رحمان حسین زاده: کمپین شکست خورده رضا پهلوی و عکس العمل نیروهای اپوزیسیون

دیدگاه‌ها
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 سعیدآرمان: کمپین "وکالت میدهم" به رضا پهلوی بسرعت شکست خورده به نظر میرسد، چرا؟  رحمان حسین زاده: مشاهده شما درست است. این کمپین شکست خورد. چون این کمپین نشان داد، جریان مشروطه خواهی و سلطنت طلبی آن سطح از حمایت قابل قبول را حتی در میان جریانات راست اپوزیسیون در خارج کشور را با خود ندارد. شکست خورد چون عکس العمل منفی بالایی از جانب صف خودآگاه از جمله در میان میلیونها ایرانی خارج کشور که این کمپین در وهله اول خطاب به آنها بود، دریافت کرد.

آماری که منتشر کردند، برخلاف پروپاگاند رسانه های نان به نرخ روز خور و حواریون سلطنت، موقعیت ضعیف سلطنت طلبی را در فضای سیاسی نشان میدهد. این واقعه نشان داد، روش کسب حمایت عصر حجری به سبک "بیعت برده و بنده با شاه" و سرسپردگی در مقابل "سایه خدا" در دنیای امروز منسوخ و مردود و شکست خورده است. ادعای وکالت گرفتن برای چانه زنی با دولتهای مرتجع در آمریکا و اروپا و منطقه توجیه بی پایه و سبک بود. قبلأ بدون طومارجمع کردن به این بند و بست و فسق و فجورها مشغول بوده و نیازی هم به امضا جمع کردن ندیده است. هدف اینها "ایمیج سازی" در خدمت "رهبر سازی" برای آینده تحولات است. این اقدام به اذعان بعضی از عناصر مشروطه خواه و سلطنت طلب دوستدار شخص رضا پهلوی هم اقدامی ناکام بود و از او خواستند، از آن تبری جوید. اتفاقا شکست در این کمپین موقعیت او را برای مذاکره و بند و بست احتمالی با قدرتها و دولتهای ارتجاعی هم به شدت تضعیف کرد.

سعید آرمان: عکس العمل نیروهای اپوزیسیون را اعم از راست و چپ به این مسئله چگونه می بینید؟

رحمان حسین زاده: فرصت نیست مواضع تمامی جریانات اپوزیسیون را بررسی کنیم. اما ابتدا به مواضع بعضی جریانات راست بپردازیم. این کمپین در بلوک راست هم عمدتا با مخالفت روبرو شد. شاید آنچه برای رضا پهلوی و اطرافیانش شوکه کننده بود، از درون طیف مشروطه خواه هم عده قابل توجهی اینکار را به زعمشان "آبروریزی" برای مشروطه و سلطنت دیدند. شاخه های مختلف جمهوریخواه مخالفت کردند. طبیعی است نه از زاویه منفعت مردم و خیزش انقلابی، بلکه به عنوان "انحصارطلبی" رضا پهلوی و مشروطه خواهان و نگران از اینکه سهم آنها در "آلترناتیو سازی" مورد پسند آمریکا و غرب رعایت نشود، اعتراض داشتند. لحن تند حسن شریعتمداری "دبیر کل شورای مدیریت گذار" علیه کمپین "وکالت میدهم" فشرده نگرانی جمهوریخواهان پروغربی از بیرون افتادن از دایره بساط "آلترناتیو سازی" دست راستی پرو غربی و گلایه از "بی تعهدی" رضا پهلوی و مشروطه خواهان در قبال روند "ائتلاف سازی" شکننده ای بود، که با اینکار به نقطه صفر برگشته است. جریانات و عناصر جمهوریخواه بیرون از شورای مدیرت گذار هم، وارثان اکثریت و توده و اصلاح طلبان بیرون رانده شده از قدرت در همین مایه نگران از انحصارطلبی به این کمپین اعتراض داشتند. این نوع مخالفتها جدال درون خانوادگی آلترناتیو بورژوایی ضد کارگر و ضد منافع مردم و مانع ایجاد کن در مقابل خیزش انقلابی جاری است، که درست مثل مشروطه خواهان و رضاپهلوی لازمست افشاء و منزوی شوند.

در این میان عبدالله مهتدی فدرالیست عضو سربزیر "شورای مدیریت گذار" که بعضأ هم با ربط و بیربط از قول مرکز همکاری احزاب کردستان سخن میگوید، از همه عناصر جریانات دست راستی موضع زبونانه تری گرفت. حتی در سطح دبیرکلش حسن شریعتمداری هم اعتراضی به نمایش رضا پهلوی نداشت. ایشان "هر کار و اقدام فردی رضا پهلوی را حق طبیعی او و البته تاکید کرد جناب آقای رضا پهلوی را سرمایه سیاسی ایران میداند" و توصیه اش این بود، چنین وکالت گرفتنهایی به "صندوق رأی" واگذار شود. موضع مهتدی دریوزگی حقیرانه در بارگاه مشروطه خواهان و رضا پهلوی برای گرفتن کرسی در"ائتلافات ارتجاعی و مجلس موسسان" احتمالی آتی مورد نظر مشروطه خواهان است. کرنش و موضع جبونانه این عنصر مرتجع فدرالیست را در مقابل جریانات راست و رضا پهلوی با موضع دشمنانه او در مقابل کمونیستها و دستور ترور آنها را در کنار هم بگذارید. آنوقت متوجه عاقبت سیاسی یک عنصر بی ثبات و اپورتونیست و غیر قابل اعتماد حتی در همان بلوک راست و فدرالیست و جایگاه سازمان بدنام او را در فضای سیاسی متوجه میشوید. خلاصه کنم، نمایش "وکالت میدهم" از درون جریانات راست هم شکست خورد.

در میان اپوزیسیون چپ تا آنجا که من مطالعه کردم، بخش عمده نیروهای چپ هرکدام با هر زبانی، نمایش "وکالت میدهم" را افشاء کرده اند. واقعیت اینست بیشتر نیروهای چپ و کمونیست علیه کلیت آلترناتیو و سیاست جریانات راست و به ویژه سلطنت طلبان هستند و از این زوایه طبیعی است علیه این نوع ترفندهای مشروطه خواهان و جریانات راست هم بودند.

در میان قطبی که به بلوک چپ موسومند، در کمپین "وکالت میدهم" موضع دو جریان قابل توجه بود. اول، موضع ابراهیم علیزاده دبیر اول جریانی است که هنوز اسم سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له) را یدک میکشد. او در میزگرد تلویزیونی در مقابل طرح "وکالت میدهم" و مبحث نخ نما و شوونیستی و سرکوبگرانه ناسیونالیسم ایرانی تحت نام "تمامیت ارضی" زبان بسته و سپرانداخته و سردرگم موضع گرفت. علت این موضع راست روانه علیزاده به روال معمولش محاسبه گری برای آینده ای است که طبق محاسباتش، نکند، اپوزیسیون راست و مشروطه خواه به جایی برسند و لازمست جریان تحت مسئولیت او در آن بساط جایی داشته و از قافله دورنماند.

دوم ، موضع حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی لیدر حزب است. واقعیت اینست، تشدید تقلاهای "آلترناتیوسازی راست" و عدم توجه آنها به تمامی چراغ سبز دادنهای حمید تقوایی و حزب متبوعش برای راهیابی در جمع "ائتلاف اپوزیسیون راست" کل توجیهات ارتجاعی "همه باهمی و اپوزیسیون اپوزیسیون نشوید" این حزب را به بن بست رسانده است. در این فضا نامه دادنهای سرگشاده به عناصر بیمایه و نان به نرخ روز خور امثال مسیح علی نژاد و عناصر دیگر قطب راست گلایه های بیهوده برای بازسازی فصل مشترک با بعضی عناصر و جریانات راست و در عین حال تلاشی ناکام برای پینه کردن مواضع تمامأ راست روانه تاکنونی این حزب است. یک بار دیگر معلوم شد چپ همه باهمی و پوپولیست قربانی توهمات راست روانه و بورژوایی خود شد.

سعید آرمان: این نمایشات از جانب جریانات راست سابقه داشته و در آینده هم تکرار میشود، کارگران و صف آزادیخواه و چپ چه برخوردی به آن باید داشته باشند؟

رحمان حسین زاده: این نمایشات فضا سازی و "ایمیج سازی" سطحی را در چهارچوب جست و خیز آلترناتیو سازی راست بورژوایی پروغرب باید دید. اگر آلترناتیو راست پروغربی واقعیتی است در فضای سیاسی ایران و در جدال برسر قدرت سیاسی، این اقدامات و ترفندهای آنها را هم باید افشاء و منزوی کرد. کاری که جنبش و حزب ما از آن غافل نمانده و به سهم خود در ایجاد صف خود آگاه در مقابل جریانات راست نقش مثبت و موثر ایفا کرده ایم. در نتیجه تا آنجا که به ما و قطب چپ و آزادیخواه و کمونیست در داخل و خارج کشور مربوط است، آگاهگری و ایزوله کردن جریانات راست و اقدامات و ترفندهای آنها را باید پیگیرانه ادامه دهیم. اما وجه مهمتر مسئله اینست که آلترناتیو کمونیستی و کارگری با خودآگاهی و سازنیافتگی کل پتانسیل عظیم خود را موظف است به میدان بکشد. به عنوان پرچمدار و رهبر بی اما و اگر جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی و سازنده و اداره کننده جامعه ایران بعد از جمهوری اسلامی سرنوشت جامعه را به دست گیرد. این راه موثر کنار زدن آلترناتیو بورژوایی و راست در فردای سقوط جمهوری اسلامی است.