برقصان، بلغزان و مشت بزن! میدان سیاست عوض شده است. دیگر از زدوبندهای جناحی خبری نیست؛ براستی سیاست، مردمی شده است. مردم بعنوان کنشگران و آفرینشگران سیاست در اکنونِ ایران خود بدل به رخداد شدهاند، نه صرفاً میانجیهایی برای دستیابی به آنچه رخداد مینامیم: سیاست شکوهش را به همت مردمش بازپس میگیرد. نسلی که پیش رو و پیشاپیش ماست، زبان عزا و مویه را به بیانی دیگر زبان خشم و زندگی ترجمه کرده است؛ همان لایههای ازهمگسیختهی زندگی که ماشین دولت، ماشین سرمایه و ماشین متافیزیک، صرفاً خاکستر آن را بجا نهاده بود، امروزه بدل به خشم و آتشباری شده است که زیر این خاکستر خفته، لهیب میکشد و سوزندهتر میگردد.
آماج این خشم همان سه ماشین است که اولی با تیغ دودم سرکوب عریان و سرکوب ایدئولوژیک به هر کوی و برزنی و هر تریبونی سر میکشد تا هر مقاومتی را تار و مار کند. دومی با گستراندن سفرهی عظیم فلاکت و افلاس حتی کوچکترین تصور رفاه و خوشبختی را به یغما برده است. و سومی که ظریفتر و نامرئیتر است، همان تولید علوم انسانی و فلسفهی دولتی است که حقیقتاً یگانه کارکردش توجیه دانشورانه، نظرورانه و عالمانهی سرکوبهای دو ماشین بالاست و دروغها و تحریفهایی که در تیراژهای بالا چاپ میخورد.
امروزه جنبشِ براستی رادیکال نوجوانان و جوانان با عنصری کاملاً برآمده از زندگی روزمرهشان به میدان آمده است: لایفاستایل. اما این لایفاستایل وسعت و گسترهاش از مرزهای تنگ و تار سیستم فراتر رفته و ازینرو بشدت انقلابی است. سه خصلت یگانهای که میتوان برای این جنبش نوجو و بدعتگذار برشمرد، یکی، حرمتشکنی و تخطی آن از ارزشها و باورهای رژیم است؛ دومی، اینجهانی بودن و سکولار بودن شفاف و صادقانه شعارها و خواستههای آن است؛ و سومی را باید البته موتور محرکهی این جنبش خواند که بشدت و بصراحت تنانه و زنانه است. این جنبش بواقع، انقلابی در معرفت جسم است؛ نسبت به حقوق و تکالیف پایمال شدهاش و نیز بمثابهی بخش انفکاکناپذیر و غیرقابلانکار حق فردی.
گواه این ادعا، تصویر دختران اهوازی است که پس از بازپسگرفتن خیابانها بعنوان میدان سیاست مردمی، به رقص و پایکوبی پرداختند. در خاطرهی قرن پیش، اِما گلدمن - اکتیویست و آنارشیست امریکایی - خطاب به انقلابیون مرد گفته بود: «اگر نتوانم در انقلاب شما برقصم در آن شرکت نمیکنم.» این جنبش با رقص زندگی در خیابانها و گذرراهها نشاندار شده و تشخص یافته است و چنان که هرچه بیشتر پیشتر میرود، با سنخی رادیکالیسم سرمستانه و زندگیستایانه عجین شده است. این رادیکالیسم همانسان که با خشم و توفندگی پیش میرود، آیندهاش را نیز با تغزل و سرزندگی پیش میبرد. این جنبش چون جشنی بیکران مینماید، بادا که مستدام باد!
امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
بریر بوجار
پارسا زنگنه
پردیس قرهبگلو
حمید ذوالقدر
رسول قنبری
رضا احمدیوند
رضا اسکندری
رضا نساجی
روزبه صدرآرا
زاهره دنیادیده
زهرا نعیمی
سامی آلمهدی
سروناز احمدی
سهیل رضانژاد
شهام شریفی
طلیعه حسینی
طه رادمنش
لاله ابر
مائده میرزایی
نازیتا شاهاسماعیلی
نسترن امیریان
هومن کاسبی
#زن_زندگی_آزدی
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
@sarkhatism