مهرنوش موسوی: دالایی لاما و بوسیدن کودک

در موضعگیری نسبت به این فاجعه اما دو نکته حائز اهمیت است:

۱. دالایی لاما هیچوقت و هرگز بدل به چنین قدرتی نمیشد، اگر دول غربی و در راس آنها آمریکا در جنگ سرد، به خاطر مبارزه با خطر کمونیسم وی را مطرح نمیکردند. دالایی لاما طالبان تبت، خمینی ایران و داعش سوریه است. اما خیلی شیک و مجلسی!
دقیقن کاری که با ایران و افغانستان و سوریه کردند، با تبت هم کردند. خمینی بدون حمایت کنفرانس گوادالوپ محال ممکن بود به قدرت برسد. الان دیگر حتی فرح پهلوی هم در مصاحبه های اخیرش آن را عنوان کرده که « چطور در پاناما به شاه بعد از فرار حتی اجازه حرف زدن نمیدادند ولی در پاریس به خمینی اینهمه رسانه داده او را زیر نورافکن گذاشتند». خمینی را به ایران آوردند تا به خاطر مصالح مربوط به جنگ سرد از چپ شدن انقلاب ضد سلطنتی مردم جلوگیری کنند. امریکا همه جا در جنگ سرد با کارت دین در مواجهه با خطر انقلاب مردم بازی کرده است. دالایی لاما یکی از این کارتهاست. بحران تبت به خاطر رقابتهای سیاسی با چین میباشد. گیریم که خود چین اکنون، فقط اسم کمونیسم را یدک میکشد.
عکس دالایی لاما در تمام مجلات معروف جهان که تونل رهبرسازی دول غربی میباشند منتشر شده است. از او به عنوان رهبر روحانی با نفوذ نام میبرند. او را قهرمان گفتگوی بین مذاهب، اهل تسامح و تساهل مینامند. در اکتبر سال ۱۹۹۸، دولت دالایی لاما اذعان کرد که او ۱٫۷ میلیون دلار در سال در دههٔ ۱۹۶۰ از دولت ایالات متحده از طریق سیا دریافت کرد و همچنین یک جنبش مقاومت در کلرادو را آموزش داده‌است. دالایی لاما نه فقط برنده جایزه نوبل که برنده کلیه جوایزی است که اساسن در غرب وجود دارد.

۲. در این چند روز و اکنون که قهرمان دین به اصطلاح بی آزار و شیک و مجلسی بودیستها هم رسوا شده و مورد نفرت عظیم جهان متمدن قرار گرفته است، کمیته صلح نوبل مشکل پیدا کرده است. رسانه های نوکر بی ابرو شده، هیلری کلینتون لکنت زبان گرفته است. کمیته صلح نوبل بی آبروتر از همان موقع که به اوباما جایزه داد، اما به عوض شکنجه جولین آسانژ را که قهرمان افشاگری ژورنالیستی و حقیقت گو بود کنار دستشان تماشا کردند، سکوت کردند و گذاشتند که در قلب اروپا این چنین در معرض نابودی قرار بگیرد. همانها که باید به حقوق بشرشان سرتا پا رید!
تعرض دالایی لاما به پسربچه نشان میدهد که کلیه این مذاهب و ادیان حتی مجلسی ترین، به ظاهر بی آزارترین آنها ارتجاع و کثافت محض میباشد. همه مذاهب ضد زن، ضد کودک، ضد انسان و ضد حرمت بشر هستند.
در عین حال رسوایی دالایی لاما ثابت میکند که در مقابله با شبح کمونیسم، صندلی زیر پای چه مومیایی هایی در جهان گذاشته اند. افتضاح دالایی لاما افتضاح کمیته صلح نوبل هم هست. افتضاح کنگره ملی آمریکا هم هست. افتضاح آن سیاست دست راستی است که در مقابله با خطر سوسیالیسم لجن و ارتجاع تولید میکند. نفس وجود دالایی لاماها، خمینی و خامنه ای ها، طالبانها نتیجه « اعتقادات» کسی نیست. مذهب اکنون در تمام واریاسیونهایش یک شبکه مافیایی عظیم است که اگر قبلن وظیفه اش تحمیق مردم، مقابله با علم و عدم پذیرش گرد بودن زمین بود. الان دیگر مدتهاست این نیست. کلیه مذاهب اکنون شبکه های سیاسی و مافیایی هستند برای جلوگیری از عروج جنبش های کارگری و سوسیالیستی، مترقی و متمدن. به خاورمیانه نگاه کنید. اسلام عامل سرکوب کلیه جنبشهای مترقی این منطقه است. به آمریکای لاتین نگاه کنید. به آفریقای جنوبی. به اروپا! یک پای کلیه کودتاها و جنگهای صد سال اخیر مذاهب مختلف هستند.

۳. در این سیاهی که مذهب را به عنوان نت ورکی پیچیده با حمایت های مالی گسترده به جان انقلابات مردم انداخته اند، از ان به عنوان آلت قتاله هرگونه آزادیخواهی استفاده میکنند، یک‌ جایی در این کره خاکی اما، شگفت انگیز و مایه مباهات و افتخار است که اتفاقن، انقلابی عظیم علیه یکی از خشونت بارترین این مذاهب، به میدان آمده است. انقلاب ایران آغاز یک تحول عظیم در سرنوشت بشریت علیه این مافیاست. برای همین انقلاب ایران تا این حد مورد استقبال مردم جهان قرار گرفت! مایه امید و باعث افتخار شد!