مصطفی اسدپور: زنگها برای چه کسانی به صدا در میآیند؟فضای جامعه را بر روی بیش از یک میلیون نفر از جوانان باز میکند. زنگها برای جمعیت عظیم جوان جامعه به صدا در میاید، جمع میشوند، به تحرک در میایند و در مقابل این سوال قرار میگیرند: این جامعه شما است، آینده شما است، با آن چه کار خواهید کرد؟ امسال نیز، بیش از گذشته کل فضای جامعه در محاصره فقر و فرودستی و سرکوب حکومت اسلامی سرمایه قرار دارد. طنز تلخ آنجا است که این خود دولت است که با تمام نیرو با تولید و انتشار اخبار، و شواهد یک دم افکار عمومی را از "نگون بختی" و از "نگون بختها" تنها نمیگذارد.
کل این صحنه و با تمام جزئیات مهندسی شده آن، نه با آنچه میگوید، بلکه دقیقا با آنچه پنهان میکند، از یک پروپاگاند کثیف علیه واقعیت طبقاتی آن جامعه فراتر نمیرود. زنگها برای جمعیت عظیم جوان جامعه به صدا در میاید، وجدان و شرافت و آگاهی جوانان را به شلاق میکشد: این جامعه شما است، آینده شما است، با دانش و توانایی خود با آن چه خواهید کرد؟
بر بستر شکاف عمیق طبقاتی و زخمهای عمیق تباهی و تهیدستی اما وضعیت طبقه کارگر با ابعاد و دامنه گسترده مبارزه و مقاومت در صفوف کارگران است که خودنمایی میکند. بحث بر سر دست کم دو هزار اعتصاب و تجمع اعتراضی ثبت شده کارگری است. بحث بر سر جنبش کارگری است که از هر جهت در حال تعمیق است، بزرگترین ماشین سرکوب و انکار حقوق کارگری را به هماورد طلبیده است و سر تسلیم ندارد. مهر در سال 1400 طبقه کارگر و محرومین زحمتکش با انتظارات عمیق آغوش خود را به تحرک جوانان و محیط های دانشجویی باز میکنند. اینجا دیگر نه خبرها، بلکه واقعیت انکار ناپذیر انسان هایی از گوشت و پوست و استخوان، انسان هایی با زخم های واقعی و با ادعاهای واقعی، در هیبت اعتراضات و اعتصابها، از خیابانها تا کارخانهها و سیاه چالها؛ بلاانقطاع درب دانشگاهها را میکوبند: این جامعه شما است، این متن طبقاتی سرنوشت شماست، امروز با آن چه خواهید کرد؟
زنگ مدارس برای فراخوان کشمکشهای حاد سوسیالیستی خطاب به جمعیت عظیم جوانان جامعه به صدا در میاید. هیچ چیز نامربوط تر از "حمایت روشنفکران از دستهای پینه بسته" نیست. طبقه کارگر برای رهایی خود نیازی به منجی موعود ندارد. باید حول پرچم اداره سوسیالیستی جامعه متحد شود، باید اکثریت بزرگ تهیدست و زحمتکش جامعه را حول پرچم سوسیالیستی بسیج کند. مبارزه و تحرک جوانان در محیط های دانشجویی به اعتبار خود یک مبارزه سوسیالیستی و بخش مهمی از کشمکش سوسیالیستی طبقه کارگر در جامعه است.
هیچ وقت به اندازه امروز به جوهر جانبدار طبقاتی جوانان جامعه نیاز نبوده است که مالکیت خصوصی و ذات پلید کار مزدی را به شلاق انتقاد بکشند، با شور و ژرف اندیشی نشان دهند که هیولای حاکم، از ما، از نیروی کار ما ارتزاق میکند؛ این صبر و تردید صفوف کارگران است که بقا و قدرت بیشتر هیولا را ممکن ساخته است...
هیچ وقت به اندازه امروز به روح آشوبگر جوانان نیاز نبوده است که نشان دهند مکنت و قدرت طبقه حاکم نه ناشی از آسمانها، نه از لاطائلات شاهان و پیامبران، بلکه فقط بر دوش بردگی بیرحمانه کارگران استوار است؛ و بردگی مزدی است که صفوف کارگران را در ناباوری به قدرت خود غرق ساخته است.
شروع سال تحصیلی زنگ تحرک ، زنگ شر و شور آزادیخواهی و عدالت طلبی است که جوانان جامعه را در همراهی و تقویت اهداف سوسیالیستی کارگران بسیج کند. دست بالا پیدا کردن چپ و سوسیالیست در میان جوانان و در فضای دانشگاهی نیروی عظیم مادی است که پیشروی طبقاتی کارگری را ممکن میسازد.
دانشگاهها اگر مراکز دانش هستند، همین امروز دانشگاهها باید از صدا و اراده جوانانی پر شود که اجازه نخواهند داد ثمره خلاقیت آنها در استثمار و بهره کشی کارگران مورد بهره برداری قرار گیرد؛
دانشگاهها اگر مراکز اشاعه علم باشند، همین امروز باید علیه جهل مذهبی، علیه خرافه میهن پرستی و ناسیونالیسم سد ببندد؛
دانشگاهها اگر سمت و سوی سعادت و خدمت به زندگی انسانها را داشته باشند، همین امروز باید علیه جانیان حاکم، عاملین مستقیم گرسنگی و فقر میلیونها نفر که خود در حصار امنیت کاخها و ثروت گردن کلفت میکنند، به خروش در آیند؛
امروز در کنار دیوار دانشگاه مدعی عدالت و ارزشهای انسانی دنیای از چرک و خون و کثافت سازمان یافته است که صف گرسنگان، غل و زنجیر وحشیانه آزادیخواهان، چهره بهت زده میلیونها انسان که هرگز نصیبی از علم و دانش نداشته اند، در کنار دیوارهای آن تمامی ندارد؛
امروز در آغاز سالی در قرن تازه، سوسیالیسم باید دانشگاه ها، جوانان، و هر چه نشانی از اراده و شور و آینده دارد را به تصرف خود در آورد. سوسیالیسم یک آرمان برای نسلهای آینده نیست. بسیار بیشتر از آن، آئین و روش زندگی، خمیره همبستگی و اتحاد خلق زندگی عادلانه و برابر برای خود و همه انسانهای حی و حاضر است. میلیونها عضو طبقه کارگر در بیرون دیوار دانشگاه ها خود را برای یافتن راهی به سوی ایران سوسیالیستی بدر و دیوار میکوبند.
زنگها بصدا در میایند و جوانان و محیط های دانشجویی را فرا میخوانند تا به دریای تلاش سوسیالیستی جامعه بپیوندند، صدای رسای آن باشند، دانش و بصیرت و توانایی خود، هنر و جذبه سرکش جوانی خود را پشتوانه تبار کارگری قرار دهند که جز با نجات سوسیالیستی جامعه آرام نمیگیرد.