جواد قاسم آبادی: آیا کشت و کشتار و جنگ در دهکده کوچک جهانی، امری ازلی و ابدی ست؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

آیا خشونت و خونریزی جزیی از فطرت انسان است؟ پاسخ نویسنده به این سوال یک «نه» قاطع بزرگ ولی مشروط است!
اگر برادرکشی از قابیل تا امروز ابدی نیست، نیروی قاطع برای پایان دادن به این آدم کشی تاریخی کیست؟ اگر نه، این نیرو چگونه می تواند به آدم کشی تاریخی برای همیشه پایان دهد؟ برای پاسخ به این سوالات ناچاریم یک به یک و قدم به قدم به پیش رویم!

تاریخ بشر نشان داده است که با نصیحت مصلحان و وعظ کشیشان تظاهرات خیابانی مدافعان حداقل های جهان‌شمول حقوق بشر، نه تنها خشونت و خونریزی متوقف نشده است بلکه در سایه همین آرزوهای خیر خیراندیشان، روز به روز دیوگونگی حاکمان بیشتر و بیشتر و ابعاد آدم کشی گسترده‌تر و گسترده‌تر شده است!
تاریخ بشر سراسر حکایت از مانی ها و مزدک ها و مسیحاها و باطنیونی ست که جان خود را برای صلح و برابری و رهایی همیشگی انسان از دیوگونگی فدا کرده اند!
تاریخ بشر تکرار دایمی حماسه مبارزات انسان‌های از جان گذشته‌ برای «رهایی» همیشگی کل بشریت از دیوزدگی ست!
هر لحظه از تاریخ بشر حماسه‌ای از به قربانگاه رفتن آگاهانه حلاج هایی ست که «انا الحق» زنان اسرار حقیقت وجود انسان را هویدا می کردند و با قلبی سرخ و مالامال از عشق به انسان و انسانیت، لبخندی ناشی از وجدانی آرام و آسوده و اراده ای استوار، بر چوبه بوسه زده‌اند!
با توجه به آنچه گفته شد برای پایان دادن به چرخه معیوب جنگ و خشونت و قتل عمد دولتی، تنها فداکاری فردی و نصیحت و نوحه و زاری جمعی، ره بجایی نبرده است و نخواهد برد!
برای پایان دادن به چرخه معیوب خشونت ورزی و خونریزی، نیرویی عظیم لازم است که در مقابل همه ارتش های خونریز جهان قد علم کند!
لشگری عظیم که نه برای لقمه ای نان که برای پاره کردن زنجیر دیوگونگی تنیده بر روان انسان به میدان آید!
ارتشی که سلاحش آگاهی به نقش تاریخی خود و انگیزه برای سازماندهی عشق به انسان و فطرت پاک انسانی ست!
سپاهی که سربازان آن و خانواده هایشان همگی، قربانیان اصلی تبعیض و جنگ و خشونت و خونریزی دولت ها هستند!
براستی این قربانیان تاریخ برای «دفاع از خود و هویت خود و خانواده‌های خود» چه گزینه ای بجز درهم شکستن ماشین سرکوب دولت‌ها و دست زدن به انقلاب دارند؟
با نگاهی به تاریخ می بینیم که تمامی انقلاب ها چه موقتا پیروز و چه ناموفق، همگی در فردای جنگی خانمان‌سوز و برای پایان دادن به جنگ و خونریزی و قحطی و «در دفاع ملل از خود» صورت گرفته اند!
از قیام اسپارتاکوس تا انقلاب قرن ۱۷م انگستان، تا انقلاب کبیر قرن ۱۸م فرانسه، تا انقلاب کبیر اکتبر تا انقلاب آلمان تا انقلاب چین تا انقلاب بهمن ماه (1) همگی در فردای یک جنگ میهنی و یا یک جنگ داخلی و یا مجموعه ای از این دو صورت گرفته اند!
آنچه امروز برای من نوعی حایز اهمیت است درسگیری از اشتباهاتی ست که در گذشته تاریخی زنده فردای انقلاب بهمن ماه، اکثریت نیروهای مدعی «چپ»، بدون توجه به تجربیات آموزگاران بزرگ کمونیسم مرتکب شده اند.
بطور مثال در دوران تهاجم نیروهای نظامی عراق به ایران اکثریت نیروهای مدعی «چپ» خواهان مشارکت توده ها در «دفاع میهنی» و تشویق فرزندان خود در اعزام به جبهه های این جنگ بین دو دولت بغایت ارتجاعی شدند. فاجعه‌ای که با کش دادن هشت ساله این جنگ، به کشته و معلول شدن بیش از سه درصد جامعه ۳۳ میلیونی ایران آنروز منجر شد. سه درصد از کل جامعه؛ که اکثریت آن از نسل جوان و ثروت اصلی ملل ساکن ایران بودند؛ منجر شد!
نویسنده بر این باور است که با جهانی شدن نظام سرمایه‌داری، دوران انقلابات رهایی‌بخش در مقابله با استعمار نو و برای کسب استقلال سیاسی، بپایان رسیده است و دوران انقلابات کارگری برعلیه نظام جهانی سرمایه داری، آغاز شده است!
بی تردید زمینه این انقلابات کارگری در کشورهای گوناگون متفاوت است و بستگی به میزان رشد نیروهای مولد و شکل تضاد بین نیروی کار و صاحبان سرمایه دارد. تضادی که همواره در اثر جنگ و خونریزی تشدید می شود. شرایطی که امروز در منطقه زرخیز خاورمیانه شاهد آن هستیم باعث رشد این تضاد اساسی در سراسر منطقه می شود.
براستی برای خلاصی از جنگ و تبعیض و ترور دولت مرکزی فاسد و دولت موازی حزب الله، مردم لنبان چه راهی بجز انقلاب دارند؟
براستی مردم فلسطین برای کسب حق حاکمیت مستقیم بر سرنوشت خود چه راهی بجز انقلاب بر علیه دولت فاسد کرانه غربی رود اردن و شبه دولت ایدیولوژیک ارتجاعی و مسلح حاکم بر غزه دارند؟
براستی ساکنان مسلمان و یهود و نصاری مقیم اسراییل برای برخورداری از قانون اساسی و یک دولت مدرن و رهایی از هیولای صهیونیسم مورد حمایت مستقیم امپریالیسم، چه راهی بجز انقلاب دارند؟
براستی ملل ساکن ایران برای رهایی از بختک حاکمیت مذهبی و ادامه زیست مداراجویانه چند 
 هزار ساله با یکدیگر، چه چاره ای بجز انقلاب دارند؟

در فردای شکست انقلاب مظلوم بهمن ماه گفتیم و امروز با صدایی بلندتر تکرار می کنیم:

«انقلاب مرد، زنده باد انقلاب»!

جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی
مهرماه ۱۴۰۳
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید