هم ریخته است. محور تروریسم دولتی اسرائیل آمریکا در مقابل محورمقاومت تروریسم اسلامی و جمهوری اسلامی دست بالا پیدا کرده است. بخش علنی و نظامی پ.ک.ک و رهبری مستقر در قندیل که با محور مقاومت همسویی داشت و مشخصا جمهوری اسلامی پشت جبهه آنها محسوب شده، اکنون بیش ازپیش با تنگنا و محدودیت و بن بست روبرو شده است. این مجموعه فاکتورها که در محورهای بالا به آن اشاره کردم و در سه دهه اخیر اتفاق افتاده اند، زمینه ساز تئوریها و دیدگاهها و سیاستهای جدیدی است که عبدالله اوجالان از درون زندان و از مقطع دفاعیاتش تا کنون در کتابها و نوشته های خود و حاصل و فشرده آن را در پیام بیست و هفتم فوریه ٢٠٢٥ مطرح کرده است. فراخوان به پایان دادن به مبارزه مسلحانه و انحلال پ.ک.ک ریشه در این تغییر و تحولات چند لایه در جهان و منطقه و در خود ترکیه و کردستان ترکیه و به تاثیر از این اوضاع  در تفکر و سیاست اوجالان و رهبری پ.ک.ک دارد. چهارچوب نظری، سیاسی، این تحول در پ.ک.ک و پیامدهای آن را در بخش بعدی مطرح میکنیم.