هادی میتروی: موانع پاگرفتن آلترناتیو کارگری در ایران چیست؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

در مقاله آیا آلترناتیو کارگری خواهد توانست در ایران عرض اندام کند؟ (1) نوشتم: از آنجایی که حرکت انقلابی بدون تیوری انقلابی ابتر است و تداوم تاریخی نخواهد داشت، در کلان فعل و انفعالات آینده ی ایران، برنامه حداقل اقتصادی-سیاسی و اجتماعی-حقوقی-فرهنکی پرولتاریا، شرط ذهنی کافی، برای پیروزی آلترناتیو کارگری و نجات اکثریت عظیم توده های ساکن ایران است. از این رو ترویج و اجتماعی کردن آلترناتیو کارکری، با کار مداوم تخصصی در زمینه های گوناگون اجتماعی و ایجاد تیوری های منطبق با شرایط امروز ایران، لازم و میسر خواهد گردید.

حال برای کمک به پاکرفتن آلترناتیو کارگری و تدوین تیوری انقلابی جایگزین پرولتری در ایران، خوب است نخست موانع شکل‌گیری این آلترناتیو را در ایران امروز بشناسیم. از نظر من قبل از رفتن به سوی مورد مشخص ایران امروز بهتر است به امر موانع پاگیری آلترناتیو کارگری در مقیاس دهکده کوچک جهانی و سپس به مورد مشخص این موانع در ایران بپردازم.
در ساده ترین شکل ممکن این موانع را می توانیم به عوامل «درونی» و «بیرونی» تقسیم کنیم و از آنجایی که پرداختن به عوامل بیرونی همواره هم ساده تر و هم کلی تر هستند نخست به عوامل بیرونی ممانعت از تشکیل آلترناتیو کارگری در ایران خواهم پرداخت.
در بحث گذشته نشان دادم که جامعه ایران از تضادی تاریخی رنج می برد. این تضاد ویژه تاریخی ریشه در عقب ماندگی تولید در ایران دارد و در نتیجه، بورژوازی عقب‌مانده ایران از تمامی کوشش های کلان سرمایه داری جهانی در جلوگیری از تشکیل آلترناتیو کارگری در گوشه گوشه جهان «سود کلان» می‌برد!
اما کوشش های تاریخی کلان سرمایه‌های جهانی بر علیه آلترناتیوکارگری چه هستند؟
کوشش‌های تخریبی گسترده سرمایه‌داری جهانی در ممانعت از شکل‌گیری آلترناتیوکارگری را شایسته است به دو بخش تقسیم کنم «بخش روانی تخریب» و «بخش مادی تخریب». در این مختصر سعی خواهم کرد به این دو جنبه خرابکاری سرمایه‌داری جهانی در راه پاگرفتن آلترناتیو بپردازم.
بخش «روانی تخریب»
از آغاز پاکرفتن اندیشه سوسیالیسم اخلاقی و تخیلی و کلیسایی در اروپا، تهاجم به اندیشه اجتماعی کردن تولید و توزیع فرآورده‌های تولید شده در سطح جوامع بشر، با تبلیغات گسترده صاحبان سرمایه روبرو شد.
این تبلیغات گسترده بر چند پایه زیر استوار بودند:
یکم، ایجاد آشفتگی و تبلیغ همه جانبه برعلیه سوسیالیست های ماتریالیست که با نفی مذهب و و هر نوع خرافات ماوراییخدا را ساخته ذهن انسان می دانند و در عمل انسان را بجای خدا در محور هستی قرار می دادند.
دوم، مغزشویی اجتماعی بکمک «نت وورک سیستم» دال بر عدم وجود انگیزه کافی برای تولید و بازتولید دانش و تکنولوژی بدلیل نفی انگیزه‌های فردی در راستای مالکیت نامحدود، و دست اندازی بر اموال و تولید اجتماعی
سوم، سقوط تولید و رفاه در اثر کمی‌ دانش و بی انگیزگی تولیدکنندگان، اجتماعی کردن تولید و حق مدیریت تولیدکنندگان، باعث تقسیم فقر در سطح کل جامعه می گردد!
در حوصله این مختصر نیست که یک به یک به لاطاعلات بورژوازی در نفی سوسیالیسم بپردازم و در صورت لزوم خواننده می تواند به ادبیات ضدسوسیالیستی بورژوازی جهانی از دوران بحران سال های سی دهه گذشته در ایالات متحده آمریکا و بخصوص به دوران شکار کمونیست ها در دوران
«مک کارتی» می تواند مراجعه کند.
جنبه دیگر خرابکاری سرمایه‌داری جهانی در پاگرفتن آلترناتیو کارگری، کارزار ازلی و ابدی سرمایه‌داری برعلیه سوسیالیسم با ایجاد انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی بر حاملان سوسیالیسم است.
بورژوازی جهانی با استفاده از احساسات ماورایی توده ها در ماقبل تاریخ بشریت، سوسیالیست‌ها را به انواع انحرافات متهم می کند و سپس با احظار و توجیه و اخطار و اخراج و دستگیری و شکنجه و حتی حذف فیزیکی سوسیالیست ها، سعی در خشک کردن این چشمه پاک علمی؛ برآمده از کوهر انسان ها و برای انسان‌ها؛ دارد.
اما برغم همه این کوشش های خانمان برانداز و خون آلود بورژوازی جهانی و برغم شکست اولین تجربه اجتماعی کردن مالکیت و تولید و توزیع در کشور شوراها و نهایتاً نابودی نظام بازمانده از انقلاب اکتبر و برغم دیگر اشتباهات و فجایع ناشی از انقلابات و تجربیات شکسست خورده قرن گذشته برای آغاز دوران انتقال به سوسیالیسم، شبح سوسیالیسم همچنان حیات فرسوده نظام جهانی سرمایه داری را در گوشه و کنار جهان مورد تهدید قرار می دهد.
این تهدید اجتماعی کردن تولید و توزیع و خدمات بویژه در ایران، وضع جامعه خرافات زده و بیمار ما را در شرایطی بسیار وخیم تر از کشورهای پیشرفته سرمایه داری قرار داده است و بواقع اقتصاد و فرهنگ بیمار ناشی از این اقتصاد، در حال احتضار است و آنچنان از پا افتاده است که شیرازه کار از قدرت مرکزی خارج شده است و سردمداران قدرت برای ادامه روزهای پایانی حیات خود، حتی برای قوانین دست نوشته خود هم پشیزی ارزش قایل نیستند و به این قوانین عمل نمی کنند!
عدم تعهد بورژوازی ایران به رعایت قانون خودنوشته، شرایطی را فراهم کرده است که نخستین شکننده قانون در ایران، خود دولت و نهادهای وابسته به دولت و مافیاهای اقتصادی-نظامی خارج از قدرت هستند. بعبارت دیگر حاکمیت ایران برای بقا و چپاول ثروت های ملی، «آتش به اختیار» دست به هر اقدامی، حتی شلیک به سر و صورت معترضان می زند!
خب در چنین شرایطی تبلیغات ضدسوسیالیستی سرمایه داری جهانی نقش خارجی در ممانعت از شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در سطح جهانی و سرکوب بیرحمانه حکومت توتالیتر ایران در جلوگیری از شکل‌گیری آلترناتیو کارگری در ایران، برای من عناصر خارجی در کندکردن شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در ایران بحساب می آیند.
و اما عناصر داخلی کندکردن شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در ایران؛ همچون همیشه؛ انحرافات چپ و راست در درون جنبش کارگری هستند.
این انحرافات در ایران امروز خود را چگونه نشان می دهند؟
انحراف براست انحرافی اجتماعی از طبقات میانی جامعه و برای کم کردن هزینه تغییر و همواره تمایل به کند کردن حرکات اعتراضی اجتماعی دارد. این گرایش با منطق عدم آمادگی شرایط ذهنی لازم برای کسب قدرت پرولتاریا، این اندیشه را تبلیغ می کند که برای شکل‌گیری آلترناتیوکارگری کارگری و پایان همیشگی حاکمیت بورژوازی در ایران، بایسته است که برای یک دوره تاریخی، بورژوازی خوب و تمیز و دموکرات و لاییک در ایران بقدرت برسد تا طبقه کارگر قادر به ایجاد تشکل های مستقل و پایدار توده ای خود بشود و بعد اگر «خدا» یاری کند و سرمایه‌داری حاکم مخالفتی نکند، بالاخره روزی طبقه کارگر بفکر کسب قدرت سیاسی افتاد!
فکر نمی کنم لازم باشد در رد این تیوری مکانیکی اکونومیستی از روند تکامل جامعه بشر، بحثی لازم باشد!
می بینیم که فهم و مقابله با آرزوهای خیرخواهانه گرایش راست جنبش کارگری دشوار نیست و اما گفتگو با انحراف چپ در جنبش کارگری به این سادگی نیست چه، از سر سیری نیست و بس صادقانه است!
گرایش چپ جنبش کارگری صادق و ستیزه جو و فداکار است و آنچنان در عشق انقلاب می سوزد که حتی تیوری بقا را رد می کند!
این گرایش بر این باور است که «شرایط عینی انقلاب» از دوران اسپارتاکوس تا همین امروز در همه جای جهان وجود دارد و در نتیجه با سازماندهی بخشی از روشنفکران انقلابی که جان بر کف آماده «شهادتند» می توان ارتشی خلقی ساخت و ماشین دولتی را درهم کوبید و قدرت جدید را سازمان داد!
سال ها قبل رفقای ما نوشتند: «بگو چگونه بقدرت می رسی تا بگوییم چگونه حکومت خواهی کرد»!
تجربه نشان می دهد که چه در روسیه ۱۹۱۷ و چه در ایران ۱۳۵۷ بقدرت رسیدن نخبگان نه تنها دردی را از طبقه کارگر دوا نکرده است و نه خواهد کرد بلکه در عمل طبقه کارگری که انقلاب کرده است و همه قدرت را در انجمن ها و کمیته ها و شوراها مستقیماً در دست گرفته است از قدرت به کنار گذاشته است.
خب اگر این دو انحراف راست و چپ در جنبش کارگری ایران هم وجود دارند، راه درست و بقول برخی راه میانه کوتاه و کم هزینه کدام است؟
به درک نویسنده آنچه درست است اینست که نخست بپذیریم که شرایط مادی تولید، در اثر بی کفایتی حاکمیت و نارضایتی گسترده توده ها، روز بروز بدتر می شود.
بپذیریم که تا زمانی که جامعه مدنی ایران از تشکل های حرفه ای و اقتصادی و سیاسی سراسری توده ای بهره‌مند نباشد، به تجربه و حکم تاریخ، قادر به حفظ قدرت و ایجاد ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی نخواهد گردید.
از این رو بجای مرحله بندی مکانیکی در ایجاد تشکل های مستقل توده ای طبقه کارگر از راست و طرح شعارهای تهییج آمیز برای هرچه زودتر یکسره کردن حاکمیت بورژوازی در ایران از چپ، مطمین تر و کم هزینه تر است که بر مبنای ظرفیت اقشار و نسل های گوناگون طبقه کارگر ایران و برسمیت شناختن انواع تشکل های پایدار مستقل از بورژوازی، از هسته سوسیالیستی تا تشکل های حرفه ای تا ایجاد اتحادیه سراسری تا تعاونی های تولیدی و خدماتی تا تشکل های مستقل سیاسی، به ایجاد تشکل های مستقل گوناگون، در تمامی حوزه ها و ابعاد، چه در محیط کار چه در محلات و حتی در درون خانواده و اقوام، بدون وقفه اقدام کنیم!
بی تردید شبکه سراسری توده ای از تشکل های گوناگون طبقه کارگر نه در اثر اراده و فداکاری های من فعال کارگری، بلکه از نیازهای مبارزه روزمره و دایمی طبقاتی و در درون طبقه کارگر شکل خواهند گرفت و در اثر گسترش انواع سازماندهی مستقل و از بتن جامعه؛ هریک برای پیشبرد اهداف مشخص؛ تشکیل می شوند.
و همچنان که گفته شد این تشکل ها در یک روند ایجاد و گسترش تاریخی خود، شبکه سراسری جهت کسب قدرت و مدیریت تولید و توزیع را بوجود خواهند آورد.
به درک نویسنده اگر بدون عجله و کم سر و صدا، بر مبنای ظرفیت های خود کارگران فعال، به تشکیل هسته های سوسیالیستی و کمیته های کارخانه ها و تشکل های حرفه ای و تعاونی های مستقل از بورژوازی اقدام کنیم، شاید، تکرار می کنم شاید در لحظه صفر که در اثر مبارزات روزمره توده ها و بروز موقعیت انقلابی به خلا در قدرت می رسیم، توان مدیریت بهین جامعه را در با کنترل کارگری در پایین و برنامه روشن برای کسب قدرت سیاسی در بالا را داشته باشیم.
در غیر اینصورت و عدم وجود تشکل های مستقل از بورژوازی، بی تردید با وجود فداکاری توده ها، با نداشتن امکان مدیریت کارگریدر پایین و برنامه روشن برای کل جامعه، بار دیگر قدرت را به بخش دیگری از بورژوازی دو دستی تقدیم خواهیم کرد.

زنده باد انقلاب!
زنده باد دموکراسی مستقیم!
زنده باد کمونیسم!

هادی میتروی، فرانسه

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

(1) آیا آلترناتیو کارگری خواهد توانست در ایران عرض اندام کند؟ / هادی میتروی (roshangari.info)
http://roshangari.info/?p=51130