اتوبوس بی موتور پهلوی و داد زدنهای پا رکابی ها برای جستجوی مسافر

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
جوانان انقلابی محلات سنندج: به دنبال شکست پروژه های فرشگرد، ققنوس، شورای گذار، وکالت و ... که همچون غول چراغ جادو در چشم به هم زدنی دود شدند و به هوا رفتند، بالاخره پسر محمد رضا پهلوی تصمیم به اجاره اتوبوس از دانشگاه جورج تاون به مقصد تهران گرفت، اما از شدت عجله حواسش نیست که اتوبوس موتور محرکه ندارد و نه داد و هوار های پا رکابی ها برای جستجوی مسافر و نه بوق و کرناهای رسانه های ایران انترناشنال و من و تو و بقیه تلویزیونهای سلطنت طلب نمی تواند اتوبوس را حتی از محوطه دانشگاه جورج تاون خارج کند.
اینکه نایاک پشت پروژه این اتوبوس باشد یا دولتهای غربی یک ذره از این واقعیت نمی کاهد که این جماعت از آنجا رانده و در اینجا مانده تلاششان را می کنند که برای انقلاب آتی ایران آلترناتیو سازی کنند و در یک پروسه رژیم چنجی کل دم و دستگاه های سیسم بورژوازی ایران را از ارتش و سپاه گرفته تا دیگر نهاد های حکومتی در دست بگیرند و با تنها تغییری اسم همان سیستم بی حقوقی انسان را دوباره در سرکوب توده های ستمدیده و چپاول ثروت و سامان این جامعه به کار گیرند، منبعد سپاه پاسداران به سپاه دفاع کشور، وزارت تبلغات اسلامی به وزارت فرهنگ و هنر، وزارت اطلاعات به وزارت آسایش تغییر نام دهد ولی سیستم همان سیستم باشد.
نوه رضا خان میرپنج در این نشست گفته اند: (ما با دو دسته از افراد طرفیم. دسته اول کسانی‌اند که هم‌چنان کینه دارند و بخشی از مشکل‌اند. دسته دوم کسانی‌اند که می‌خواهند بخشی از راه‌حل باشند. زمان آن رسیده که این دسته دوم اختلاف‌ها وشعارها را کنار بگذارند و برای آزادی و سربلندی ایران آستین‌ها را بالا بزنیم).
پسر محمد رضا پهلوی تلاش می کند که موضوع را اخلاقی کند. ما توده های ستمدیده با هیچ فردی خاصی مشکل شخصی نداریم، مشکل ما تفکر شما، فاشیسم آریایی شما و آلترناتیو بورژوازی برای فردای انقلاب است، ما بخشی از مشکل نیستیم، مشکل از تفکر ارتجاعی شماست. قرار نیست که انقلاب کنیم تا به عقب برگردیم، ما از اول هم گفته ایم شعار ما آزادی زن، رفاه و عدالت اجتماعی بر پایه شوراهای مردمیست، به کمتر آزادی و برابری حکومت شورایی رضایت نمی دهیم. مشکل اینجاست که شما هنوز ما را رعیت خود می دانی و ما باید به قوانین نوشته شده شما از بالا تمکین کنیم. در حالیکه این ما هستیم که با قدرت خودمان با قدرت شوراهای مردمی قانون انسانی خود را می نویسیم نه اینکه یک فرد قمار باز با پولهای به تاراج برده پدران ما بیاید و برای ما تعین تکلیف کند. مگر شما نبودید که خواهان افزایش تحریم ها بر ایران و به قیمت فقر و فلاکت برای ما بودید؟ مگر شما نیستید که با سپاه جنایتکار پاسداران ارتباط دارید و آنها را تروریست نمی دانید و در فردا روز قیام از همین نیرو برای سرکوب ما بهره می گیرید؟ آن انقلاب همه باهمی پیشکش خودتان باد، آنچه اینجا خریدار ندارد شما، شعار، آلترناتیو و همپیمانانتان است. مشکل اینجاست که شما فقط میدیای خودتان را می بینید که اخبار و شعار های ما را مبنی بر "نه شاه می خوایم نه ملا، قدرت به دست شورا" "آزادی، برابری، حکومت شورایی" را سانسور می کند و واقعیت های موجود جامعه را نمی بینید، مشکل اینجاست که هنوز نمی دانید که جامعه چه می خواهد و چه چیز را نمی خواهد.
از همه مهمتر اینکه موتور محرکه انقلاب و سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ما هستیم، همانطور که رژیم پادشاهی پدر شما را سرنگون کردیم، این ما هستیم که تعین می کنیم چه می خواهیم، ما آلترناتیو آتی را تعیین می کنیم نه شما و همپالگی های شما و دولتهای غربی.
نکته مهمتر اینجاست که پا رکابی های این اتوبوس بی موتور، نه تنها خوشنام نیستند بلکه همه رانده شده های جنبش های ضد مردمی و اصلاح طلبان حکومتی هستند، خانم معصومه علینژاد کهنه اصلاح طلب تجربه زیادی در شاگرد پادویی خاتمی و سوپاپ اطمینانی رژیم دارد، خانم شیرین عبادی کسی است که از سپاه پاسداران دفاع کرده و بارها اعلام کرده که اسلام هیچ منافاتی به حقوق زن ندارد، آقای مهتدی که نان را به نرخ روز میخورد، شاید از همه کس بیشتر شناخته شده باشد، او طی بیست سال گذشته مفتون قدرت است و در میدان سیاست سرگردان، روزگاری طرفدار گفتگوی تمدنهای خاتمی شد، بعد شیفته موسوی گردید، با نیروهای ناسیونالیست کرد زد وبند دارد و از کردایتی دفاع می کند و زیر زیرکی با سلطنت طلبان و تمامیت خواهان ایران از یک کاسه می خورد، گاه گداری هم دزدکی با وزارت اطلاعات مذاکره هم می کند، مهم نیست که چطور، آنچه که مهم است رسیدنش به قدرت است، ?آقای اسماعیلیون که تا هنگام کشته شدن خانواده اش یک اصلاح طلب بود و زندگی دوزیستی داشت و یک پایش تهران و پای دیگرش کانادا و مشغول بیزنس بود، اکنون از دادخواهی به سیاست مداری جهش پیدا کرده. بیزنس بیزنس است و بوی پول دلارهای نفت خوشتر است، دیگر سلیبریتهای این اتوبوس نیز که تکلیفشان روشن است، سلیبریتی هدفشان کسب درآمد و پول است، نه آزادی مردم!
رسانه های دست راستی هم به سبک و سیاق تاکنونی تلاش کردند تا این پروژه راست ترین بخش اپوزیسیون بورژوازی ایران را جهت آلترناتیو سازی از بالای سر توده های به پاخاسته مردم ایران را به عنوان گردهمایی چهره‌های شاخص اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور به افکار عمومی القا کنند.
ما که با قدرت خودمان قوانین اسلامی رژیم را به شکل دو فاکتو به زیر کشیده ایم، رژیم را مجبور کردیم که اسرای ما را از زندان آزاد کند، بدنه رژیم از ترس ما در حال ریزش است، ما هستیم که با قدرت خودمان رژیم جمهوری اسلامی را به زیر می کشیم و یک حکومت انسانی بر پایه شوراهای مردمی بنیاد خواهیم نهاد و اجازه نمی دهیم که هر قمار بازی برای ما و آینده ما تصمیم بگیرد.
((موقعیت امروز جمهوری اسلامی از یک جهت مشابه موقعیت رژیم شاه در سال ٥٦ است. همان دستهایی که بر سر کار نگه اش داشته اند در جستجوی جانشینی برای آنند. اما حتی این تشابه نیز مطلق نیست.
مساله اساسی اینست که زحمتکشان در مقیاس وسیع بیاموزند که این جدال، جدال درونی بورژوازی است، جدالی برای تعیین آن نیرو و جریان بورژوایی است که باید در آینده رو در روی انقلاب توده مردم قرار گیرد.
سلطنت طلبان بقایای آن ضد انقلابی هستند که توده های مردم ایران پنج سال قبل با شعف بسیار بگور سپردنند. اینها بقایای ارتجاع آریامهری اند.
رژیم نظامی- پلیسی ای که اختناق سیاه، پلیس مخفی مخوف و سرسپردگی آشکار به آمریکا مشخصه اصلی آن بود.
اگر سلطنت طلبان پس از سالها دیکتاتوری سیاه و قریب دو سال مردم کشی در طول انقلاب، مجددا جرات یافته اند تا خود و رژیم رسوا خود را بعنوان آلترناتیو عرضه کنند، این تنها گواهی بر سیر قهقرائی انقلاب در ایران است.
براستی چگونه است که فراریان رسوای ٥ سال قبل امروز مجددا به بازپس گیری قدرت و به قابلیت خود در به تمکین کشانیدن توده ها امیدوار شده اند؟
پاسخ روشن است. اولا، جمهوری اسلامی [سالهاست] که انقلاب و انقلابیگیری را میکوبد و مسخ میکند. سلطنت طلبان قبل از هر چیز با عقب نشینی انقلاب و قلع و قمع توده های قیام کنند از گور برخاسته اند. آنها این حیات مجدد خود را بیش از هر چیز مدیون جمهوری اسلامی اند.
سلطنت طلبان به تمایلات تسلیم طلبانه و مستاصلانه عقب مانده ترین اقشار جامعه امید بسته اند که با مشاهده جنایات بی حد و حصر جمهوری اسلامی و فقر و فلاکت بی سابقه، به اعاده رژیم آریامهری که در نزد آنان با رونق سرمایه داری ایران در سالهای قبل از انقلاب تداعی میشود، رضایت داده اند و بالاخره ثالثا، سلطنت طلبان نیز به اقتضای موقعیت به قبای جدیدی ملبس شده اند آنها مشروطه طلب شده اند.)) ژ.ر
زنده باد آزادی، برابری، حکومت شورایی
نه سلطنت نه رهبری، آزادی و برابری
نه شاه می خوایم نه ملا، قدرت به دست شورا
جوانان انقلابی محلات سنندج