اسد گلچینی - بهرام مدرسی: مرگ مهسا امینی، سرنگونی جمهوری اسلامی، كدام سازمان و كدام رهبری؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

مرگ مهسا امینی و گسترش اعتراضات سراسری به آن در مدتی كوتاه یكبار دیگر دامنه و وسعت خشم و نفرت عمومی ازجمهوری اسلامی را نشان داد. سرنگونی جمهوری اسلامی از طرف مردم وتقریبا همه نیروهای سیاسی از راست وسلطنت طلب تا ناسیونالیستها و سازمانها و نیروهای چپ بعنوان خواست اصلی این اعتراضات اعلام شدند. همین نگاهی دقیق‌تر به اوضاع سیاسی و راه‌هایی كه برای سرنگونی جمهوری اسلامی توصیه می‌شوند را مهمتر میكند. باید این راه‌ها را بررسی كرد وبه ضرر و نفع آن‌ها برای جنبش كارگری و رهبران كمونیست آن پرداخت. در این رابطه توجه رهبران كمونیست طبقه كارگر را به نکات زیر جلب میكنیم:

١. حكومت اسلامی حكومت شاه نیست
تصویر عمومی كه از طرف اكثریت نیروهای سیاسی اپوزسیون داده میشود، سرنگونی حكومت اسلامی در نتیجه شورش ها و جنگ های خیابانی مردم علیه حكومت است. از همه و ازجمله از طبقه كارگر خواسته می‌شود كه با اعتصابات خود به این اعتراضات و قیام خیابانی بپیوندد. این تصویر نیروهای مختلف از چپ تا راست از چگونگی سرنگونی حكومت شاه و كپی آن برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. نگاهی به این بیاندازیم.
دیکتاتوری شاه عملا امکان تحرک و وجود هر اپوزسیون جدی بورژوایی خارج از دایره حکومتی شاهنشاهی را از بین برده بود. حزب دولتی چون حزب رستاخیز هم که قرار بود این خلا را برای بورژوازی پر کند عملا بخاطر دولتی و از بالا بودنش به تریبونی برای جناحهای آلترناتیو بورژوازی در کنار حکومت شاه تبدیل نشد. دستگاه حکومتی شاه تنها جریان سیاسی فعال بورژوازی در مقطع انقلاب ۵۷ بود. جنبش انقلابی توده های مردم علیه شاه در واقع این تنها مرکز سیاسی بورژوازی وقت را به مصاف طلبید. بورژوازی ایران در نتیجه بدون هیچ آلترناتیو حزبی که منافع آن را نمایندگی کند با انقلاب ۵۷ روبرو شد. تلاش بخش های مختلف بازماندگان جبهه ملی در همراهی با شاه ( شاپور بختیار) و یا همراهی با خمینی (بازرگان) تنها میخ های آخر را بر تابوت این جبهه زدند.
حکومت اسلامی اما بر خلاف آن شامل جناح ها و فراکسیون های متفاوتی است. ترکیب، پیچیدگی و چندگانه بودن تقسیم قدرت در حکومت اسلامی به درجه زیادی بلوغ آن را به نسبت حکومت شاهنشاهی نشان میدهد. اختلافات در حکومت اسلامی بسیار واقعی تر و زمینی تراز اختلافات درونی در حکومت شاه هستند.
جنبش دوم خرداد، جنبش سبز، احزاب متعدد اصلاح طلبان، بنیادگرایان، اصول گرایان، ایثارگران، فراکسیونهای سیال در مجلس، قدرت ولی فقیه، دولت، سپاه پاسداران و غیره همگی اشکال متنوع تقسیم قدرت میان فراکسیونهای متفاوت در چهارچوب حکومت اسلامی هستند. همه این ها اما از توافق عمومی شان در حفظ حاکمیت جمهوری اسلامی کم نمیکند. همین امكان مانور بیشتر به این فراكسیونها و مراكز متعدد قدرت و كل حكومت اسلامی را میدهد. این دلیل درجه‌ای اعتراض فراكسیونهایی از حكومت به گشت های ارشاد و مرگ مهسا امینی را توضیح میدهد.

٢. جنبش های اجتماعی و طبقاتی
٤٠ سال حاكمیت اسلامی و دیكتاتوری مطلق آن نتوانست مانع شكل گیری جنبش های اجتماعی و طبقاتی متفاوت بشود. جنبش كارگری، جنبش معلمان، بازنشستگان، جنبش های ناسیونالیستی و جنبش زنان تنها نمونه‌هایی از این جنبش های اجتماعی هستند كه علیرغم دیكتاتوری مطلق حكومت اسلامی عملاً توازن قوای دیگری را به حكومت تحمیل کردند و در همین راه صفی از رهبران و سازمانهای درونی خود را شكل دادند.
جنبش كارگری طی ١٠ سال گذشته مبارزات متشكل، سازمان یافته و پرشوری را سازمان داده است. مطالبات کارگری در اتکا به تحصن و اعتصابات متعدد کارگری مانع از تعرض کارفرما و جمهوری اسلامی به آنها بوده است، تشکل های ضد کارگری دولتی مانند شوراهای اسلامی و خانه کارگركه همیشه در میان کارگران رسوا بود کم کم درهایشان هم به گل گرفته شد. صنایع بزرگ نفت، گاز، پتروشیمی، کارگران پیمانکاری و مبارزات پرشکوه در هفت تپه و فولاد در خوزستان، مبارزه بر علیه فقر و بیكاری، علیه قراردادهای سفید و اخراج ها تنها نمونه‌هایی از موجودیت و ابراز وجود جنبش كارگری هستند. اعتصاب در ایران ممنوع است اما قدرت جنبش كارگری نه تنها این را به حكومت تحمیل و توازن قوایی دیگر را به نفع خود ممکن كرد، بلكه رسما صفی از رهبران خود را مقابل حكومت قرار داد.
جنبش ناسیونالیستها هم طی همین دوره برای نمونه در كردستان صف خود را متحدتر كرده اند. احزاب كردی از كومه له تا دمكرات امروز دیگر یك جبهه واحد را تشكیل میدهند و با كمك دولتهای غربی و منطقه ای توازن قوایی را به حكومت تحمیل كرده اند كه نتیجه آن از جمله مذاكرات آن‌ها با همین حكومت اسلامی و توافق هایشان با آنها بوده است.
جنبش زنان سالهاست كه عملاً حجاب اجباری را دوفاكتو منحل كرده است. مرگ مهسا كل عظمت این جنبش را یكبار دیگر به همگان نشان داد و گشتهای ارشاد و كل اختناق علیه زنان را به مصاف طلبید.

٣. دولتهای غربی
جنگ، كشمكش ها و بلوك بندی هایی كه به بهانه جنگ روسیه و اوكراین شكل گرفته‌اند و دست بوسی های رهبران غرب برای خرید گاز و نفت ازكشورهای تولید كننده در خاورمیانه امروز قطب نمای رهبران اتحادیه اروپا و دیگر كشورهای غربی است. آنچه كه آن‌ها امروز احتیاج ندارند، كانون ناآرام دیگری در خاورمیانه است. همین حمایت لفظی آن‌ها از اعتراضات در ایران از یكطرف و تلاش در توافق قطعی با ایران برسر فرجام و وارد شدن رسمی ایران به لیست صادر كنندگان گاز به اروپا را توضیح میدهد.

٤. جنبش سرنگونی
حكومت اسلامی باید سرنگون شود. در این شكی نیست. اعتراضات اخیر چه از لحاظ شکل و مطالبات و چه محتوای رادیکال و آزادیخواهانه اش گام های بسیار مهمی را درآمادگی عمومی برای این امر تثبیت کرد. سؤال اما این است كه سرنگونی جمهوری اسلامی چگونه ممکن میشود و راه آن چیست؟ آیا اعتراضات و شورشهای خیابانی میتوانند حكومت اسلامی را بدون جنبشهای اجتماعی موجود و سازمان و رهبری آنها، سرنگون كنند؟ آیا این به نفع طبقه كارگر است؟ جواب ما منفی است. سازمانها و احزاب بورژوایی از راست سلطنت طلب تا چپ بورژوایی اما جوابشان به این سؤال مثبت است. چرا؟
حذف جنبشهای طبقاتی و اجتماعی در امر سرنگونی جمهوری اسلامی برابر با حذف خواسته ها، سازمان و رهبران این جنبش ها است. دلیل به صف شدن سلطنت طلبان حول سرنگونی مورد نظرشان همین است. این امكان تغییر قدرت از بالا را فراهم میكند. سرنگونی جمهوری اسلامی از بالا و با حمایت دولتهای غربی آرزوی احزاب بورژوایی است. جریانات چپ صرفاً سرنگونی طلب هم با دمیدن در همین شیپور ضمن اینكه طبقه كارگر، جنبشش، سازمانش و رهبرانش را دورمیزند، راه را برای همین سناریو هموار میكنند. امر ما جنبش طبقه كارگر است. جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی بدون جنبش كارگری كه منافع خود را تعقیب میكند، بدون تشكل های درونی و رهبرانی كه این امر را سازمان میدهند، نفعی برای ما ندارد. جنبش طبقه كارگر طی ١٠ سال گذشته صفی از رهبران خود را در دفاع از معیشت وحیات خود مقابل جامعه قرار داده است.
ما قبلاً در نوشته‌ های دیگری به این امر اشاره كرده ایم و گفتیم كه ʺ اگر سال ۵۷ سیاست "وحدت کلمه"علیه حکومت شاهنشاهی به نمایندگان اسلامی بورژوازی این امکان را داد که منافع طبقاتی خود را بعنوان منفعت کل جامعه بفروشند و طبقه کارگر را در غیاب آگاهی به منافع خود و رابطه اش با طبقات دیگر با خود همراه کنند و ضمام امور را به دست گیرند، امروز این شعار"سرنگونی جمهوری اسلامی" است که قرار است طبقه کارگر را به گذشت از خواستها و اهداف طبقاتیش قانع کند. سرنگونی جمهوری اسلامی در غیاب صف منسجم و توده ای طبقه کارگر و مردم زحمتکش متحدش، هیچ منفعتی برای طبقه کارگرو جامعه نخواهد داشت. قدرت طبقه کارگر در موقعیتش در تولید است. قدرت طبقه کارگر در سازمانش در محل کار است. بدون تشکل طبقه کارگر در محل کار و تشکل رهبران کارگری نه در احزاب بورژوایی مدعی کمونیسم بلکه در حزب کمونیستی حاضر در همان محل کار وزیست، هیچ قیام و شعار رادیکالی خیری برای طبقه کارگرنخواهد داشت.ʺ

٥. جنبش زنان و لغو حجاب اجباری
لغو حجاب اجباری و نفی بیحقوقی زنان در ایران امر طبقه كارگرهم هست. قدرت عظیمی که در اعتراض به کشتن مهسا امینی از سوی جنبش آزادیخواهانه زنان به میدان آمد، چهره مبارزه برای تحقق مطالبه های این جنبش را دگرگون کرد. تعرض به حجاب اجباری صرفا به جمهوری اسلامی محدود نماند و همه مخالفان نیم بند و رفرمیست را هم فرعی و پشت سر گذاشت. این جنبش با چنین مطالبات و ابراز وجود رادیکال و آزادیخواهانه بیش از هر چیز بر سکوهای محکمی از سالها فعالیت و مبارزه رهبران و فعالین جنبش رادیکال زنان استوار است. مطالبات امروز این جنبش بر علیه حجاب، برای آزادی پوشش و لغو گشت های ارشاد مستقیما امر همه جنبش های اجتماعی دیگر و از جمله مساله طبقه کارگر و مبارزاتش هم هست. هر نوع عقب نشینی جمهوری اسلامی در تحقق مطالبات این جنبش و رفع تبعیض علیه زنان مستقیماً به نفع مبارزه طبه كارگر و همه جبشهای مبارزاتی است.

٦. اعتراضات اخیر
اعتراض به مرگ مهسا امینی و حجاب اجباری ابتدا در شعار ʺزن زندگی آزادیʺ تبلور یافت. این در مدتی كوتاه به شعار سرنگونی جمهوری اسلامی بدل شد كه دلیل آن قطعاً خشم و نفرت بجای میلیونها انسان از جمهوری اسلامی است. این اعتراضات در ادامه خود درجنوب شرقی ایران به جنگ مسلحانه درآذربایجان به تحرك ناسیونالیست های ترك و در كردستان به تحركات احزاب كردی منجرشد. فراخوان به آغاز مبارزه مسلحانه مداما تكرار می‌شود.
در نبود رهبری كمونیستی در این اعتراضات، جنبشی كه میتوانست هشیارانه و با تمركز بر همان خواست لغو حجاب اجباری، آن را دوفاكتو به حكومت تحمیل كند و شرایط منابستری برای مبارزات آتی فراهم كند به جنبش سرنگونی و مبارزه مسلحانه بدل شد. جنبش اعتراضی اخیر میتوانست با تمركز بر شعار ʺزن، زندگی، آزادیʺ هم توافق كلی جناح ها و فراكسیونهای درونی حكومت را مانع شود و هم نیروی لازم برای تحمیل این خواست به حكومت را حول خود جمع كند. در غیاب این با اعلام شروع جنگ برای سرنگونی حكومت اسلامی از یكطرف كل صفوف حكومت اسلامی را متشكل تركرد واز طرف دیگر امكان بسیج میلیونی حول این خواست را هم از دست داد. تبدیل شعارهمگانی لغو حجاب اجباری به جنگ مسلحانه و سرنگونی این حكومت در شرایطی كه جمهوری اسلامی هنوز امكان سركوب را دارد، یكبار دیگر همه دستگاه سركوب حكومت اسلامی را مقابل مردم قرار داد. مردمی كه سازمان و رهبران خود را در امر سرنگونی جمهوری اسلامی نمیشناسند وارد این جنگ نمیشوند.

٧. کدام سازمان و کدام رهبری
این رهبران و سازمان اما از كجا میاید؟ جواب را باید در همان جنبش های اجتماعی و طبقاتی كه بالا به آن اشاره كردیم جستجو کرد.
طبقه كارگر بدون سازمان و رهبران خود وارد چنین جنگی نمیشود و نباید هم بشود. نکته اینجاست که تغییر مطالبه آزادی پوشش و لغو گروه های ارشاد به مطالبه سرنگونی رژیم در این شرایط عمدتا از سوی مدافعین تغییر از بالا یعنی تمام نیروهای جبهه بورژوایی و چپ های شیفته سرنگونی مطرح میشوند. جنبش كارگری و رهبران و سازمانش جایی در استراتژی این جریانات نداشته و ندارد. معضل خواستهای طبقه كارگر، رهبری ، سازمان و هدایت مبارزات، یا در واقع کمبود و نارسایی های آن توانست مجالی برای این نوع دخالت های احزاب و جریانات سیاسی و مدافعین غربی و منطقه ای آنها فراهم کند. استراتژی اپوزیسیون بورژوایی عقیم کردن و یا به بیراهه بردن جنبش های اجتماعی است. جنبش آزادیخواهی، جنبش کارگری و مطالباتش، جنبش زنان و قدرت عظیمی که دارد، جنبش معلمان، جوانان و دانشجویان، بازنشستگان و سطح مبارزاتی که بویژه در سالهای اخیر به آن دست یافته است یکباره محو و به حاشیه رانده میشوند. اینʺ اتفاقʺ ممکن است برای بسیاری "عادی" جلوه كند. مساله فوری سرنگونی جمهوری اسلامی است و با این استدلال تحقق مطالبات جنبش های فوق فعلاً باید کنار بروند. این برای رهبران کمونیست و فعالین جنبش كارگری اما به معنی یک خلا مهم در سازمان و هدایت جنبش شان و از این طریق اعتراضات اجتماعی است.
جریانات بورژوایی خود را بعنوان سازمان و رهبران مردم معرفی میكنند. وظیفه "پایین" یعنی جنبش ها و رهبرانش هم این است که رهبری آنها را بپذیرند و دستورات یا توصیه‌های آن‌ها را اجرا کنند. فراخوان و دستور اعتصاب در مراكز كارگری را میدهند، فعلاً همه باید برای سرنگونی حكومت اسلامی بسیج شوند. در آینده بعد از جمهوری اسلامی وقت به اندازه كافی برای طرح مطالباتتان هست. درحالی كه خود آن‌ها ازحمایت مالی و ساپورت دول منطقه ای و غربی برخوردارند، درحالی كه آن‌ها از شبكه های میدیایی وسیعی برخوردارند و خواستهای خود را روزانه طرح میكنند، طبقه كارگر و رهبرانش باید فعلاً از خواستها و جنبش و سازمان خود كوتاه بیاید. جنبش كارگری بیش ازهر جنبش اجتماعی دیگری نفع در سرنگونی جمهوری اسلامی دارد. سرنگونی كه برای آن آماده باشد و آنرا به نفع خود رقم بزند. این حداقل درسی است كه طبقه كارگر از شكستش در انقلاب ٥٧ گرفت. راه دیگری نیست!

جمع‌بندی
در مبارزات توده ای و عظیم علیه جمهوری اسلامی بر سر عقب راندن هر چه بیشترش از دخالت در زندگی زنان و مردم همواره دو تصویر کاملا مجزا برای تحقق مطالبات کنونی این مبارزات، آینده آن و امر سرنگونی جمهوری اسلامی وجود دارد:
تصویر اول: تصویرجریانات، احزاب و جریانات بورژوایی است كه راه حل شان در سرنگونی جمهوری اسلامی تنها راه را برای به قدرت رسیدن خودشان و عقب راندن جنبش های آزادیخواهی و بخصوص جنبش كارگری بازمیكند. نظم موجود سرمایه داری بدون جمهوری اسلامی!
تصویردوم: تامین منفعت طبقه کارگر و اقشار زحمتکش در هر تحول سیاسی و اجتماعی آینده است. منفعتی كه مستقیماً علیه نظامی است كه تصویر اول سعی در حفظ آن دارد. برخلاف سرنگونی طلبان بورژوا و مردم متوهم به آنها، در مبارزات عظیم این دوره کارگران آگاه و بویژه رهبران کمونیست این تمایز را دیدند.
برای رهبران كمونیست طبقه كارگر مهم قدرتمندتر شدن جنبششان، سازمانشان و قدرت بسیج توده‌ای شان است. تحمیل كردن لغو حجاب اجباری، جمع كردن گشت های ارشاد و تحمیل درجه‌ای از آزادی به جمهوری اسلامی مستقیماً به نفع این امر رهبران كارگری و جنبش شان بوده و هست. بجای كمك به‌ تأمین این امر، فراخوان جنگ آخر برای سرنگونی جمهوری اسلامی، این جنبش و رهبرانش را وارد جنگی میكند كه برای آن آماده نیستند. بدون این آمادگی هیچ تضمینی برای تأمین منافع طبقه كارگردرهرتحول سیاسی آینده نیست.

اسد گلچینی - بهرام مدرسی
دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
مهر ١٤٠١ - سپتامبر٢٠٢٢